برنامه­‌ی نیمه‌ی شعبان سطح یک

موضوع کلی: بررسی دوران قبل و پس از ظهور و خصوصیات آن‌ها و پرداختن به معنای غیبت

    • اهداف:
    1. با توجه به عدم حضور بچه ­ها در یک زمان توصیه می­شود قبل از شروع رسمی برنامه برای فراگیرانی که زودتر آمده ­اند کاردستی و یا نقاشی مرتبط با این مناسبت انجام شود.
    2. موضوع آمدن مرد آسمانی و نجات جهان از پلیدی و ناپاکی برای کودکان قابل درک است. لذا می­ توان اجمالا حول موضوعات موجود در کاردستی با بچه­ ها صحبت کرد.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. این کاردستی یک کارت به سبک پاپ آپ است که بیرون کارت دوران قبل از ظهور و درون آن دوران پس از ظهور را نشان می­دهد به طور کلی برای دوران قبل از ظهور از رنگ­های سرد و تیره و برای دوران پس از ظهور از رنگ­های گرم، شاد و شفاف استفاده نمایید. خورشید را در دوران قبل از ظهور در پشت ابرها پنهان سازید اما در دوران پس از ظهور آسمان را خالی از ابر و خورشید را به صورت درخشان در وسط آسمان قرار دهید.
    2. مقوای سفید آبی یا سبز
    3. کاغذ یا مقوای سفید و رنگی (انواع سبز، قهوه ای، زرد، قرمز، مشکی و خاکستری و در صورت نیاز آبی)
    4. برچسب گل
    5. چسب ماتیکی و چسب اکلیلی به رنگ زرد
    6. خط کش و قیچی
    • زمان : 40-30 دقیقه

    مستطیلی با ابعاد 28 * 12 سانتی متر از جنس مقوا تهیه کنید. آن را از وسط (از طول) تا کنید. نیمی از آن را با کاغذ آبی آسمانی و نیمی دیگر را با کاغذ سبز بپوشانید.

    image001

    از تصویر خورشید روی کاغذ زرد و از تصویر پرندگان روی کاغذ دلخواه پرینت گرفته، قیچی کنید و در آسمان بچسبانید. با استفاده از چسب اکلیلی زرد رنگ روی اشعه های خورشید یکی در میان خط بکشید. (استفاده از پرندگان اختیاری می باشد. در صورت کمبود امکانات و نیرو می توانید آن را حذف کنید.)

    image002

    یک مستطیل به ابعاد 12 * 3سانتی متر از کاغذ رنگی سبز تهیه کنید. آن را از یک سمت ریش ریش کنید. و در انتهای قسمت سبز رنگ کارت بچسبانید.

    image003

    تعدادی گل بالای چمن ها بچسبانید. می تواندی از برچسب گل، یا هر نوع گل در دسترس استفاده کنید. (این مرحله اختیاری است و در صورت کمبود امکانات و نیرو می توانید آن را حذف کنید.)

    image004

    کارت را ببندید. در محل تای کارت از بیرون دو خط موازی یکدیگر رسم کنید. به طوری که فاصله ی دو خط از یکدیگر 1 سانتی متر و طول خط ها 3 سانتی متر باشد. فاصله ی هر خط تا لبه ی کنار مقوا تقریبا 5.5 سانتی متر می باشد.

    image005

    از روی دو خط موازی قیچی کنید.

    image006

    محل قیچی شده را به سمت داخل تا کنید.

    image007

    از تصویر گل و ساقه بر روی کاغذ رنگی قرمز (یا هر رنگ دلخواه دیگر) و سبز[1] پرینت گرفته، قیچی کنید و در محل نشان داده شده در تصویر بچسبانید.

    [1]  در هنگام آماده سازی این کاردستی امکان پرینت بر روی کاغذ رنگی برایم فراهم نبود. لذا بر روی کاغذ سفید پرینت گرفته و سپس با مدادرنگی آن را رنگ نمودم.

    image008

    برای بیرون کارت یک مستطیل به ابعاد 28.5 * 12.5 سانتی متر تهیه کنید. آن را از وسط (از طول) تا کنید.

    image009

    روی کارت را با رنگ طوسی بپوشانید.

    image010

    با استفاده از کاغذ یا مقوای مشکی و خاکی رنگ (یا قهوه ای) اشکالی مانند تصویر روبرو تهیه کنید. (مانند تپه های خاکی و بی حاصل)

    image011

    تپه ها را در محل مناسب خود بچسبانید.

    image012

    از تصویر خورشید روی کاغذ زرد و از ابر و گل پژمرده روی کاغذ سفید پرینت گرفته، قیچی کنید و در محل مناسب خود مانند تصویر بچسبانید. خورشید را پشت ابرها قرار دهید.

    image013

    بخش بیرونی و داخلی کارت را به یکدیگر بچسبانید. دوران قبل از ظهور بیرون کارت و دوران پس از ظهور درون کارت قرار می ­گیرد.

    image014

    عبارت ” قبل از ظهور…” را روی کارت بنویسید.

    image015

    عبارت “پس از ظهور…” را درون کارت بنویسید.

    image016

    image017

    image018

    image018

    image019image022image024image025image020

    image021

    • اهداف:
    1. توسل به قرآن برای نورانی شدن دل که عامل هدایت است.
    2. آشنایی و شناخت کتاب آسمانی قرآن
    3. آشنایی با سوره‌ی عصر و معنی آن
    4. آشنایی با لفظ “و عجل فرجهم” و معنی آن
    • زمان : 10 دقیقه

    سلام بچه‌ها خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟ خیلی خوش اومدین به جشن ما. بچه‌ها! ما خیلی خوشحالیم که امروز با شماییم و می‌خوایم خوش بگذرونیم. بذارین قبل از هر چیزی جشنمونو با نام و یاد خدا و خوندن یه سوره‌ی زیبا شروع کنیم. نظرتون چیه سوره­ ی عصر و با هم بخونیم؟ اگه کسی هست که این سوره رو کامل بلد نیست اصلا اشکال نداره و سعی کنه با بقیه تکرار کنه و آروم بخونه.

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏  وَ الْعَصْر  إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْرٍ  إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر

    بچه ­ها کسی معنی این سوره رو یا این که چه نکته‌های مهمی رو به ما یاد می‌ده می‌دونه؟

    بچه‌ها، اول یه سؤال، چرا بعضی وقتا بعضی آدم‌ها قسم می‌خورن؟

    بله چون می‌خوان یه چیز مهم رو بگن و به طرف مقابلشون بقبولونن که اون حرف درسته.

    حالا توی این سوره‌، خدای مهربون ما، می‌خواد یه چیز مهم رو به ما بگه و برای همین قسم می‌خوره و می‌گه که ای آدم‌ها، شما اگه به من ایمان نیارین و مسلمان نشین و کارهای خوب انجام ندین و همینطور دنبال حق و حقیقت نباشین و صبور نباشین، ضرر می‌کنین و عمرتون به هدر می‌ره و آدم‌های خوبی که خدا ازشون راضیه نمی‌تونین باشین.

    پس این‌که ما خدا رو قبول داشته­ باشیم، بپرستیمش و عبادتش کنیم و به کارهای خوبی که گفته عمل کنیم، خیلی زیاااااد مهمن. این رو یادمون نره.

    یه چیز دیگه هم تو این سوره هست که جالبه. و اون اینکه اسم این سوره عصر هست، یعنی زمان. و ما همه می ­دونیم که بهترین زمانی که قراره زمین و مردمش درش زندگی کنن، زمان ظهور امام زمان مهربون ماست.

    حالا یه صلوات بلند بفرستین که پر انرژی جشنمونو شروع کنیم. (حتما ذکر “و عجل فرجهم” را داشته ­باشید و به بچه‌ها توضیح بدهید که ما بعد از سلام و درود به پیامبر و خاندان عزیزشون، برای آمدن فرزندشون امام زمان (عج) دعا می‌کنیم چون باعث خوشحالی آن‌ها و ما می‌شه.)

    • اهداف:
    1. آشنایی با امام عصر سلام الله و دوران پس از ظهور ایشان و برطرف شدن ناملایمات در آن زمان
    2. اهمیت دعا برای ظهور امام زمان (عج)
    3. اهمیت انجام اعمال خوب و تلاش برای شاد کردن دل امام عصر سلام الله علیه و چگونه سرباز ایشان بودن
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. آشنایی با مهارت داستان گویی و جلب توجه بچه‌ها.
    • زمان : 20-15 دقیقه

    داستان اگر او بیاید!

    یه روزی مهدی و مهدیه که یه خواهر و برادر دوقلوی ۵ ساله بودند با پدر و مادرشون میرن بیرون تا تو یه روز خوب بهاری برن تو یه پارک بزرگی که نزدیک خونشون بوده بازی و شادی کنند.  همون طوری که داشتند پیاده می­رفتند،  یک­دفعه دیدند که جلوی یه مغازه خیلی شلوغه. می­دونین چی شده ­بود بچه­ ها؟ چرا اونجا شلوغ بود؟ برای اینکه دوتا دزد بد اومده بودند و شیشه ­های اون مغازه رو شکسته­ بودند.

    آقای مغازه ­دار رو هم مجروحش کرده ­بودند و پول­هاش رو ازش دزدیده ­بودند و بعدش هم فرار کرده ­بودند. حالا همسایه­ ها و مردم جلوی مغازه جمع شده بودن تا به آقای مغازه­ دار کمک کنند. یکی داشت شیشه ­ها رو از رو زمین جارو می ­زد، یکی داشت برای آقای مغازه ­دار آب می­ آورد، یکی داشت زخم­ هاش رو می­ بست. مهدی و مهدیه هم که با پدر و مادرشون از اون طرف خیایون رد می­ شدند، با دیدن این چیزا ناراحت شدند و همون وقت شنیدند که مامانشون گفت: یا امام زمان خودت از تمام ما آدم­ ها در مقابل بدی ­ها مراقبت کن.

    بعد هم همگی به طرف پارک حرکت کردند. وقتی که به پارک رسیدند، دیدند دو تا آقا دارند با هم دعوا می­ کنند. معلوم نبود که اون دو تا آقا برای چی دارن دعوا می­ کنند ولی مردم دورشون جمع شده ­بودند و می­ خواستند اونها رو از هم جدا کنند. به اونا می­ گفتند: آقا این کارها رو نکنید.

    دعوا کردن بده، زشته. چرا این کارها رو می­ کنید؟! بیاید با هم دست بدین و آشتی کنین. مهدی و مهدیه که یک­ کم ترسیده ­بودند خودشون رو چسبوندن به پدرشون و دوباره شنیدند که مامانشون می­گه: خدایا! امام زمان ما رو برسون که همه بدی ­ها رو از بین ببره.

    مهدی و مهدیه وارد پارک شدند. تاب بازی، سرسره بازی، توپ بازی، آخ که چه کیفی می ­داد! وقتی که حسابی بازی کردند، دیدند پدرشون صداشون می­زنه: مهدی جان! مهدیه خانم! بیاین بچه ­ها، براتون بستنی خریدم.

    مهدی و مهدیه تا این رو شنیدند، بدو بدو رفتند پیش باباشون تا بستنیاشون رو بخورند. بَه بَه! چه بستنی خوشمزه ­ای! همین طوری که مهدی و مهدیه و بابا و مامان داشتند بستنی می­ خوردند دیدند یه پسر کوچولو که دستش یه جعبه کیک بود اومد جلوشون و گفت: می­شه لطفا از من کیک بخرید؟

    بابای مهدی و مهدیه از جیبش پولی در آورد و به اون پسر کوچولو داد. با دستش هم روی سر اون پسر کوچولوی مؤدب دستی کشید. بعد دست اون رو گرفتو با خودش برد از آقای بستنی­ فروش براش یه بستنی عین بستنی که برا بچه ­ها خریده ­بود خرید. پسر کوچولو هم خیلی خوشحال شد و گفت: خیلی ممنون هستم عمو. من خیلی وقت بود بستنی نخورده ­بودم.

    آره بچه­ ها! اون پسر، خانواده ­اش فقیر و کم­پول بودند و اون پسر کوچولو مجبور بود که کار کنه و برای خانواده ­اش پول ببره. مهدی و مهدیه خوشحالی اون پسر کوچولو رو دیدند و بازم شنیدند که مامانشون می­گفت: یا امام زمان! خودت بیا و همه فقیرها رو کمکشون کن و دل همه آدم ها رو شاد کن.

    مهدیه پرسید: مامان جون! امام زمان کی هستند؟

    مامان بچه ­ها گفت: دخترم! امام زمان امام دوازدهم ما شیعیان هستند، یعنی آخرین امام. آدم­ های بد همه امام­ های قبلی رو شهید کردند و کشتند و تنها امامی که زنده هستند امام زمان هستند. می ­دونید بچه ­ها اسم امام زمان ما چیه؟ اسم امام زمان ما حضرت مهدی (عج) هستش. مهدی کوچولو گفت: یعنی مثل اسم من؟ پدر گفت بله. ما هم اسم شما دو تا گلمون رو از روی اسم امام زمان انتخاب کردیم. مهدی و مهدیه.

    مهدیه پرسید: مامان جون! چرا همه جا شما از امام زمان صحبت می­ کنی؟ اونجا که تو مغازه دزد آمده­ بود، یا اونجا که اون دو تا آقاها دعواشون شده بود، یا وقتی این آقا پسر کوچولو که فقیر بود. شما همه اینجاها از امام زمان حرف زدی. چرا؟

    مامان گفت: برای اینکه وقتی که امام زمان تشریف بیارن، با قدرتی که خدای بزرگ به امام زمان داده و با کمک یارانشون، تمام بدی ­ها رو از بین می­ برند. آدم­ های بد یا باید دیگه خوب خوب بشن و کار بدی انجام ندن، یا اینکه اگه بخوان به کارای بدشون ادامه بدن و مردم رو اذیت بکنند باید با امام زمان و سربازهای امام زمان مبارزه کنند. وقتی امام زمان بیان، دیگه هیچکی دزدی نمی­تونه بکنه، دیگه کسی با کسی دعوا نمی­کنه. دیگه هیچ کسی فقیر نمی­مونه. همه دنیا می­شه پر از خوبی.

    مهدی پرسید: منم می­خوام یار و سرباز امام زمان باشم. پدر گفت: انشالله. شما هر دوتون میتونین یار امام مهدی علیه السلام باشین ولی برای اینکه یار امام زمان باشین باید یه کارهایی بکنین. مهدی و مهدیه با هم پرسیدند: چه کاری پدر؟. پدر گفت: اینکه سعی کنید که همیشه کارهای خوب انجام بدید. مثلا چی کار کنید؟ مهدیه گفت: مثلا مهربون باشیم. مؤدب باشیم. به دوستامون و بزرگترامون کمک کنیم.

    مامان گفت: آفرین دخترم. پدر گفت: دیگه اینکه کارای بد هم انجام ندیم. مثل چی: مهدی گفت: دروغ نگیم، کسی رو مسخره نکنیم، دوستامون یا پدر مادرمون رو اذیت نکنیم. مامان گفت: باریک الله پسرم!

    مادر ادامه داد: البته اگه بخواهین یار و سرباز امام زمان باشید یه کار دیگه هم باید انجام بدین. بچه ­ها با هم پرسیدن: چی کار، چی کار؟ مامان گفت: برای امام زمان دعا کنید. دعا کنید که خدا به امام زمان ما سلامتی بده. دعا کنید که خدا هر چه زودتر امام زمان را بفرسته تا امام زمان با قدرتی که خدا به ایشون داده و با کمک یارانشون که شما بچه ­های خوب هم می­تونین باشید همه دنیا رو پر از خوبی و قشنگی کنه.

    بچه ­ها از این که فهمیده بودن می­تونن یار امام زمان باشند خیلی خوشحال شدند و دستاشون رو بالا آوردند و شروع کردند برا امام زمان دعا کردن.

    حالا بچه ­ها! شما ها هم دوست دارین یار و سرباز امام زمان باشین؟ پس کارای خوب ….. می­کنیم. کارای بد ….. نمی­کنیم. برای امام زمان هم دعا می­ کنیم. حالا دستاتون رو بیارین بالا: خدایا خداوندا به امام زمان ما سلامتی بده! خدایا امام زمان ما رو هم زود زود برسون تا ایشون همه بدی­ ها رو از بین ببرن و تمام دنیا پر از خوبی بشه!

    • اهداف:
    1. توصیف و توضیح چگونگی دستگیری از شیعیان توسط امام زمان (عج)
    2. توضیح معنای غیبت با توجه به مثالی ساده
    3. ترغیب و تشویق به فعالیت و کمک در برگزاری جشن‌های نیمه‌ی شعبان
    4. آثار کمک به دیگران
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. این نمایش می‌تواند از طریق بچه‌های سنین بالاتر انجام شود.
    2. در این نمایش 3 نقش وجود دارد. برای جشن­ های پسران به نام­ های پیشنهادی امیر، علیرضا و یاسر و برای جشن­ های دختران به نام­ های پیشنهادی حانیه، سارا و زینب.
    • زمان : 15 دقیقه

    نمایش معنای غیبت

    خلاصه: 2 ﺩﻭﺳﺖ نشسته­اند و ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ­ي ﺟﺸﻦ ﻧﻴﻤﻪ­ي ﺷﻌﺒﺎﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻲ‌کنند ﻭ اﻳﻦ ﻛﻪ چطور ﺑﺎﻳﺪ ﺟﺸﻦ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ. ﻳﻜﻲ اﺯ آن­ها ﻣﻲ­ﮔوید: ﻣﻦ یک ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺭﻡ ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻲ در اﻳﻦ کارها ﻭاﺭﺩ هست و ﻛﺎﺵ ﺗﻮ او را ﻣﻲ­ﺷﻨﺎختی ﻛﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﺸﻮﺭﺕ کنید. ﺑﻌﺪ ﺑﺤﺚ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﻏﻴﺒﺖ امام زمان علیه السلام کشیده­می­شود.

    اﻣﻴﺮ: ﻣﻲ­ﺩﻭﻧﻲ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻴﻤﻪ ﺷﻌﺒﺎنه؟
    علیرضا: ﻧﻪ، ﻧﻤﻲ­ﺩﻭﻧﺴﺘﻢ. ﺭاﺳﺘﺶ ﻣﻦ اﺻﻼ ﻧﻤﻲ‌ﺩﻭﻧﻢ ﻧﻴﻤﻪ‌ی ﺷﻌﺒﺎﻥ چیه و کِیه  و ﭼﺮا ﻣﺮﺩﻡ ﺟﺸﻦ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﻧﺪ؟
    امیر: ﺟﺪﻱ ﻣﻲ‌ﮔﻲ علیرضا؟
    علیرضا: ﺁﺭﻩ ﺭاﺱ می‌ﮔﻢ ﺧﺏ. ﻣﻦ ﻓﻘﻄ ﻳﻜﻲ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺗﻮﻱ ﺟﺸﻨﺎﺵ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻡ.
    امیر: ﺧﺏ ﻣﻲ­ﺧﻮاﻱ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ؟ ﺷﺎﻳﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ.
    علیرضا: ﺧﺏ ﺁﺭﻩ ﺑﮕﻮ. اﺗﻔﺎﻗﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ از ﻳﻜﻲ ﺳؤاﻝ ﻛﻨﻢ و ﺑﻔﻬﻤﻢ. ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪاﺭﻡ ﺳؤاﻻﻳﻲ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ و ﺟﻮاﺑﺸﻮﻧ رﻮ ﻧﺪﻭﻧﻢ.
    امیر: ﺭاﺳﺘﺶ ﻣﻲ­ﺩﻭﻧﻲ، ﻣﻦ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮﻱ جشناﻱ ﻧﻴﻤﻪ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﻛﻤﻚ ﻣﻲ­ﻛﻨﻢ، ﻭﻟﻲ اﻣﺴﺎﻝ ﻣﺴﺎﻓرت می‌رم و ﻧﻴﺴﺘﻢ. ﺧﻼﺻﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻳﻜﻲ ﻣﻲ‌گرﺩﻡ ﻛﻪ ﺟﺎﻱ ﻣﻦ ﻳﻪ ﻛﺎﺭاﻳﻲ ﺑﻜﻨﻪ ﻛﻪ ﺟﺸﻨﻤﻮﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺏ ﺑﺸﻪ. ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺩﻭﺱ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ ﻛﻤﻚ ﻛﻨﻲ.
    علیرضا: ﺁﺭﻩ ﺧﺏ ﺑﮕﻮ.
    امیر: خب ﺑﺒﻴﻦ، بذار اول درباره‌ی جشن نیمه‌ی شعبان برات یه توضیح کوچیک بدم. اﻣﺎﻡ ﺁﺧﺮ ﻣﺎ ﻳﻌﻨﻲ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺎ ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ به ﺩﻧﻴﺎ اﻭﻣﺪﻥ و اﻣﺎﻡ ﺷﺪﻥ. و کارشون اﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﺭاﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮﺩﻥ و ﭘﺮﺳﺘﺶ و ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺧﺪا ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻥ. و ﻣا ﺭو هم اﺯ ﻫﻤﻪ، ﺣﺘﻲ ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺭﻥ.
    علیرضا: ﺧﺏ (با حالت گوش دادن و کنجکاوی)
    امیر: ﺧﺏ ﺳؤاﻝ ﻧﻤﻲ­ﻛﻨﻲ اﻻﻥ کجاﻥ؟
    علیرضا: ﭼﺮا ﺧﺏ، ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻡ ﺣﺘﻤﺎ اﻻﻥ می­گی، ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻤﻲ ﺩﻭﻧم. حالا چی شده، مگه می‌دونی؟

    امیر: ﺧﻮﺏ ﺭاﺳﺘﺶ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺪ ﻣﻲ­ﺩﻭﻧﻢ ﻛﻪ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﺜﻞ ﻣﺎ ﺩاﺭﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ­ﻛﻨﻦ.
    علیرضا: اااا  ﺭاﺱ ﻣﻲ­ﮔﻲ؟ ﭘﺲ ﭼﺮا ﻣﻦ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﺸﻨﻴﺪم ﻛﺴﻲ ﺑﺮﻩ ﭘﻴﺸﺸﻮﻥ؟

    امیر: ﻣﻨﻢ راستش دقیق نمی‌دونم، فقط ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺪ ﻣﻲ ﺩﻭﻧﻢ که اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻴﻦ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻦ. ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻛﻤﻜ هم می­ﻛﻨﻦ، ﺑﺮاﻣﻮﻥ ﺩﻋﺎ ﻫﻢ ﻣﻲ­ﻛﻨﻦ، ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻲ­ﺩﻭنیم ﻛﺠﺎﻥ. ﻧﻴﻤﻪ ﺷﻌﺒﺎﻧﻢ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪﺷﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺟﺸﻦ ﻣﻲ­ﮔﻴﺮیم و ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﻣﻲ­ﻛﻨﻴﻢ.
    علیرضا: ﺧﺏ اﻣﻴﺮ، ﻣﻦ اﻻﻥ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ اینایی ﺭﻭ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻲ، ﻭﻟﻲ ﻭاﻗﻌﺎ ﻣﻲ­ﺧﻮاﻡ ﺑﺪوﻧﻢ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺠﺎﺱ، ﭼﻪ ﺟﻮﺭﻱ ﻛﻤﻜﻤﻮﻥ ﻣﻲ­ﻛﻨﻪ؟

    امیر: راستش منم دوست دارم بهتر بدونم. ان شاءالله که زودتر خود امام زمان علیه السلام کمک کنن و ما امام عزیزمون رو بیشتر بشناسیم.
    علیرضا: حالا پس فعلا تو نگران نباش، ﻣﻦ برای کارهای جشن بهت هر کمکی بتونم می‌کنم. حالا پس یک توضیح بده و ﺑﮕﻮ ﭼﻲ ﻛﺎﺭا ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻨﻢ.
    امیر: ﺭاﺳﺘﺶ یکی از دوستام که اسمش یاسره، ﺧﻴﻠﻲ ﺗﻮ اﻳﻦ ﻛﺎﺭا وارده. ﻛﺎﺵ اﻭ رو ﭘﻴﺪا می‌کردی. یاسر کمک خیلی بزرگیه. ﺑﻪ ﻧﻆﺮ ﻣﻦ اﮔﻪ ﻣﻲ­ﺗﻮﻧﻲ ﻓﺮﺩا ﺑﻴﺎ اﻳﻨﺠﺎ، ﻣﻦ ﺑﻪ یاسر ﻣﻲ­ﮔﻢ ﺑﻴﺎﺩ، ﻫﻢ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺑﮕﻪ ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻲ ﻛﻪ اﻣﺎم ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻏﻴﺒﺘﻦ و ﺑﮕﻪ ﻛﺠﺎن و ﻫﻤم ﺑﮕﻪ برای جشن ﭼﻲ ﻛﺎﺭا ﻣﻲ ﺗﻮﻧﻲ ﺑﻜﻨﻲ.
    علیرضا: ﺑﺎﺷﻪ ﺧﻮﺑﻪ. ﭘﺲ, ﻓﺮﺩا ﻣﻲ­ﺑﻴﻨﻤﺖ. ﺧﺪاﻓﻆ ﻓﻌﻼ. (امیر و علیرضا اﺯ ﻫﻢ ﺟﺪا میﺷوﻧﺪ.)
    (علیرضا ﺑﻪ ﺭاﻩ اﻓﺘﺎﺩ و ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻣﻲ ﻧﺮﻓﺘﻪ­ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺧﻮﺭﺩ و ﭘﺎﻳﺶ ﺩﺭﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ­ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻳﻚ ﭘﺴﺮ (که همون یاسر هست) ﺑﻪ ﻛﻣﻜﺶ ﺁﻣﺪ و ﺩﺳﺘﺶ ﺭا ﮔﺮﻓﺖ و اﻭ ﺭا ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺳﺎﻧﺪ.)
    علیرضا: خیلی خیلی ازتون ممنونم. نمی­دونم اگه شما نمی­رسیدین و به من کمک نمی­کردین، من چی کار می­کردم.

    یاسر: خواهش می­ کنم. کاری نکردم که. وظیفم بود. ما آدما اگه به هم کمک نکنیم و همدیگر رو دوست نداشته ­باشیم، پس چی کار کنیم؟!

    علیرضا: (همراه با نشان دادن رضایت و تشکر در چهره و حرکت سرش) به هر صورت خیلی خوشحال شدم دیدمتون. امیدوارم یه روزی دوباره ببینمتون.

    یاسر: ان شاالله. به امید دیدار. خداحافظ.

    علیرضا: خداحافظ و به داخل خونه می­ ره.

    (ﻓﺮﺩا ﻛﻪ علیرضا کمی در حال لنگ زدن ﺳﺮ ﻗﺮاﺭ میﺭود، یاسر را می­ بیند و با اولین نگاه ﺧﻴﻠﻲ ﻣﺘﻌﺠﺐ میﺷود، چون یاسر همان پسری است که روز قبل کمکش کرده­ بود.)
    امیر: ﺳﻼﻡ علیرضا

    یاسر: سلام، حالت چطوره؟ پات چطوره؟

    علیرضا: (همراه با تعجب به اﻣﻴﺮ و یاسر سلام می­ کند) ﺳﻼم

    اﻣﻴﺮ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺑﭽﻪ­ﻫﺎ ﻣﮕﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮﻭ ﻣﻲ­ﺷﻨﺎﺧﺘﻴﻦ؟
    ﻳﺎﺳﺮ و ﻋﻠﻴﺮﺿﺎ ﮔﻔﺘﻦ: ﻧﻪ. ﻣﺎ ﻓﻘﻄ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮﻭ اﺗﻔﺎﻗﻲ ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ﺩﻳﺪﻳﻢ.
    اﻣﻴﺮ: ﭼﻪ ﺟﺎﻟﺐ! ﭘﺲ ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻌﺮﻓﻴﺘﻮﻥ ﻛﻨﻢ. علیرضا! اﻳﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﻣن ﻫﻤﻮﻥ یاسره ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺗﻮ اﻳﻦ ﭼﻴﺰا ﻭاﺭﺩﻩ و اﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺷﺘﻴﻢ.
    ﻳﺎﺳﺮ و ﻋﻠﻴﺮﺿﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﻲ­ﻛﻨﻨﺪ.
    یاسر: ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ ﺧﻮاﻱ ﺗﻮ اﻳﻦ کارا  ﻛﻤﻚ ﻛﻨﻲ. اﻣﻴﺮ ﻣﻲ­ﮔﻔﺖ ﻳﻪ ﺳؤاﻟﻢ ﺩاﺭﻱ، ﺁﺭﻩ؟ ﭼﻴﻪ؟ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﻣﻲ ﺩﻭﻧﻢ ﺟﻮاﺑﺸﻮ ﻳﺎ ﻧﻪ؟

    علیرضا: ﺭاﺳﺘﺶ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻲ­ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻣﻦ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻲ ﻛﻪ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻧﻤﻮﻥ ﺯﻧده هستن ﻭﻟﻲ ﻣﺎ ﻧﻤﻲ­بینیمشون و ﻧﻤﻲ ﺩﻭﻧﻴﻢ ﻛﺠﺎن. این یعنی چی که می‌گن امام زمان ما از چشمای ما غائب هستن؟
    یاسر ﻳﻪ ﺫﺭﻩ ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻪ و با خوشحالی که انگار نکته‌ای به نظرش اومده ﻣﻲ­ﮔﻪ: علیرضا ﺟﺎﻥ! ﺩﻳﺮﻭﺯﻭ ﻳﺎﺩﺕ می­آﺩ ﻣﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮﻭ ﺩﻳﺪﻳﻢ وﻟﻲ ﺗﻮ ﻧﻤﻲ­ﺩونستی ﻣﻦ یاسرم و ﻣﻦ هم ﻧﻤﻲ­ﺩﻭﻧﺴﺘﻢ ﺗﻮ علیرضایی؟
    علیرضا: ﺧﻮﺏ ﺁﺭﻩ.
    یاسر: ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻫﻤﻴﻨﻢ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻧﻤﻮﻥ ﻫﺴﺖ. اﻣﺎﻡ ﻣﺎ ﺑﻴﻦ ﻣﺎ هستن، ﺭﻭﻱ ﺯمین ﻣﺜﻞ ﻣﺎ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﻨن، ﻭﻟﻲ ﻣﺎ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﻴﻤشون و اﮔﺮ ﺑﺒﻴﻨﻴﻤشون ﻧﻤﻲﻓﻬﻤﻴﻢ ﻛﻪ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻦ. ﭘﺲ ﺧﻮﺑﻲ‌ﻫﺎشون و ﻭﺟﻮﺩشون ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻝ ﻣﺎ ﻣﻲﺷﻪ و ﺣﺘﻲ ﻣﺜﻞ اﻻﻥ ﻛﻤﻚ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻦ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻣﺸﻜﻼﺗﻤﻮﻥ ﺣﻞ ﺑﺸﻪ و ﺳؤاﻻﻣﻮن رﻮ ﺟﻮاﺏ ﻣﻲ‌ﺩﻥ.
    علیرضا ﺑﺎ ﻫﻴﺠﺎﻥ و ﺭﺿﺎﻳﺖ و ﺑﺎﺩﻗﺖ ﺑﻪ یاسر ﮔﻮﺵ ﻣﻲ‌ﺩﻩ و ﺗأﻳﻴﺪ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻪ. و ﻣﻲ‌ﮔﻪ: ﭼﻪ اﺗﻔﺎﻕ ﺟﺎﻟﺒﻲ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮﻭ ﺩﻳﺪﻳﻢ که ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﻣﻦ ﻛﺎﻣﻞ اﻣﺮﻭﺯ ﺑﻔﻬﻤﻢ ﻏﻴﺒﺖ ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻲ و یعنی چی که امام مهربون ما غائبن. ﻳﻌﻨﻲ اﻳﻨﻢ ﻛﻤﻚ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ؟
    یاسر:  ﺁﺭﻩ ﺩﻗﻴﻘﺎ! اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺎ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧن و ﺣﺘﻲ ﻳﻪ ﻟﺤﻆﻪ اﺯ ﻣﺎ ﻏﺎﻓﻞ ﻧﻤﻲ­ﺷن و ﺑﻪ ﻓﻜﺮﻣﻮن هستن.
    ﺧﺏ، ﺣﺎﻻ که جواب سؤالت رو گرفتی و بیشتر از قبل امام زمانتو می‌شناسی و از ته دل دوس داری کمک کنی بیا ﺑﺮﻳﻢ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺗﺎ ﻧﺸﻮﻧﺖ ﺑﺪﻡ ﺑﺮاﻱ ﺟﺸﻦ ﭼﻲ ﻛﺎﺭا ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻨﻲ.
    اﻣﻴﺮ و علیرضا (با رضایتمندی): ﺑﺮﻳﻢ. (و خوش و بش کنان صحنه رو ترک می‌کنند)

    خب بچه ها! نمایش امروز رو دوست داشتین؟ خوشتون اومد؟ حالا کی می­تونه به من بگه که امام زمان عزیزمون کجا هستن؟

    بله درسته، ایشون روی همین زمینی هستن که ما داریم روش زندگی می­کنیم و بین ما آدم­ ها هستن. فقط ما ایشون رو نمی­شناسیم متأسفانه. ولی بچه­ های عزیزم، اینو بدونین که این مشکل ماس که اماممون رو نمی­ شناسیم. ما اگر به فکر ایشون باشیم، براشون زیاد دعا کنیم، کارهای خوب بکنیم که ایشون از ما راضی باشن، ایشون پیش ما هم می­آن. پس ما می­تونیم اماممون رو ببینیم و بشناسیم. ولی خب این شرطا رو داره. ان شاالله که بتونیم آدمای خوبی باشیم و به فکر امام زمانمون باشیم و دل اماممون رو با کارهای خوبمون شاد کنیم. ما می­ تونیم باعث شیم که اماممون زودتر ظهور کنن و جهان رو پر از خوبی و مهر و محبت بکنن.

    • اهداف:
    1. افزایش جذابیت جشن
    2. انجام فعالیت تحرکی در بچه‌ها خصوصا با توجه جابجایی نقش­ ها
    3. باعث افزایش دقت، هماهنگی و عکس عمل بچه‌ها خواهد شد
    4. چون بچه ­ها در این سن از قدرت تخیل بالایی برخوردارند این بازی مورد توجه آنان قرار خواهدگرفت.
    5. این فعالیت برای کمک به حفظ عبارات و اشعار می­تواند مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به حرمت آیات قرآن بهتر است در این روش آیات قرآن خوانده­ نشود.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. هیجان در تن صدای مربی و رسا بودن صدا از ملزومات اجرای خوب این بازی می‌باشد.
    • زمان : 20-10 دقیقه

    بازی گل‌ها و زنبور عسل

    عده ­ای از کودکان گل می­ شوند و می­نشینند و تعدادی نیز نقش زنبور عسل را به عهده می‌گیرند. سپس مربی ضربه‌هایی به میز می­زند و کودکانی که نقش زنبور عسل را بر عهده دارند به دور گل‌ها می­ چرخند و هم صدا یک شعر یا یک مصرع از شعر (مثلا: یا مهدی، یا مهدی، یـــا مهدی) را می‌خوانند. با قطع صدای نواختن مربی بر میز، زنبورها در هر حالتی که هستند ثابت می ­ایستند و ناگهان صدایشان قطع می­شود. مربی دوباره به میز می ­ز‌ند و بچه­ ها بایستی از همان­جای شعر ادامه دهند و دوباره زنبورهای عسل دور گل­ ها می­ چرخند.

    سپس با اعلام مربی کودکانی که در نقش گل بودند زنبور می­ شوند و زنبورهای عسل در نقش گل بازی می­کنند.

    • اهداف:
    1. آشنایی با ویژگی‌های دنیای پس از ظهور در مقایسه با دنیای قبل از ظهور
    2. ذکر چند اخلاق اجتماعی مانند دوست داشتن هم‌نوعان و حیوانات و طبیعت و چگونگی رفتار با آن‌ها
    3. توجه دادن به نعمت‌هایی که داریم.
    4. آموزش شکر نعمت‌هایی که خدا به ما داده­است و این که چگونه برای دیگران هم آن نعمت‌ها را بخواهیم.
    5. توجه دادن به اهمیت دعا در حق دیگران و بالاخص امام عصر سلام الله علیه.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. نیاز به پروژکتور، بلندگو و محل مناسب برای پخش پرزی
    • زمان: 25-20 دقیقه

    بچه‌های عزیز! تا حالا شده یه چیزایی ببینین و با یه چیزایی روبرو بشین که خیییییلی ناراحت بشین بعد پیش خودتون فکر کنین که کاش می‌شد هیچ وقت ازین اتفاقا تو دنیا نمی‌افتاد؟ یا پیش خودتون فک کردین که آیا امکان داره یه روزی برسه که هیچ کس هیچ مشکلی نداشته باشه و همیشه همه شاد و خوشحال باشن؟

    به پاسخ تعدادی از بچه‌ها گوش بدید و ادامه دهید: خوب حالا که شما انقدر مهربونین و به فکر بقیه‌ی آدمای روی زمین هستین به این بخش برناممون خیلی توجه کنین.

    اسلاید 2: بچه‌ها! متأسفانه تو دنیای امروز ما، به جای این که همه‌ی آدم‌ها همیدیگرو دوست داشته باشن و به هم محبت و کمک کنن، بعضی وقتا بعضی از اون‌ها با همدیگه دعوا می‌کنن و نامهربونن. و این نامهربونی و دعوا کردن، هم خود اونایی که این کارو می‌کنن اذیت و ناراحت می‌کنه و هم بقیه‌ رو آزار می‌ده. ولی بچه‌ها! خدای مهربون ما به ما قول داده که یه روزی می‌آد که دیگه خبری از دعوا کردن نباشه و همه با هم مهربونن و به هم کمک می‌کنن و همدیگرو دوست دارن.

    اسلاید 3: تا حالا شده شماها کارتون یا فیلم‌های مستند درباره‌ی طبیعت و حیواناتو ببینین و بعضی وقتا با دیدن صحنه‌هایی که بعضی از حیوونا همدیگرو می‌خورن ناراحت بشین و دلتون بشکنه و تو دلتون بگین کاش مثلا روباها یا گرگا هم علف می‌خوردن و سیر می‌شدن تا خرگوشا دیگه دلشون نمی‌لرزید و با آرامش با هم زندگی می‌کردن؟

    راستش من خودم خیلی وقتا که اصلا نمی‌تونم این صحنه‌ها رو ببینم چون حسابی ناراحتم می‌کنه. ولیییییی به یه چیز امید دارم. می‌دونین چی؟ این که یه روز می‌آد که حیوونای درنده مثل گرگ و ببر و روباه دیگه با علف سیر می‌شن و دیگه بقیه‌ی حیوونا رو نمی‌ترسونن و نمی‌خورنشون.

    اسلاید 4: یه اتفاق دیگم هست که ما رو خیلی ناراحت می‌کنه چون پدر مادرامونو خیلی دوست داریم و جدایی از اونا برای هممون خیلی سخته و اون اینه که بچه‌‌ای برای پدر یا مادرش حادثه ­ی بدی پیش بیاد و از دنیا برن. غصه‌ای که این بچه‌ها تو دلشون دارن و اشک­ هایی که می‌ریزن خیلی برای ما سخته و ما فقط می‌تونیم بهشون محبت کنیم و نشون بدیم که دوسشون داریم و می‌دونیم که خیلی سخته که بچه‌ها از خونواده­ هاشون دور باشن. و همین طور می‌تونیم دعا کنیم و از خدا بخوایم که یه روزی رو برسونه که دیگه هیچ بچه‌ای تو دلش غمگین نباشه و با خونوادش خوشحال باشه.

    اسلاید 5: بچه‌ها، خدا رو شکر همه‌ی ما که این جا نشستیم در حدی که گرسنه نباشیم و بتونیم غذای خوب و لباس خوب داشته­باشیم هستیم، ولی تو این دنیای بزرگ، حتی توی کشور، شهر و یا بعضی وقتا توی کوچه‌ی ما بعضی از آدما هستن که پول کافی برای خرید میوه و غذا و لباس ندارن و حتی بعضی شبا بچه‌هاشون مجبور می‌شن گرسنه بخوابن. تا حالا شده فقیری رو ببینین و دلتون بشکنه و ناراحت بشین و کمکشون کنین؟ یا سعی کنین قدر نعمتایی که خدا بهتون داده رو بهتر بدونین و ازشون بهتر استفاده کنین و اون‌ها رو هدر ندین؟ چون می‌دونین خیلیا هستن که اون نعمتا رو ندارن و به خاطرش زندگی خوبی ندارن.

    یا بچه‌ها شده تا حالا براشون دعا کنین یا از مامانتون بپرسین که مامان کی همه‌ی آدم‌ها به اندازه‌ی کافی پول­دار می­شن یا اصلا می‌شه یه روز بیاد که هیچ کس فقیر و گرسنه نباشه؟

    اسلاید 6: بچه‌ها یکی از مهمترین نعمت‌هایی که خدا به ما داده چیه؟ سلامتی. اگه ما بیمار باشیم بعضی از کارا رو نمی­تونیم بکنیم یا خیلی اذیت می­شیم. برای همینه که حسابی باید مواظب باشیم که مریض نشیم و تا وقتی که سالم هستیم قدر بدنمون رو بدونیم و خدا رو شکر کنیم و با بدنمون کارای خوب بکنیم. حالا بگین ببینم: کی تا حالا بیمارستان رفته و یا فیلم‌هایی رو دیده که بیمارا رو نشون می‌ده یا شایدم خودمون یا یکی از افراد خونوادمون مریض شده باشن. خیلی ناراحت شدین؟

    دیدن این که آدم‌ها تو درد و سختی باشن خیلی سخته و ناراحت کننده. ما دوست داریم همه سالم و پرانرژی باشن  و مثلا همه‌ی بچه‌ها بتونن بازی کنن نه این که دلاشون غمگین باشه و روی تخت بیمارستان باشن. حالا ما برای اونا چه کارایی می‌تونیم بکنیم؟ می­تونیم بریم عیادت یا دیدنشون که فکر نکنن تنهان و بدونن ما همیشه و هرجا که باشن دوسشون داریم. می‌تونیم براشون دعا کنیم که زودتر خوب بشن و این که ما حتی می‌تونیم دعا کنیم که یه روز برسه که هیچ کس مریض نشه و همه سالم باشن. بله! همچین روزی می‌رسه! خدا به ما قول داده، و ما امید داریم و دعا می‌کنیم اون روز زودتر بیاد و بیمارستانا از مریضا خالی بشه.

    اسلاید 7: بچه‌ها شده تا حالا یه جاهایی رو روی زمان ببینین که آب و هوای خوبی ندارن و یا خیلی کثیفن و مردم اون‌جا زندگی سختی رو داشته ­باشن؟ و پیش خودتون فکر کنین یا دعا کنین که ای کاش این جا هم سبز بود و پر از گل و گیاه و درخت و آب و هوای خوب؟ مخصوصا الان که خیلی جاها از دنیا بارون کمی می­آد و هواش خیلی آلوده شده. حالا ما چی کار می‌تونیم بکنیم که این مشکلا حل بشه؟ خوبه بگیم ما که خیلی کوچیکیم، کاری ازمون بر نمی­آد، یا من یه نفرم، کاری نمی‌تونم بکنم؟

    نهههه! ما کارای مهمی می‌تونیم انجام بدیم. مثلا هر جایی که هستیم مواظب طبیعت باشیم و آشغال روی زمین نریزیم و مثلا آب زیادتر از حدی که نیاز داریم مصرف نکنیم. یه کار مهم دیگه اینه که دعا کنیم و از خدا بخوایم که اون روزی رو که قولشو به ما داده که زمین پر از گل و سبزه می‌شه رو برسونه که دیگه همه‌ی آدم‌ها تو هوای خوب و جای خوب زندگی کنن. وای که چقدر خوب می‌شه اون روز بیاد.

    اسلاید 8: بچه‌ها! یکی از بدترین اتفاقا توی دنیا چیه که هم سلامتی رو از بین می‌بره، هم آرامش رو هم خونواده‌ها رو از هم جدا می‌کنه، هم طبیعت رو از بین می‌بره؟ درسته، متأسفانه جنگ بدترین و ناراحت کننده­ترین اتفاقه که توی دنیای ما هم زیاد اتفاق می‌افته و هر روز یه عالمه بچه توی دنیا یا جونشون رو از دست می‌دن یا زخمی می‌شن، یا پدر مادرشون رو و یا خونه‌ها و شهرشون رو از دست می‌دن و این خیلیییی زیاد ناراحت کنندس و ما نمی‌تونیم حتی صحنه‌هایی از ناراحتی اون‌ها رو ببینیم و تحمل کنیم. ما باید برای اون‌ها نه تنها دعا کنیم که از جنگ در امان بمونن، بلکه باید دعا کنیم اون روزی که خدا قول داده که اگه بیاد دیگه آدم‌ها با هم دشمنی نمی‌کنن و همدیگر رو دوست دارن، زودتر برسه تا همه در آرامش و امنیت که یه نعمت خیلی بزرگه زندگی کنن.

    اسلاید 9: خدا کنه دیگه چشمای هیچ بچه‌ای از ناراحتی و غم خیس و گریان نشه. و همه‌ی بچه‌ها هر جای دنیا که هستن شاد و سلامت باشن. خدایا اون روزی که به ما قول دادی رو هر چه زودتر برسون که دل‌های غمگین خیلی زیاد شده و امید همشون خودتی.

    اسلاید 10: حالا بچه‌ها کی می‌دونه اون روز چه روزیه که خدای مهربون به ما قولش رو داده؟

    بله درسته! زمان ظهور امام زمان عزیز ما، حضرت مهدی عجل الله فرجه. اون امام عزیز که با اومدنش و با خوبی‌ها و مهربونی‌های بی­حد و حصرش دنیای ما رو پر می‌کنه از خوبی‌ها و مهربونی‌ها. از خوشحالیه ظهور اون امام عزیز و با شناختنشون، همه عاشقشون می‌شن، و حتی حیوونا هم با هم مهربون می‌شن و همدیگر رو اذیت نمی‌کنن. حتی زمین و آسمون هم از خوشحالی و برای خوشحال کردن امام عزیز ما پر می‌شه از زیبایی و طراوت و شادابی. خلاصه بهتون بگم که نعمت ظهور امام زمان علیه السلام از همه‌ی نعمت‌ها مثل سلامتی، آرامش، شادی، داشتن خونواده، نبودن جنگ، فقیر نبودن بهتره. کی می­گه چرا؟

    بله درسته! چون وقتی امام و راهنمای ما رهبر ما و رهبر کل دنیا باشن، همه‌ی اون نعمتای خوب با هم هست. پس چه خوبه که ما وقتی که برای هر چیزی دعا می‌کنیم، یادمون باشه مهمتر از اون دعا برای اومدن و ظهور امام زمانه.

    فک کنم بیشترتون این شعر و بلد باشین و اگه بلدین با من بخونین:

    بالاخره یه روزی     می­ شه وقت پیروزی

    مهدی ظهور می­ کنه          دشمن رو دور می ­کنه

    جهان می ­شه پر از گل          نرگس و یاس و سنبل

    ما بچه ­های شیعه    دعا کنیم همیشه

    با هم بگیم: خدایا   بیار امام ما را   (تکرار این مصرع)

    • اهداف:
    1. آموزش روش مناجات و گفتگو با امام زمان علیه السلام
    2. معرفی فرهنگ جشن محلی و خیابانی
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. پرژکتور و بلندگو و لب تاپ و پرده نمایش
    • زمان :  هر یک 5 دقیقه

    کلیپ انیمیشن بیا مهدی بیا مهدی به مدت تقریبی 3:30 دقیقه.

    http://film.tebyan.net/film/152758

    کلیپ گفتگو با امام زمان علیه السلام

    خب بچه­ ها! اگه دوست دارین به حرفای یه بچه ­ی خوب مثل خودتون که با امام زمانش صحبت می­ کنه گوش بدین.

    کلیپ تصویری “گفتگوی کودکی با امام زمان علیه السلام” به مدت تقریبی 3:30 دقیقه:

     

    http://www.omidvaran.org/%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%BE-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9/

    • اهداف:
    1. آشنایی با فرهنگ شعر سرایی و ادبیات فارسی در فضای دینی
    2. تشویق به حفظ مفاهیم دینی توسط بچه­ها در قالب شعر
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. مربی سعی کند قبل از مراسم، زیبا خواندن اشعار را تمرین کند و حتی المقدور اشعار را حفظ باشد.
    2. از بچه‌ها بخواهید قسمت‌های ساده‌تر اشعار را با هم بلند بخوانند و ایجاد فضای شادی بکنید.
    • زمان :10-5 دقیقه

    شعر کودکانه در مورد امام زمان عج

    سلام سلام بچه­ ها                 سلام سلام غنچه­ ها

    روی زمین زیبا                       یه گوشه ­ای همین جا

    امام آخر ما                            آقا و سرور ما

    مهدی صاحب زمان               رهبر کل جهان

    مارو نگاه می ­کنه                  همش دعا می­ کنه

    او صاحبِ زمونه                    اما چرا پنهونه

    چون بیشتر آدم­ ها                 غافل از یاد خدا

    با کارهای زشتشون                شدند اسیر شیطون

    آقا امام زمان                          یار همه شیعیان

    وقتی که زشتی رو دید           ازدست آنها رنجید

    گفت که هنوز یار ندارم          عاشق و غم­خوار ندارم

    بچه­ ها بیدار بشیم                 با هم­دیگه یار بشیم

    با هم بگیم حرف خوب          انجام بدیم کار خوب

    بیاید با هم دعا کنیم              رو به سوی خدا کنیم

    که ای خدای مهربون              مهدی ما رو برسون

    مادرم می­ گوید

    یک نفر در راه است

    از صدای پایش

    دل من آگاه است

    وقتی او می ­آید

    قاصدک می­ خندد

    راه ­های غم را

    بر همه می ­بندد

    ابرها می­ بارد

    چشمه­ ها می ­جوشد

    هر درختی در باغ

    رخت نو می ­پوشد

    مادرم می­ گوید

    روی ماهش زیباست

    گر چه از او دوریم

    او همیشه با ماست

    • اهداف:
    1. کارهای خوب ما باعث رویش یک برگ بر روی درخت خشک ما می‌شود همان گونه که باعث خشنودی امام زمان ما می‌شود و ظهور ایشان را نزدیک و جهان را به سمت زیبایی و سبزی سوق می‌دهد.
    2. ایجاد دقت در بچه‌ها در کارهایی که به طور روزمره انجام می‌دهند و خوب بودن و یا بد بودن آن‌ها.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. پرینت یک درخت که در پایین فایل آمده است در قطع بزرگ که قابل دیدن برای بچه‌ها باشد.
    2. یا کشیدن یک درخت روی تخته
    3. ماژیک سبز یا چسباندن برگ‌های سبزی که از قبل آماده شده است.
    4. اگر می‌خواهید درخت را در آینده استفاده‌ی دیگری نمائید می­ توانید از چسباندن برگ‌ها استفاده کنید.
    5. هدایا به تعداد شرکت­ کنندگان. این هدایا ضرورتا نبایستی گران­ قیمت باشد.
    • زمان : 20-10 دقیقه

    مسابقه/انجام کارهای خوب و بد

    عکس یک درخت بدون برگ در انتهای فایل آمده‌است. آن‌را در قطع بزرگ (مثلا مقوای 70 × 50) که قابل دیدن برای بچه‌ها باشد پرینت بگیرید و یا روی تخته بکشید و از بچه‌ها بخواهید تا کارهای خوبی که بلدند را با بالا بردن دست و به تربیب بیان کنند و شما به ازای هر کار خوب که می‌گویند در کنار کاغذ و یا تخته یادداشت کنید و امتیاز در نظر بگیرید، و به ازای هر کار خوب یک برگ سبز روی شاخه‌های درخت بکشید.

    توجه داشته­ باشید که کودکان همه انتظار دارند جایزه دریافت کنند و دریافت نکردن جایزه معمولا برایشان خاطره ناخوشایندی به جای می ­گذارد. لذا بهتر است به نحوی به همه ­ی بچه ­ها هدیه ­ای داده ­شود.

     در حین انجام این فعالیت برای بچه‌ها توضیح دهید که به طور مثال وقتی امام عزیز ما ظهور می‌کنند همه جا سبز و خرم می‌شود. چه چیزی ظهور و آمدن ایشان را تسریع می‌کند؟ دعا و اعمال و کارهای خوب ما. پس ما با انجام دادن کارهای خوب نه تنها به خودمون کمک می‌کنیم که آدم‌های خوبی باشیم و خدا از ما راضی باشه، بلکه باعث می‌شیم ظهور امام عزیزمون نزدیک‌تر بشه.

    • اهداف:
    1. نتیجه گیری بحث و انتقال دوباره‌ی مفهوم کلی ظهور امام عصر سلام الله علیه و دنیای پس از ظهور و ارتباط با امام عصر (عج).
    2. پیوند قلبی با حضرت صاحب الزمان علیه السلام و دعا برای ایشان
    3. ذکر این نکته که ایشان فرزند حضرت زهرا سلام الله علیها هستند و ما با کارهای خوب و دعا کردنمان می‌توانیم باعث بشویم ایشان زودتر بیایند و دنیا را پر از مهر و محبت و خوبی بکنند.
    • مواد لازم/شیوه اجرا:
    1. اجرای این قسمت در فضای سکوت و توجه و توسل.
    2. آغاز دعا، پس از توجه دادن بچه ­ها به اهمیت دعا برای فرج صاحب الزمان عج.
    3. سعی شود که متن عربی و ترجمه آن به زبان محلّی همزمان با تلاوت، نمایش داده­شود.
    • زمان: 5 دقیقه

    پایان/ نتیجه گیری و دعا:

    خدای عزیز!

    برای این زمین و این جهان که آفریده­ای، راهنما گذاشته­ای. برای روزهایش خورشید آفریدی و برای شب­هایش ماه. خورشید و ماه را دادی تا زمین را روشن نگه دارند و زمین راهش را گم نکند.

    برای ما آدم­ها هم راهنما فرستادی. راهنماهای زیاد که ما راهمان را گم نکنیم. راهنمایی مثل خورشید و ماه، روشن وگرم. ابتدا پیامبر راهنمای ما بود و بعد از ایشان یازده امام؛ اما حالا آن­ها نیستند.  ما زنده هستیم و راهنما می­خواهیم. می­دانم تو یک راهنما و یک نماینده­ی خوب و عزیز را برای ما نگه داشته­ای. کسی که مثل پیامبر و یازده امام، مهربان و معصوم است. کسی که از جنس آن­هاست. حرف­هایش بوی آن­ها را می­دهد.

    گل نرگس را می­گویم که یادگار گل محمدی است. کسی که هم نام پیامبر است. عطر دل انگیز او را دارد. کسی که از دختر پیامبر به یادگار مانده است.

    خدایا کاری کن آن امام زیبا و آن گل خوشبو را ببینیم. کاری کن زودتر بیاید تا دنیا پر از عطر گل محمدی بشود. کاری کن بیاید و حرف­های تو را به گوش ما برساند. ما چقدر باید منتظر دیدن زیبایی باشیم؟

    وای که چقدر خوب می­شود او بیاید. وقتی بیاید همه­ی چیزهای بد را از بین می­برد و جای آن دنیا پر از چیزهای خوب می­شود. خدایا او به ما کمک می­کند تا تو را بهتر بشناسیم. کمک می­کند تا در زندگی پیروز باشیم. کمک می­کند تا راه تو را برویم. ما به این راهنمای خوب احتیاج داریم. می­خواهیم نماینده­ی خودت را ببینیم. پس خواهش می­کنیم کاری کن زودتر نماینده­ی مخصوصت را ببینیم.

    * خواندن دعای فرج رو به قبله و ایستاده به احترام ایشان

    http://film.tebyan.net/film/151746

    • اهداف:
    1. بالا بردن سطح یادگیری و به خاطر­سپاری بوسیله ­ی ادامه ­ی کار مرتبط با برنامه در منزل.
    • مواد لازم/شیوه اجرا:
    1. پرینت از تصویر انتهای فایل.

    کار در منزل

    درخت بدون برگی که در انتهای فایل آمده ­است را پرینت بگیرید و در هنگام خروج به بچه­ ها و در صورت امکان بهتر است به والدین آن­ها بدهید و از آن­ها بخواهید که با هر کار خوبی که انجام می­ دهند یک برگ بر روی شاخه­ های درخت نقاشی کنند و سعی کنند هر چه می­توانند برگ­ های بیشتری برای درخت خود با کارهای خوب زیادی که انجام می ­دهند بکشند. برای آن­ها توضیح کوتاهی بدهید که در دنیای قبل از ظهور حضرت ما توانایی انتخاب کار خوب و بد را داریم و ما سعی می­ کنیم کارهای خوب بیشتری انجام دهیم و هر چه برای پر شدن برگ­ های این درخت سعی می­ کنیم تا امام زمان عزیز و خدای مهربان از ما راضی­تر باشند و کارهای خوب آن­ها به خواست خدا ظهور آن حضرت را تسریع می­ بخشد و ما دنیای پس از ظهور که پر از زیبایی­ ها و خوبی­ ها است را تجربه خواهیم کرد.

    فرزند عزیزم: با انجام هر کار خوب یک برگ زیبا و سبز برای درختت نقاشی کن و بدان که با کارهای خوبت می­توانی ظهور امام عزیز و مهربانت را جلو بیاندازی و در زیبا کردن زمین نقش داشته باشی.

    Apple Tree Template.dgn