برنامه­‌ی ولادت حضرت زهرا (س) سطح یک

موضوع کلی:  آشنایی با مقام حضرت زهرا با توجه به سوره­ ی کوثر، اهمیت دعا کردن برای دیگران و تسبیحات حضرت زهرا (س) و تشکر از مادر

    • اهداف:
    1. با توجه به عدم حضور هم­زمان بچه ­ها توصیه می­ شود قبل از شروع رسمی برنامه برای فراگیرانی که زودتر آمده ­اند کاردستی و یا رنگ ­آمیزی مرتبط با این مناسبت انجام شود.
    2. تجلیل از مقام حضرت زهرا (س) و مادر
    3. تقویت مهارت­ های هنری و عملی فراگیران
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. کاغذ یا مقوای رنگی
    2. مقوای ضخیم
    3. نخ کاموا یا سیم
    4. چسب مایع (با کمک و راهنمایی مربیان برای آماده سازی اجزاء کاردستی استفاده شود.)
    5. نوار چسب دوطرفه
    6. کاتر
    7. طرح پرینت شده
    8. وسائل رنگ آمیزی
    • زمان : 25 دقیقه

    پیش برنامه/کاردستی:

    کاردستی محبت مادری، هدیه ­ی روز مادر (طرز تهیه در انتهای جدول آمده ­است)

    توضیح کوتاه که امروز روز ولادت حضرت زهرا (س) فرزند پیامبر مهربان ما، همسر امیرالمؤمنین، و مادر امام حسن و امام حسین و حضرت زینب (س) هستند و ما به این مناسبت برای مادرای خوبمون که دوست دارن شبیه حضرت زهرا باشن و برای ما خیلی زحمت می کشن و ما رو دوست دارن، می­خوایم یه یادگاری درست کنیم و بهشون هدیه بدیم تا خوشحال بشن و تشکر کوچیکی ازشون به خاطر زحمتاشون کرده باشیم.

    ابتدا رنگ آمیزی انجام شود و طرح برای رنگ آمیزی را  توضیح دهید که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) در آغوش مهربان­ ترین زن و مادر عالم یعنی حضرت زهرا (س) هستند.

    وسایل و ابزار مورد نیاز:

    1. کاغذ یا مقوای رنگی
    2. مقوای ضخیم[1]
    3. نخ کاموا یا سیم
    4. چسب مایع (با کمک و راهنمایی مربیان برای آماده سازی اجزاء کاردستی استفاده شود.)
    5. نوار چسب دوطرفه[2]
    6. کاتر

    [1]   جهت صرفه جویی می توانید از مقوای کارتن استفاده نمایی.

    [2]  چسبهای نواری که هر دو طرف آنها چسب دارد. (double-sided adhesive) علت استفاده از این چسب راحتی کار با آن برای کودکان است. استفاده از چسب مایع به دو دلیل توصیه نمیشود. اول آن که معمولا کنترل مقدار چسب مورد نیاز برای آنها مشکل است. به دفعات دیده شده که کودکان مقداری بسیار بیشتر از حجم مورد نیاز از چسب مایع را روی قطعات کاردستی استفاده میکنند و این کار کیفیت کار آنها را کاهش میدهد. دوم آن که معمولا پس از پایان برنامه تعداد زیادی چسب باقی میماند که هر یک از آنها تقریبا به اندازهی یک چهارم مصرف شده اند و قابل نگهداری و استفاده ی مجدد برای طولانی مدت نیستنند زیرا به علت باز شدن در آنها در مدت کوتاهی خشک میشوند.

    با استفاده از کاتر دو مستطیل به ابعاد تقریبی 35 در 45 سانتی متر[1] بر روی مقوای ضخیم یا کارتن برش بزنید. بر روی یکی از آنها مستطیلی با ابعاد تصویر مورد نظر (که قصد قاب کردن آن را دارید) ببرید. در این تصویر یک برگه ی آ چهار را روی مقوا قرار داده و از آن به عنوان الگو برای ترسیم مستطیل استفاده کردیم .

    [1]  ابعاد را با توجه به طرح انتخابی برای قاب کردن می توانید تغییر دهید.

    image002

    بر روی کاغذ رنگی شکوفه های گل را ترسیم کرده و آن ها را قیچی کنید.

    image003

    از تصویر پرنده پرینت بگیرید و از آن به عنوان الگو بر روی کاغذ یا مقوا با رنگ و طرح مورد نظر استفاده کنید. دقت کنید که حداقل دو پرنده به صورت قرینه تهیه کنید.

    image004

    تعدادی قلب با اندازه های مختلف بر روی کاغذ رنگی ترسیم کرده و آن ها را قیچی کنید.

    image005

    تصویر مورد نظر را پرینت گرفته در اختیار شرکت کنندگان قرار دهید. پس از رنگ آمیزی آن را روی مقوایی که به صورت مستطیل تهیه کردید بچسبانید.[1]

    [1]  به محل چسباندن آن بسیار دقت کنید. به طوری که پس از چسباندن مقوای دوم بر روی آن تصویر کاملا در جای خود قرار گرفته باشد.

    image006

    طرح یک درخت را بر روی مقوا ترسیم کرده و آن را قیچی کنید. برای سادگی بیشتر می توانید تعداد شاخه ها را کمتر از تصویر روبرو طراحی کنید.

    image007

    قاب را رنگ آمیزی کرده و درخت را بر روی آن بچسبانید. دو پرنده را در حالتی که یک قلب کوچک به نوک آنها چسبانده اید بالای تصویر قرار دهید. سایر قلب ها را در اطراف تصویر بچسبانید. قاب را بر روی مقوای مستطیل شکل قبلی، که تصویر رنگ آمیزی شده را روی آن قرار داده اید، بچسبانید.

    image008

    شکوفه ها و برگ ها را به صورت پراکنده در نقاط مختلف بر روی شاخه ی درخت بچسبانید. مقداری نخ یا سیم را به قسمت بالای قاب وصل کنید تا به راحتی قابل نصب بر روی دیوار باشد.

    image009

    ضمیمه:

    image010image011

    image001

    • اهداف:
    1. تذکر به این مطلب که برای شروع هر کار بسم الله الرحمن الرحیم می­ گوییم و یاد خدا می­ کنیم.
    2. منشا خیر و برکت بودن حضرت زهرا (س) و مقام ایشان و بیان اهمیت سوره­ ی کوثر.
    3. اهمیت آگاهی داشتن از معانی آیات قرآنی.
    4. اهمیت مادر و احترام و محبت و تهیه­ ی هدیه برای تشکر از زحمات مادرمان.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. در این قسمت از دو مجری استفاده می­ شود و با همدیگر نقش بازی می­ کنند. اگر امکان حضور دو مجری وجود نداشت، تغییراتی شامل متن خواهد شد.
    • زمان : 10 دقیقه

    مجری اول: سلام بچه ها! حالتون خوبه؟ خوشین؟ سلامتین؟ چاقین؟ چله این؟ خندونین؟ قندونین؟

    خب، خوش اومدین بچه های قشنگم. امروز ما قراره دور هم باشیم و هم چیزای جدید یاد بگیریم هم جشن بگیریم و با هم به مناسبت این روز عزیز شادی کنیم.

    و برای این که برناممون رو شروع کنیم و به کمک خدا، برنامه­ی خوبی داشته باشیم، می­ خوایم یه سوره­ ی کوچیک بخونیم که مطمئنم بیشترتون این سوره رو حفظین. بچه ها! کیا سوره ­ی کوثر رو حفظن؟ آفرین. خب، شروع کنیم و با هم بخونیم. اول یه صلوات بفرستیم و بعد از بسم الله شروع کنیم. {خواندن دسته جمعی سوره­ ی کوثر و صلوات}

    خب بچه ­ها! حالا کی می­دونه این سوره درباره­ ی چه کسیه؟

    آفرین! درسته! در مورد حضرت فاطمه زهرا (س) که ما امروز به خاطر ایشون دور هم جمع شدیم و می­خوایم ایشون رو بیشتر بشناسیم. بچه­ ها! پیامبر ما حضرت محمد (ص) فرزندی نداشتن و آدمای بد پیامبر رو اذیت می­ کردن، بهشون می­خندیدن که پیامبر فرزندی نداشتن. ولی خدای مهربون که پیامبر ما رو خیلی زیاد دوست داشت، این سوره رو نازل می­کنه و به پیامبر یه دختر کوچولوی مهربون و نورانی میده و به پیامبر میگه که من بزرگترین نعمت و خیر و برکت رو بهت دادم، پس خدا رو زیاد شکر کن.

    بچ­ه ها! چون اون دختر کوچولو قرار بوده بهترین زن عالم بشه و آدمای بد، حسابی ناراحت شدن و دیگه نمی­تونستن پیامبر خدا رو اذیت کنن.

    بچه­ ها! کوثر یعنی نعمت خیلی بزرگ. حضرت فاطمه که همین نعمت بزرگ بودن، مادر امام ­های عزیز ما هستند. یعنی بچه­ های ایشون بهترین آدم­های دنیا شدن. امام زمان ما هم از نوه ­های حضرت زهرا هستن. تازه غیر از این، همه سیدها که تعدادشون خیلی خیلی زیاده، همه بچه های حضرت زهرا و از نسل ایشون هستن. امروز هم که روز عیده، روز تولد این خانوم عزیز و بهترین زن عالم یعنی حضرت زهرا (س) و روز شادی پیامبر (ص) و همه ی آدمای خوبه و ما هم به همین خاطر خوشحالیم و جشن گرفتیم.

    • در صورتی که برنامه های شما تکرار می­ شود از بچه ها بخواهید که سوره­ ی کوثر را در منزل حفظ کنند و معنای آن را به خاطر بسپارند و در جلسه­ ی آینده برای شما بخوانند و با این کار موجبات خشنودی خداوند و امام زمانمان را فراهم کنند و از این طریق دوستی و محبتشان را نسبت به بهترین بانوی عالم یعنی حضرت زهرا (س) بیشتر کنند.

    {اینجا یک مجری دیگر انگار که دیر کرده، بدو بدو و نفس زنان وارد محل می شود و شروع به سلام و احوالپرسی و معذرت خواهی از این که دیر رسیده، می­کند. ضمنا از بچه ها تعریف می کند که: مثلا زیاد اومدن، یا زیبا هستن، بچه ­های خوبی هستن، منظم و مرتب نشستن و … و توجهش به کارتی که بچه ها درست کرد­ اند جلب می­ شود.}

    مجری دوم: بچه­ ها! چه کارتای خوشگلی درست کردین! حالا اینا رو به چه مناسبتی درست کردین و مال کیه؟ نکنه برای من درست کردین همتون؟ {با شوخی و خنده} {منتظر جواب بچه­ها شوید.}

    وای چه خوب! چه روزی خوبیه امروز، خدا رو شکر من اومدم و فهمیدم امروز روز ولادت حضرت زهرا است. کاش منم سر وقت می­رسیدم و یکی برای مامانم درست می­ کردم. حالا من یه سؤال الان برام پیش اومد، چرا روز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) رو می­گیم روز مادر و برای مامانامون کادو می­گیریم؟ {منتظر جواب بچه‌ها شوید و بچه‌ها را هدایت کنید به این سمت که حضرت برای ما مثل مادر مهربان هستند و همیشه حواسشان به ما هست و برای ما دعا می­کنند. و حتی بعضی از ما واقعا فرزندان آن حضرت هستیم چون از نسل ایشان و سید هستیم.}

    {حالا مجری اول شروع به صحبت می‌کند و در حالی که صحبت‌های مجری دوم و بچه­ ها رو تصدیق می­ کند و نمایش را به بچه‌ها معرفی می­ کند، از بچه‌ها می‌خواهد که به نمایش دقت کنند تا بتوانند به سؤالاتی که در ادامه‌ی برنامه از آن‌ها می­ شود پاسخ دهند.}

    • اهداف:
    1. اهمیت تشکر از مادر و هدیه دادن به او.
    2. ارزش هدیه ­ی معنوی به مادر.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. آشنایی با مهارت داستان گویی و جلب توجه بچه‌ها.
    • زمان : 10 دقیقه

    داستان بهترین هدیه

    عصر یک روز زیبای بهاری بود. پدر مریم کوچولو تازه از سرکار به خانه برگشته بود. مادر هم در آشپزخانه مشغول تهیه شام بود. مریم کوچولو در حالی که زیر چشمی مواظب در آشپزخانه بود، رو به پدرش کرد و آهسته گفت:”بابا جون می­خواستم با شما حرف بزنم”.

    پدرش خندید و گفت: “حالا چرا انقدر آهسته حرف می­زنی؟”

    مریم جواب داد: “آخه نمی­خوام مامان حرفامون رو بشنوه”.

    پدر مریم هم صدایش را پایین آورد و گفت:” باشه باشه، حواسم هست دخترم، بگو ببینم چی شده؟”

    مریم کمی جلوتر آمد و کنار پدر نشست، بعد گفت: “بابا جون دو روز دیگر روز مادره. امروز دوستم لیلا گفت. اما من هنوز هیچ هدیه­ای برای مادرم نخریدم.” پدر جواب داد: “اینکه مشکلی نیست دخترم، هنوز وقت هست، می­تونیم فردا با هم به بازار برویم و یک هدیه مناسب تهیه کنیم.”

    مریم کوچولو اخم­هایش را در هم کشید و گفت: “آخه من می خواستم با پول­هایی که خودم پس­انداز کرده بودم برای مامان هدیه بخرم، اما امروز اونا رو شمردم، خیلی کم هستند، نمی شه باهاشون یک هدیه خوب خرید”.

    پدر کمی به فکر فرو رفت، بعد گفت: “دخترم، همه­ ی هدیه ­ها که خریدنی نیستند، تو می ­تونی برای مامانت یک نقاشی قشنگ بکشی یا یک کاردستی زیبا درست کنی یا اصلا …. آهان یک فکر خوب به نظرم رسید،

    می ­تونیم با کمک هم یک هدیه ­ای به مامان بدیم که تا حالا هیچ کس بهش نداده باشه.”

    مریم کوچولو با خوشحالی گفت: “راست می­گی بابا جون؟ چه هدیه ای؟ “پدر گفت:” گوشت رو بیار جلو تا برات بگم” و بعد خیلی آهسته در گوش مریم چیزهایی گفت.

    بالاخره روز مادر رسید. مادر آن روز هم مثل هر روز صبح زود از خواب بیدار شد و به طرف آشپزخانه رفت. اما ناگهان مریم کوچولو رو دید که جلوی در آشپزخانه ایستاده است. مادر خیلی تعجب کرد، پرسید: “دخترم صبح به این زودی اینجا چه کار می­کنی؟ فکر کردم که هنوز خوابی!”

    مریم کوچولو با خوشحالی گفت: “مامان جون، امروز روز مادره، برای همین من و بابا صبح زود از خواب بیدار شدیم تا امروز همه ­ی کارهای خونه رو انجام بدیم”.

    مادر بیشتر تعجب کرد:” چطور؟ منظورت رو نمی­فهمم!”

     در همون موقع پدر سرش رو از آشپزخانه بیرون آورد و گفت: “مریم کوچولو درست می­گه خانم. امروز همه­ ی کارهای خونه با من و مریم جون هست.

    در واقع این هدیه ­ی ما به شماست”. مادر که تعجبش به خوشحالی مبدل شده بود، گفت: “وای چه هدیه جالبی! خب حالا من باید چی کار کنم؟” مریم دست مادرش رو کشید و به طرف اتاق برد و گفت: “هیچی، شما باید امروز رو استراحت کنی، مطالعه کنی، تلویزیون تماشا کنی یا هر کار دیگه­ ای که دوست داری، ولی کار کردن تعطیل!”

    اون روز مریم کوچولو خیلی زحمت کشید. میزها و صندلی­ ها رو گرد­گیری کرد،

    اتاقش رو مرتب کرد و همه ­ی وسایلش رو سرجاشون مرتب و منظم گذاشت.

    میز غذا رو چید و در خشک کردن ظرف های شسته شده هم به پدرش کمک کرد. بعد از شام، وقتی سه تایی روی مبل نشسته بودند رو به مادرش کرد و گفت: “مامان جون، امروز واقعا خسته شدم. من نمی­دونستم که شما هر روز این همه کار رو به تنهایی انجام می­دی! شما اصلا خسته نمی­شی! “

    مادرش لبخندی زد و گفت: “چرا البته که خسته می­شم ولی وقتی می­ بینم که شما و بابای خوبت قدر زحمتای من رو می­دونین و ازم تشکر می­کنین، همه­ ی خستگی­ام برطرف می­شه”.

    بعد ادامه داد: “ولی واقعا امروز برای من روز فوق العاده­ ای بود. از تو و بابا به خاطر هدیه ی خوبتون ممنونم.

    راستش این بهترین هدیه­ ای بود که تا به حال گرفته بودم”.

    مریم کوچولو هم اون روز خیلی خوشحال بود، هرچند که کمی خسته شده بود، اما در عوض مادرش رو خوشحال کرده بود. اون حالا قدر زحمت های مادرش رو بیشتر می­دونست .

    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. وسیله ­ی پخش کلیپ و بلندگو.
    • زمان: 5 دقیقه

    کلیپ ولادت حضرت زهرا (س)

    http://www.hodhodfarsi.tv/play_movie.php?montajatmove_id=762

    • اهداف:
    1. آشنایی با مقام و فضائل حضرت زهرا (س) با اشاره به آیه ­ی تطهیر.
    2. محبت پیامبر (ص) به ایشان.
    3. مقام محبت به ایشان
    4. دعا کردن ایشان برای مؤمنین.
    5. اشاره به آیه­ ی تطهیر
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. بهتر است برای رساندن کامل پیام این نمایش مربیان خود آن را اجرا نمایند.
    • زمان : 20 دقیقه

    نمایش رویای نورانی

    مریم کوچولو توی اتاقش خوابیده و در حال خواب داره لبخند می­زنه که یهو از خواب پا می­شه و انگار داره دنبال یه کسی می گرده. متوجه می­شه که خواب دیده و الان توی اتاقشه نه جایی که توی خواب دیده بوده. مامانش روو صدا می­کنه: مامان، مامان!

    مامان مریم کوچولو میاد توی اتاق و می­گه جانم عزیزم چی شده، مگه خواب نبودی، چرا بیدار شدی؟

    مریم کوچولو: مامان من الان توی خواب رفته بودم یه جای دیگه، یه خونه ی قدیمی بودم که یه در چوبی داشت و می تونستم توی خونه رو ببینیم. توی اون خونه یه خانوم نورانی زندگی می کردن. مامان یه چیز خیلی عجیب این که خونه خیلی خوشبو بود انگار بوی بهشت می اومد. معلوم بود که اون خانوم خیلی خیلی خیلی مهربونن. من همین طوری داشتم نگاه می کردم که اون خانوم دارن تو خونه چی کار می کنن.

    مامان مریم: خوب مامان جان تعریف کن ببینم چی کار می­کردن، من حسابی کنجکاو شدم، یعنی کی بوده اون خانوم؟ مامان بزرگ نبود مریم جان؟

    مریم کوچولو: نه مامانی. بذار حالا تعریف کنم شاید شما شناختین. من که خیلی دوسشون داشتم تو خواب، اصلا می­خواستم همیشه اونجا بمونم و بیدار نشم.

    مامان مریم: باشه عزیزم بگو.

    مریم کوچولو: اون خانوم مهربون یه کار خیلی سختی کرد، که من نمی­دونم چی بود، یه سنگ خیلی بزرگ و می­ چرخوندن و انگار آرد درست می ­شد چون بعدش نون هم پختن. من دوست داشتم برم کمکشون کنم ولی نمی­ تونستم که. می­ خواستم بپرسم چرا این همه کار سخت و تنهایی می­ کنن و کسی رو استخدام نمی­ کنن بیان کمکشون (با ناراحتی) فک کنم چون خیلی مهربون بودن نمی­خواستن کس دیگه­ ای با این کار خسته بشه. آخی چقدر مهربون.

    مامان مریم: خوب مامان جان دیگه چی دیدی؟ من فقط یکی رو یادم می ­یاد که این کارو می­کرده.

    مریم کوچولو: مامان بعدش این خانوم رفتن نماز خوندن که خیلی ام طولانی بود، بعد مامان یه چیز جالب دیدم، وقتی نماز می­خوندن انقدر نورانی شده بودن که نورشون تا آسمون رفته بود بالا. مامان خیلی عجیب بود، انگار همه­ ی فرشته­ ها دور این خانوم اومده بودن و داشتن باهاش نماز می خوندن. منم خیلی دوست داشتم برم کنار اون خانوم نورانی بشینم و نماز بخونم، کاش می­ شد دوباره برم اون جا مامانی. می­شه بریم؟

    مامان مریم: حالا کوچولوی من بازم تعریف کن تا من مطمئن بشم که تو کجا رفته بودی.

    مریم کوچولو: مامان تازه بعد از نمازشون نشستن برای همه ی آدما حتی آدمایی که هنوز به دنیا نیومده بودن دعا کردن ولی برای خودشون دعا نکردن، منم خیلی تعجب کردم!

    مامان مریم: این چیزایی که تو می­گی عزیزم منو فقط یاد یک نفر می­ندازه. بازم چیزی دیدی یا نه؟

    مریم کوچولو: چرا مامانی. بعدش تازه یه آقای نورانی و مهربون اومدن دم در و در زدن یه چیزی گفتن که من نفهمیدم ولی شاید شما بدونین. گفتن سلام بر تو ای بهترین بانوی عالم.  سلام به تو عزیزم که خدا تو رو انتخاب کرده و تو رو از هر بدی و زشتی پاک کرده. مامان، یعنی چی این جمله، چون بعدشم این خانومی که دیدمشون اومدنو در و باز کردن و گفتن سلام ای رسول خدا.

    مریم یهو دید که مامانش بغض کرده و داره زیر لب می گه السلام علیک یا فاطمه الزهرا،  السلام علیک یا رسول الله. و سفت مریم و بغل می کنه و می گه عزیز دلم من فهمیدم این خانوم کی بوده. تو خیلی دختر خوبی هستی که خواب بهترین زن دنیا رو دیدی. و مریم و می بوسه.

    مامان مریم: حالا بذار برات توضیح بدم. اون خانومی که می گی نورانی بودن اسمشون حضرت زهرا (س) هست که خیلی اسم زیباشون و شنیدی. می دونی زهرا یعنی چی؟

    مریم کوچولو: نه مامان

    مامان مریم: یعنی کسی که صورتش نورانی هست. و این حضرت زهرا (س) اینقدر خدارو دوست داشتن و خدا هم دوستشون داشت که تمام وجودشون نورانی بود. راستی گفتی که بوی خیلی خوبی هم می دادن، درسته چون ایشون بوی بهشت می دادن اینقدر که زن خوبی بودن. سوره ی کوثرو که بلدی می دونی در مورد کیه؟

    مریم کوچولو: نه مامان، کی؟

    مامان مریم: وقتی خدا می خواست حضرت زهرا (س) رو به پیامبر بده این سوره نازل شد و خدا به پیامبر گفت من به تو بزرگترین نعمت رو می خوام بدم و اون حضرت زهرا (س) هست. پس باید خیلی خیلی خدا رو به خاطر این نعمت بزرگ شکر کنی.

    مریم کوچولو: با تعجب می گه واااااای مامان راس می گی؟ راستش تو خواب منم معلوم بود که حضرت زهرا (س) یه زن عادی مثل ماها نیستن و خیلی خیلی خیلی خوبن.

    مامان مریم: آره عزیزم، تو خیلی خوبی و کارای خوب می کنی که این خواب زو دیدی، حالا می­دونی اون آقا که دیدی کی بودن؟

    مریم کوچولو: با هیجان می­گه، آره مامان الان دیگه فهمیدم، حتما پیامبر (ص) بودن نه؟

    مامان مریم: آره عزیزم آفرین. حالا بذار بگم چرا گفتن حضرت زهرا (س) بهترین زن دنیان و خدا ایشون رو از هر چیز بدی پاک کرده و یعنی چی؟

    این حرف حرف خداس عزیزم. خدای مهربون تو قرآن گفته که حضرت زهرا (س) بهترین زن دنیاس و باز توی قرآن خدا گفته که این خانوم حتی یه ذره­ی کوچولوی کوچولو بدی نداره، خیلی خوبه، و هر کیم حضرت زهرا (س) رو دوست داشته باشه و به حرفاش گوش بده و از کسایی که اذیتش کردن بدش بیاد، خدا گناهاش رو می­بخشه و حتما به بهشت می­ره.

    تازه اینم یادت باشه که همونطور که گفتی با این که الان حضرت زهرا (س) نیستن و آدمای بد شهیدشون کردن ولی برای ما دعا کردن و از خدا خواستن تا کسایی که دوستشون دارن و خدا کمک کنه تا خوب بمونن و اون دنیام برن به بهشت.

    مریم کوچولو: وای مامانی نمی دونی چقدر خوشحالم که حضرت زهرا (س) و بیشتر شناختم. کاش زودتر این چیزارو می­دونستم و از قبل دوسشون داشتم. الان که عاشقشون شدم، کاش بشه دوباره ببینمشون.

    • اهداف:
    1. داشتن فعالیت بدنی و دسته جمعی خاطره ­ی خوبی از برنامه در ذهن بچه ها باقی خواهد گذاشت که یکی از اهداف مهم این قبیل برنامه هاست و باعث جذب بچه ها می شود.
    2. کارهای خوب و بد در ذهن بچه ها باقی می ماند و باعث تذکر به آن ها می شود.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. مکالمات لازم برای خنداندن بچه ها از قبل آماده شود و تست شود که آیا برای بچه ها خنده دار هست یا خیر.
    2. تغییرات در چهره هم زمان با اجرای مکالمات می تواند به خنداندن بچه ها کمک کند.
    • زمان: 20-10 دقیقه

    بازی مجسمانه

    توضیحات: مربی‌ از بچه‌ها می‌خواهد که با شنیدن کارهای خوب و نیک از مربی بخندند و تحرک داشته باشند و با شنیدن کارها و چیزهای بد در جای خود بدون حرکت بایستند. در ادامه مربی‌ سعی‌ می‌کند بچه‌ها را بخنداند و بچه‌ها باید مقاومت کنند.

    • اهداف:
    1. آشنایی با سوره ی کوثر و مقام حضرت زهرا (س).
    2. معرفی ایشان به عنوان ام ابیها.
    3. اهمیت و ارزش تسبیحات حضرت زهرا (س).
    4. معرفی فرزندان ایشان.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. پروژکتور و وسیله ی پخش
    • زمان : 15 دقیقه

    تصویر 2: خب بچه‌ها همتون می­دونین که پیامبر ما حضرت محمد (ص) مشهورن به پیامبر رحمت، کی می­دونه یعنی چی؟ بله چون ایشون خیلی مهربون بودن با همه. حالا معلومه که همچین آدم مهربونی چقدر زیاد بچه­ها رو دوست داشتن و بچه‌ها هم ایشون رو خیلی دوست داشتن و حتی باهاشون بازی می‌کردن. ولی بچه‌ها پیامبر ما هر بچه‌ای که داشتن در کودکی فوت کرده بود و پیامبر مهربون ما فرزندی نداشتن.

    نصویر 3: آدمای بد و نا‌مهربون هم ازین موضوع سوءاستفاده کردن و پیامبر ما رو مسخره می‌کردن که تو فرزندی نداری پس نسلت ادامه پیدا نمی‌کنه و تنها می­مونی.

    تصویر 4: بچه‌ها به نظرتون پیامبر ما چی کار می‌کردن وقتی این حرفارو می­شنیدن؟ خوب حالا بذارین من بهتون بگم، پیامبر ما راضی بودن به رضای خدا، حالا این یعنی چی؟ یعنی این که هر چی خدا براشون می‌خواست، می‌دونستن اون چیز به صلاحشونه و براشون بهتره نه چیزی که مردم بخوان. برای همین از خدا می‌خواستن که هر چی به صلاحشونه همون بشه، اگه خوبه خدا بهشون فرزندی بدی و اگه نه ناراحت نبودن و راضی بودن.

    تصویر 5: خدا هم، چون پیامبر رحمت ما رو که بهترین بندشون بود خیلی زیاد دوست داشتن،  بهشون بهترین هدیه و بهترین دختر روی زمین رو دادن و سوره ی کوثر هم برای دادن این هدیه و نعمت بزرگ نازل شد و خدا گفت که این دختر مایه‌ی خیر و برکت زیادیه و باید پیامبر خدا رو بسیار شکر کنه.

    تصویر 6: بچه‌ها اسم اون دختر که انقدر هدیه‌ی بزرگی بود و خدا و پیامبر بهشون افتخار می کردن چی بود؟

    بله، حضرت زهرا (س) که بهتریییییین زن روی زمین هستن و ما هم دوسشون داریم و بهشون افتخار می‌کنیم و امروز و که روز ولادتشون هست و جشن گرفتیم و شادی می‌کنیم.

    بچه‌ها حضرت زهرا (س) یه مادر خیلی خوب و مهربون داشتن، کی می‌دونه اسمشون چی بود؟ حضرت خدیجه (س) که ایشون هم یکی از بهترین زنان عالم بودن. ولی بچه‌ها حضرت خدیجه (س) خیلی زود پیامبر و حضرت زهرا رو تنها گذاشتن و رفتن پیش خدا و فوت کردن، برای همین حضرت زهرا با این‌که کوچیک بودن، ولی مثل یه مادر از پیامبر ما مراقبت می‌کردن و چون مثل یه مادر مهربون و عزیز بودن پیامبر به حضرت زهرا (س) می‌گفتن مادر پدرش (ام ابیها) یعنی دختر من حضرت زهرا (س) مثل مادر برای من می‌مونه و مواظب منه و حتی کمک می‌کنه که من بتونم به هدف اصلیم که هدایت مردم به دین اسلامه برسم.

    تصویر ۷: بچه ها به سؤال آسون، وقتی ما یکی رو دوست داریم بهش چی می‌دیم؟ بله درسته، بهش هدیه  می‌دیم. پیامبر هم چون خیلی حضرت زهرا (س) رو دوست داشتن از طرف خدا یه هدیه‌ی خیلی خوب به ایشون دادن و اون چی بود؟ آفرین، تسبیحات حضرت زهرا که همتون تو جانماز مامان باباهاتون دیدین.

    هر کی این تسبیحات رو مثلا بعد از نماز یا قبل از خواب بفرسته، از کارای بد خدا دورش می کنه و کمکش می‌کنه آدم خوبی باشه. و این یه هدیه‌ی خیلی بزرگه که به نام حضرت فاطمه (س) هست و ما هم می تونیم ازش استفاده بکنیم. کی می دونه چه‌ طوریه این تسبیحات و چه‌طوری استفاده می شه؟ بله، این تسبیح ۱۰۰ تا دونه داره که به ۳ قسمت تقسیم شده، ۳۴ تا الله اکبر که یعنی خدا بزرگترین است، بعد ۳۳ تا الحمدلله که یعنی خدایا شکرت، و ۳۳ تا سبحان الله که یعنی خدا پاک است.

    تصویر ۸: بچه‌ها! حضرت زهرا (س) خیلی قشنگ با خدا رازو نیاز می‌کردن و انقدر خدا رو دوست داشتن و نمازاشون رو خوب می‌خوندن و همه‌ی حواسشون به حرف زدن با خدا بود،  این تسبیحات رو با یاد خدا می گفتن و نه مثل بعضی از ما که بعضی وقتا تند تند می گیم و معنیش رو یادمون می ره و به خدا توجه نمی‌کنیم. مثلا وقتی می‌گفتن الله اکبر به این توجه می‌کردن که خدا بزرگترینه و هیچی از خدا بزرگ‌تر نیست، پس من تو رو عبادت می‌کنم و به همه‌ی حرفات گوش می‌دم تا بتونم راه درست و برم و آدم خوبی باشم. وقتی می‌گفتن الحمدلله، از ته دلشون به خاطر نعمت‌هایی که خدا داده از خدا تشکر می‌کردن. و وقتی می‌گفتن سبحان الله، از ته دل می ‌دونستن که خدا پاکه و هیچ بدی در اون راه نداره. حضرت فاطمه این طوری ساعت‌ها خدا رو عبادت می‌کردن.

    تصویر ۹:  بچه‌ها حضرت فاطمه (س) خیلی به آدمای نیازمند و گرسنه کمک می‌کردن و حتی بعضی وقتا که روزه بودن و می خواستن افطار کنن و فقیری میومد و گرسنه بود افطار خودشون رو به فقیر می‌دادن و خودشون گرسنه می‌موندن. چقدر خوبه که اگه ما دوست داریم مثل یه آدم خوب تو زندگیمون بشیم سعی کنیم مثل جضرت زهرا (س) باشیم و مثل ایشون با همه مهربون باشیم و به یاد خدا باشیم و کارایی که خدا دوست داره رو انجام بدیم. یادمون باشه که حضرت فاطمه با این که بین ما نیستن ولی برای ما خیلی دعا می‌کنن. خویه که همیشه به یاد ایشون باشیم و دوستشون داشته باشیم تا شبیه ایشون بشیم ان شاءالله.

    تصویر 10:  بچه ها حضرت زهرا (س) ۳(۴) تا فرزند داشتن، کی می دونه اسماشون چی بود؟ بله، امام حسن، امام حسین حضرت زینب (س) (حضرت ام کلثوم (س)) و حضرت زهرا هم خیلی باهمه‌ی بچه ها مهربون بودن، پس خوش به حال فرزندان ایشون و شیعیانشون و کسانی که دوستشون دارن، چون خدا هم اونارو دوست داره و کمکشون می‌کنه.

    • اهداف:
    1. دعا برای دیگران در حرم مطهر امام رضا (ع).
    2. آشنایی با دعای سلامتی بیماران در صحیفه ی سجادیه.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. بلندگو
    • زمان: 3 دقیقه

    داستان صوتی دعا برای دیگران

     

    http://tebyan.net/videoplayer.aspx?MusicID=141159

    • اهداف:
    1. شناخت بیشتر حضرت فاطمه‌ی زهرا (س) و به‌خاطر سپاردن بهتر آموزه‌های ذکر شده.
    2. ایجاد هیجان و حس مشارکت در بچه‌ها
    3. این اکتیویتی به بچه‌ها کمک میکند به خاطر سپاری مطالب و انتقال آن‌ها به زبان خودشان که باعث بالا بردن یادگیری نیز می‌شود.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. تمرین در چگونگی اجرای پانتومیم که باعث فعالیت و مشارکت بیشتر بچه‌ها شود.
    2. تهیه‌ی یادگاری برای همه‌ی بچه‌ها.
    • زمان : 15-10 دقیقه

     

    مسابقه پانتومیم

    عکس­ های پرزی را به ترتیب برای بچه ها اجرا کنید و از آن ها بخواهید که دست بالا کنند و نوبتی بگویند که حرکات شما مربوط به کدام تصویر بود و توضیح کوتاهی بدهند. به این ترتیب تصاویر و توضیحات مطالب به صورت عمیق‌تری در ذهن آن‌ها باقی خواهد ماند.

    سعی کنید همه‌ی بچه‌ها در جواب گویی مشارکت کنند حتی در حد یک کلمه، و به همه‌ی آن‌ها در انتها یادگاری بدهید.

    * می توانید به بچه‌ها اجازه دهید با هم مشورت کنند.

    • اهداف:
    1. آشنایی با مبانی شیعی با استفاده از فرهنگ شعر سرایی و ادبیات فارسی
    • زمان: 4 دقیقه

    مادر

    تو مهربان‌ترینی               ای مادر عزیزم

    بگذار زیر پایت                صد شاخه گل بریزم

    تو خوبتر زخوبی              ای سرو و سنبل من

    دست تو را می‌بوسم       ای مادر گل من

    تابنده‌تر زخورشید            نور محبت توست

    خوبی و شادمانی          از لطف و رحمت توست

    با شور و شادمانی         من می‌دوم به سویت

    تا بوسه‌ای زنم باز           بر دست‌ها و رویت

     

    در سال پنج بعثت        مکه پر از نور شد

    دل رسول خدا              خوشحال و مسرور شد

    سلام به دختری که       تازه به دنیا اومد

    مژده بدین به همه      حضرت زهرا (س) اومد

    اومده اون خانمی         که سرور خانماست

    میوه قلب نبی (ص)      نور چشم مصطفی(ص) ست

    • اهداف:
    1. تحریک خلاقیت بچه ­ها و از طرفی پی بردن به برداشت بچه­ ها از برنامه و نکاتی که در ذهن آن­ها متصور است. این کار به بهبود کیفیت کارهای بعدی کمک خواهد کرد.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. کاغذ و مداد رنگی.
    • زمان: 15-10 دقیقه

    رنگ آمیزی نگاه تو

    کاغذ و مداد رنگی در اختیار بچه­ ها قرار دهید و از آن­ها بخواهید حسی که نسبت به حضرت زهرا (س) و یا فکری که در مورد ایشون می­ کنند را در مدت کوتاه 5 دقیقه نقاشی کنند و بعد در حد یک جمله در موردش صحبت کنند.

    • اهداف:
    1. نتیجه گیری بحث و انتقال دوباره‌ی مفهوم کلی مبحث.
    2. تذکر به وجود مقدس صاحب الزمان (عج) به عنوان معلم و امام زمان ما.
    3. پیوند قلبی با حضرت صاحب العصر و الزمان علیه السلام و دعا برای ایشان
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. اجرای این قسمت در فضای سکوت و توجه و توسل.
    2. آغاز دعا، پس از توجه دادن بچه ­ها به اهمیت دعا برای فرج صاحب الزمان عج.
    3. سعی شود که متن عربی و ترجمه آن به زبان محلّی هم زمان با تلاوت، نمایش داده شود.
    • زمان: 5 دقیقه

    پایان/ نتیجه گیری و دعای فرج:

    • خب بچه ­ها خسته که نشدین؟ خدا رو شکر. اگرم شدین به جاش چیزای جدید یاد گرفتین و وقتتون رو خوب استفاده کردین. بچه ها بگین ببینم حالا که می خواین برین خونه ­هاتون می­شه بگین دارین چه چیزایی با خودتون می­برین؟ کاردستی رو که خودم می دونم غیر کاردستی و کادوی مامانای مهربون تون چی دارین می برین خونه ­هاتون؟ چه چیزایی به مامان باباتون درباره ی جشن امروز می­تونین بگین؟

     

    • آفرین درسته، ما امروز یاد گرفتیم که حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر عزیزمون هستن و چقدر برای ایشون و خدا و همه­ی آدم های خوب روز زمین ارزشمندن. فهمیدیم که نسل پیامبر عزیزمون تا همیشه ادامه داره و سید ها و سادات فرزندان حضرت زهرا (س) و ما باید به همین دلیل بهشون احترام بذاریم.

     

    • ما از بهترین زن عالم یاد گرفتیم که به یاد بقیه بودن و برای بقیه دعا کردن چقدر خوبه و خدا دعاهای ما در حق همدیگر رو برآورده می­کنه.
    • ما فهمیدیم که این تسبیحی که توی جانمازامون هست چیه و متعلق به چه کسیه. فهمیدیم چقدر استفاده از تسبیحات حضرت زهرا (س) ارزشمنده و باعث نزدیکی ما به خداوند می­شه.

     

    • امروز که روز مادر هست ما سعی می­کنیم به خودمون قول بدیم بیشتر از قبل به مادرامون احترام بذاریم و بهشون محبت کنیم تا شاید بتونیم یه ذره از زحمتایی که کشیدن رو جبران کنیم و دلشون رو شاد کنیم.

     

    • بچه ها سعی کنین بیشتر از قبل به ماماناتون احترام بگذارین و به حرفاشون گوش بدین و بهشون محبت کنین. این مثل یه مشق که از شما می خوام تو خونه انجام بدین و دفعه ی بعد که همدیگر رو دیدیم بهم بگین که چقدر حواستون به اجرا کردنش بود.

     

    • ما می­ دونیم که امام زمان ما تنها فرزند حضرت زهرا سلام الله علیها هستند که امام ما هستند و زنده هستند و ما به ایشون این روز مبارک رو تبریک می‌گیم و سعی می‌کنیم مثل حضرت زهرا رفتار کنیم و به ایشون عشق بورزیم تا امام ما و خدای مهربون از ما خوشحال و راضی باشن.

     

    • خواندن دعای فرج رو به قبله و ایستاده به احترام ایشان

    http://film.tebyan.net/film/151746

    • اهداف:
    1. بالا بردن سطح یادگیری و به خاطر سپاری بوسیله­ ی ادامه ­ی کار مرتبط با برنامه در منزل.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. سنجاق قفلی
    2. یک وسیله ­ی تزئینی کوچک برای متصل کردن به سنجاق و تهیه ­ی مدال همیار.

    کار در منزل

    برای بچه ­ها با سنجاق قفلی و یک وسیله­ ی تزئینی بسیار ساده مثل یک گلوله­ ی کوچک کاموایی یا هر چیز ساده ­ای که به راحتی در دسترس تان هست یک مدال درست کنید و در انتهای برنامه به سینه ­ی آن­ها بزنید و به آن­ها بگویید که در این هفته به عنوان همیار یا کمک مادر در خانه مسئول هستند و این نشان همکاری آن­ها در منزل و برای کمک به مادر خواهد بود.