برنامه­‌ی ماه مبارک رمضان سطح یک

موضوع کلی: معرفی ماه مبارک رمضان ماه عبادت و مهمانی خدا، معرفی شکر­گزاری به عنوان عبادت خداوند، معرفی آداب مهمانی.

    • اهداف:
    1. با توجه به عدم حضور بچه­ ها در یک زمان توصیه می­شود قبل از شروع رسمی برنامه برای فراگیرانی که زودتر آمده ­اند کاردستی و یا نقاشی مرتبط با این مناسبت انجام شود.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. مقوا
    2. پرینت از تصاویر آورده شده.
    3. قیچی
    4. چسب ماتیکی و چسب حرارتی
    • زمان : 20 دقیقه

    ابتدا مقواي زمينه را به اندازه ٢٥*٣٠ سانتي متر تهيه مي­كنيم.

    سپس به اندازه ٨ سانتي متر از پايين آن تا مي­كنيم.

    يك پايه­ ي مقوايي مانند شكل براي آن تهيه می­كنيم كه از افتادن آن جلوگيري كند.

     

    image002

     

    image001

    برگه­ ي پيوست را پرينت كنيد و كاسه ­ها وخرما، پنیرو سبزی پارچ شير و نان، قرآن، و رحل را روي كاغذ رنگي دلخواه خود بچسبانيد تا ضخامت پيدا كند و محكم شود.

    براي تهيه رحل بعد از چسباندن كاغذ رنگي، از قسمت خط چين تا بزنيد براي چسباندن به زمينه، هم چين خطي كه نيمه كشيده شده­ است را برش دهيد. كاغذها داخل هم مي­ روند و رحل شكل می ­گيرد.

    image003

    براي ايستادن پارچ و کاسه خرما و پنیر و سبزی هم مانند پايه زمينه را تهيه كنيد و پشت آن ها بچسبانید. به شکل زیر توجه کنید.

    image004

    image005

    image006

    • اهداف:
    1. توسل به قرآن برای نورانی شدن دل که عامل هدایت است.
    2. آشنایی و شناخت کتاب آسمانی قرآن و نزول آن در شب قدر.
    3. آشنایی با سوره‌ی قدر و معنای آن.
    4. آشنائی با اهمیت شب قدر به عنوان یکی از شب‌های این ماه مبارک.
    5. آشنائی با مفهوم روزه
    • زمان : 10 دقیقه

    سلام بچه‌ها خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟ خیلی خوش اومدین به جشن ما. بچه‌ها! ما خیلی خوشحالیم که امروز با شماییم و می‌خوایم خوش بگذرونیم. بذارین قبل از هر چیزی جشنمون رو با نام و یاد خدا و خوندن یه آیه از بلندترین سوره‌ی قرآن شروع کنیم. کی می­دونه بلندترین سوره ­ی قرآن اسمش چیه؟ آفرین، بقره. حالا می­ خوایم با هم آیه­ ی 172 این سوره رو بخونیم.

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

    يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ

    ای کسانی که ایمان آورده ­اید، از چیزهای پاکیزه­ای که روزی شما کرده ­ایم بخورید (از تمام آنچه در روی زمین برای شما آفریده ­ایم و پاکیزه است برخوردار شوید) و خدا را سپاس گزارید اگر تنها او را می­ پرستید (زیرا بدون شکر پرستش تمام نیست) .

    (معنای آیه برای مربی آمده ­است)

    (آیه را 3 بار تکرار کنید و از بچه­ ها بخواهید همراهی کنند)

    خب بچه­ ها به نظرتون این کافیه که ما فقط از روی آیات بخونیم و به معناشون فکر نکنیم؟ بله درسته. درسته که فقط خوندن قرآن هم خیلی خیلی خوبه و خوندن قرآن قلب ما رو نورانی می­کنه، ولی دونستن معانی آیات هم خیلی خیلی بهتره. اگه گفتین چرا؟ بله درسته، چون با دونستن معنای آیات ما می­ فهمیم که خداوند به ما چی گفته.

    قرآن رو خدای مهربون برای هدایت ما فرستاده و خب برای استفاده از راهنمایی­های خدای مهربون ما باید معنی آیه ­های قرآن رو هم بدونیم که بتونیم به اون­ها عمل کنیم. حالا خدای مهربون توی این آیه به انسان­های با ایمان گفته که و اجازه داده که از چیزهای پاکیزه­ای که خداوند آفریده استفاده کنند و خدای مهربون رو برای دادن اون نعمات شکر کنند و با شکر کردنشون خداوند رو بپرستن. یعنی چی؟

    یعنی این که استفاده­ ی درست از نعمت­ های پاکیزه­ ی خدا که بهمون اجازه داده مصرف کنیم و بعد شکر خدا برای اون نعمت­ ها پرستیدن خداونده و ما وظیفه داریم این کار رو انجام بدیم. خدای مهربون ما به ما یه عالمه نعمت داده و به ما گفته از اون­ها استفاده کنیم و فقط یادمون باشه که شکرش رو به جا بیاریم و با تشکر کردن از خدا به اون نزدیک­تر بشیم.

    خب بچه­ ها حالا خدای مهربون ما رو توی این ماه مهمون کرده، چطور؟!!! چون خودش گفته که این ماه یعنی ماه مبارک رمضان ماه مهمانی منه، و چه کسی بخشنده ­تر و مهربان­تر از خدا؟ پس مهمونیه خدای مهربون هم یه مهمونی خیلی خاصه و به ما توی این مهمونی قراره حسابی خوش بگذره به این معنا که از ما حسابی پذیرایی میشه.

    ولی، ولی پذیرایی خدا با ما آدم ­ها قابل مقایسه نیست. خداوند همیشه نعماتش رو در اختیار ما قرار داده ولی توی این ماه یه پذیرایی دیگه از ما می­ کنه که ما هم باید حسابی ازش استفاده کنیم. مهمونی خدا اینطوریه که به ما گفته از غذامون بزنیم و کمتر بخوریم ولی به جاش خدای مهربون توی این ماه با ثواب­های زیادی که به بنده­ هاش می­ده از اون­ها پذیرایی می­کنه.

    • اهداف:
    1. آشنائی با مفهوم تشکر کردن برای دریافت هدیه
    2. تشکر از نعمات خدا با استفاده‌ی درست از آن‌ها که گناه نکردن می‌باشد.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. کاردستی در این مرحله تکمیل می‌شود
    • زمان : 25 دقیقه

    فعالیت گروهی تشکر

    بچه‌ها، اگه شما به من الان یه جایزه یا سوغاتی یا یه کادو بدین، از من چه انتظاری دارین؟

    بله، که تشکر کنم ازتون و خوشحال بشم.

    حالا اگه نکردم چی؟ اگه اصلا توجهی نکردم و ازش حتی استفاده هم نکردم یا حتی خرابشم کردم چی؟

    خب آره ناراحت می‌شیم.

    حالا دوباره براش دوست دارین کادو بخرین؟

    خوب این­جا شاید بعضیا بگن من دوباره می‌خرم چون شاید خوب حالا مثلا دفعه‌ی پیش نمی­دونسته، یا من انقدر مهربون هستم که دفعه‌ی پیش رو یادم بره و دوباره براش کادو بخرم.

    ولی بچه‌ها اگه ۲ یا ۳ بار دیگه بگیرین و باز همونطوری تشکر نکنه و ازش استفاده‌ی درست نکنه چی کار می‌کنین؟

    آره ناراحت می‌شیم و دیگه براش چیزی نمی‌خریم، اصلا شاید دیگه رابطمون با اون شخص کمتر بشه و کمتر دوسش داشته باشیم.

    حالا با هم می‌خوایم یه فعالیت انجام بدیم.

    بچه‌ها به نظر شما بیشترین هدیه و کادو رو کی به ما می­ده یا داده؟

    بله خدای مهربون که هر چی داریم رو اون به ما داده. حالا کاری که می­ خوایم بکنیم اینه، ما می­خوایم به تعداد نعمت‌ها و هدیه­ هایی که خدا به ما داده برای این گل، گلبرگ بزاریم و ببینیم که چند تا می­ تونیم گلبرگ بزاریم و خوشگلش کنیم. (این کار می‌تواند بر روی تخته با کشیدن گل و گلبرگ‌ها انجام شود و یا بر روی مقوایی که طرح گل کشیده شده و گلبرگ‌ها از قبل تهیه شده است).

    (نعمت‌ها: امنیت، پدر و مادر، خانه، پول در حدی که گرسنه نمی­ مونیم، دست سالم، پای سالم که می تونیم باهاش بدوایم، راه بریم، چشم سالم که می­ تونیم باهاش زیبایی‌های این دنیا رو که باز هدیه‌ی خدا به ماست رو ببینیم و لذت ببریم، می‌تونیم کتاب بخونیم، زبون داریم می‌تونیم حرف بزنیم و بگیم و بخندیم و غذا بخوریم، … و مهمتر از همه این‌که مسلمان و شیعه هستیم و خدا به ما راه درست زندگی کردن رو هم نشون داده و به حال خودمون تو این دنیا دلمون نکرده، برای ما پیامبر و امامان مهربون فرستاده که اگر اون‌ها نبودن معلوم نبود وضع ما الان چه جوری بود و چقدر ناراحتی داشتیم)

    خوب حالا همونطور که گفتیم وقتی که کادو و هدیه به کسی می‌دیم گفتیم چه انتظاری داریم؟ بله خوب حالا که خدای مهربون این همه به ما نعمت داده ما باید چی کار کنیم؟

    بیان حالا برای این یکی گلمون گلبرگ بزاریم ولی این دفعه به تعداد تشکرهایی که از خدا می‌کنیم. حالا بگین ببینم از خدا چه طوری تشکر می‌کنین تا من برای گلتون گلبرگ بزارم.

    از نعمتایی که داده خوب استفاده کنیم، کارایی که گفته رو انجام بدیم و کارایی که گفته انجام ندیم و انجام ندیم. به پدر و مادرمون محبت کنیم و به حرفاشون گوش بدیم، با زبونمون تشکر کنیم مثلا بگیم خدایا شکرت و به یاد اون و نعمتایی که بهمون داده باشیم.

    مثلا وقتی که غذا می‌خوریم، وقتی که کتاب می‌خونیم یا قرآن می‌خونیم ازش تشکر کنیم بخاطر نعمت چشمی که بهمون داده، وقتی بیماری رو می‌بینیم یاد سلامتیمون بیافتیم و ازش تشکر کنیم. وقتی ورزش می‌کنیم و از دست و پامون استفاده می‌کنیم شکرش کنیم. وقتی از این‌که با پدر و مادرمون هستیم خوشحالیم به یاد خدا بیافتیم. کارای خوب بکنیم و کارای بد نکینم. صدقه دادن و کمک به فقیران.

    و مهمتر این که وقتی به یاد امامان و پیامبر عزیزمون می‌افتیم و حرفاشون به گوش ما می‌رسه از داشتن همچین فرستاده ­های خوبی باید خدا رو شکر کنیم. و خدا رو شکر کنیم که زمان امام زمان عزیزمون حضرت مهدی (عج) هستیم و می‌تونیم با کارای خوبمون ایشون و خوشحال کنیم.

    دعای امامان و پیامبرمون برای ما یکی از بهترین هدیه های خدا به ما که مسلمون و شیعه هستیم هست، پس ما باید سعی کنیم همیشه قرآن و دعا بخونیم تا بدونیم خدای مهربون که این همه به ما نعمت و هدیه داده به ما چی گفته و از ما چی خواسته، امامان ما هم بهتر و راحت­تر به ما می‌گن که ما چی کار کنیم تا بهترین تشکر رو از خدای مهربون بکنیم.

    این ماه عزیز، یعنی ماه مبارک رمضان، ماه مهمانی این خدای مهربون که به ما این همه نعمت داده.

    حالا وقتی خدای ما که انقدر مهربونه مهمونی می‌گیره یعنی که به ما خیلی هدیه­ های بهتر بده، چون ما مهمونش هستیم و از ما پذیرایی می­کنه. ما توی این مهمونی یعنی توی این مهمونی، باید بیشتر به یاد مهربونی‌های خدا و نعمت‌هاش بیافتیم و ازش تشکر کنیم، با انجام دادن کارهای خوب مثل اونایی که گلبرگای گلمون شدن. قرآن بخونیم، کارای خوب کنیم،…

    این طوری قدر نعمتایی که خدا بهمون داده رو توی این مهمونی بیشتر می­ دونیم و خدا هم از ما راضی و خوشحال می‌شه و باز هم بیشتر و بیشتر به ما هدیه‌های خوب می‌ده و کمکمون می‌کنه موفق باشیم و به امام زمانمون نزدیک­تر بشیم.

    • اهداف:
    1. آشنائی با آداب مهمانی دادن.
    2. آشنائی با ماه مبارک رمضان به عنوان ماه مهمانی خداوند و چندین برابر شدن ثواب‌ها در این ماه مبارک.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. فراهم کردن نقاب یا ماسک برای ماه و ستاره.
    • زمان : 15 دقیقه

    نمایش ماه مهمانی خدا (ماه و ستاره)

    بچه‌ها، یه شب ماه و چند تا ستاره داشتن با همدیگه صحبت می‌کردن، گل می‌گفتن و گل می‌شنفتن. ستاره‌ای که از همه کوچولوتر بود داشت از اون بالا به خونه‌ها نگاه می‌کرد که یهو یکی از خونه‌ها به نظرش خیلی پر از نور و جنب جوش اومد. دقت که کرد دید که صاحب اون خونه یه مهمونیه بزرک گرفته. رو کرد به ستاره‌های بزرگتر و ماه تابون و گفت:

    ستاره کوچولو: نگاه کنین، نگاه کنین اون خونه رو ببینین چه خبره توش. به به، چه سفره‌ی رنگ و وارنگی، مثل این که صاحب خونه حسابی برای مهمونا زحمت کشیده.

    ستاره‌های دیگه به همون سمت دقت و نگاه می‌کنن.

    یکی از ستاره‌ها: راس می‌گی ستاره کوچولو، کاش مام مهمون او خونه بودیم. انگار خیلی مهمونارو دوست داشته و می‌خواسته حسابی بهشون خوش بگذره. (همه تصدیق می‌کنن)

    یکی دیگه از ستاره‌ها: ببینین، ببینین! حتی برای بچه‌ها هم اسباب بازی اورده که به بچه‌هام خوش بگذره، چه صاحب خونه‌ی مهربونی، به فکر همه بوده. (همه تصدیق می‌کنن)

    ماه که تا حالا ساکت بوده شروع می‌کنه و می‌گه: آفرین ستاره کوچولو که خوب دقت کرد. دوستای من، هر موقع که کسی مهمونی می‌گیره، سعی می‌کنه که به مهموناش حسابی خوش بگذره و با خوشحالی از خونش برن بیرون.

    ستاره کوچولو یه ذره فکر می‌کنه و یهو با تعجب می‌پرسه: اااا راستییییی، مگه این ماه، ماه رمضان نیست و مردم نباید روزه بگیرن و چیزی نخورن؟ پس چرا صاحب این خونه مهمونی کرده و داره غذاهای خوشمزه می‌ده به مهموناش؟

    ماه مهربون یه نگاهی به ستاره کوچولو می‌کنه و با رضایت و خوشحالی بهش می‌گه: آفرییییین به ستاره‌ی باهوش ما که حواسش به همه چیز هست. درسته عزیزم، این ماه، ماه مبارک رمضان که مسلمونا توی این ماه روزه می‌گیرن و غذا و آب نمی‌خورن. ولی فقط از اذان صبح تا اذان  مغرب باید روزه باشن و چیزی نخورن، و مغرب که می‌شه روزشون و باز می‌کنن و افطار می‌خورن. این مهمونی‌ام افطاریه و این مهمونا دارن روزشون رو باز می‌کنن.

    ستاره کوچولو: آهان، پس همه‌ی این مهمونا به خاطر خدای مهربونمون روزه گرفته بودن و هیچی نخورده بودن، آخی، چقد من خوشحالم که امشب این مهمونی رو دیدم. خدا ازشون قبول کنه.

    یکی دیگه از ستاره‌ها: ماه عزیز، من یه سؤال دیگه دارم، الان بحث مهمونی شد یادم اومد. من شنیده بودم که ماه رمضان ماه مهمونی خداس. این یعنی چی آخه، پس چرا مسلمونا تو طول روز نمی‌تونن چیزی بخورن. پس چرا خدا گفته مهمونه منین توی این ماه. من نمی فهمم.

    ماه مهربون یه نگاه با محبت به ستاره می‌کنه و می‌گه: به به، چه سؤال خوبی. خیلی خوبه که دوستای عزیز من اینقدر فکر می‌کنن و می‌خوان همه چیو خوب بفهمن. ستاره‌ی عزیز، مگه نگفتیم که وقتی یکی مهمون دعوت می‌کنه دوست داره بهترین چیزارو به مهموناش بده و مهمونارو خوشحال کنه؟

    همه‌ی ستاره‌ها گفتن: بببببله.

    خوب به نظرتون بهترین چیزای برای آدما چیه؟ غذاس به نظرتون؟

    ستاره‌ها فکر می‌کنند و می‌گویند: نمی دونیم!

    ماه مهربون: دوستای عزیزم، بهترین چیز برای آدما اینه که بتونن از خدا به خاطر نعمت‌ها و هدیه ­های زیادی که بهشون داده تشکر کنن و به خدا نزدیک بشن و به حرفای خدای مهربون گوش بدن. بهترین چیز اینه که خدا ازشون راضی باشه و اونا بتونن با کارای خوبشون ثوابای زیادی بکنن.

    ستاره‌ها: بله ماه مهربون راس می‌گی. حواسمون اصلا به اینا نبود. واقعا این چیزا برای آدما خیلی بهتر از غذاهای رنگ و وارنگه که خیلی ام زود تموم می‌شه و حتی مزشونم یادشون می‌ره.

    ماه مهربون: بله، آفرین که انقد خوب فهمیدین. حالا توی این ماه عزیز، خدای مهربون یه سفره پهن می‌کنه که پر از ثوابه. حالا یعنی چی؟ یعنی این‌که همه‌ی کارای خوب مثل، نماز خوندن، راست گفتن، کمک کردن، قرآن خوندن، دعا خوندن، مهربونی کردن و حتی خوابیدن و تفریح کردن هم یک عالمه ثواب داره، خیلی بشتر از ثوابی که تو ماه‌های دیگه داره. و این همه ثواب برای کسائی که مهمونه خدا هستن و مسلمونن و روزه می‌گیرن یعنی مهمونای خدای مهربون.

    حالا دیدین خدای مهربون چه میزبان خوبیه و چقدر مهمونیش خوبه؟ مردم توی این ماه یه عالمه ثواب جمع می‌کنن و می‌تونن چندین برابر از خدا تشکر کنن و به خدا نزدیک بشن و از شیطون دور بشن.

    ستاره کوچولو: وایییییی، چقدر خوب، خوش به حال مسلمونا. تازه بعدشم افطاریا مهمونی می‌گیرن و دور هم جمع می‌شن و خوش می‌گذره بهشون و خوشحالن که برای خدای مهربون تونستن روزه بگیرن و کارای خوب بکنن و گناه نکنن.

    یک ستاره‌ی دیگه: فکر کنم اصلا به خاطر این باشه که توی این ماه انقد خونه‌های مسلمونا و روزه دارا نورانیه، چون خیلی بیشتر به یاد خدا هستن و قرآن و دعا می‌خونن. ولی می‌دونین من می‌گم کاش آدما همینطور که توی این ماه به یاد خدا هستن می‌موندن و کارای خوبشون و ادامه می‌دادن.

    ماه مهربون: راس می‌گی ستاره جون، ولی حتما این کارو می‌کنن، بیاین مام براشون دعا کنیم که بتونن و ادامه بدن و گول شیطون و نخورن.

    ستاره‌ها: باشه، چشم ماه مهربون.

    همه با هم: خدایا، کمک کن آدمای خوب و که خوب­تر بشن و به تو و امام تو یعنی امام زمان (عج) نزدیک­تر بشن و امامشون زودتر ظهور کنه و پیششون باشه.

    • اهداف:
    1. آشنائی با امام حسن مجتبی (ع) و بعضی از صفات ایشان چون مهربانی و صبر ایشان.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. نیاز به پروژکتور و محل مناسب برای پخش پرزی.
    • زمان : 10 دقیقه

    داستان ولادت امام حسن (ع)

     

    بچه‌ها، حضرت زهرا سلام الله، یعنی دختر پیامبرمون حضرت محمد (ص) ۴ تا فرزند داشتن که امام حسن مجتبی (ع) بزرگترین فرزند ایشون بودن و بعد از شهادت پدرشون حضرت علی (ع)، امام دوم ما شیعیان شدند. پس بگین ببینم، امام اول ما کی‌ بودن که بعد امام حسن (ع) امام دوم ما شدن؟ بله، حضرت علی (ع).

    بچه‌ها، وقتی که اولین فرزند حضرت زهرا (س) به دنیا اومدن، حضرت زهرا به امیر المؤمنین فرمودن که برای بچه‌شون اسمی رو انتخاب کنن و بگذارن. ولی امیرالمؤمنین فرمودن که این کارو پیامبر (ص) باید انجام بدن. پس وقتی که پیامبر (ص) اومدن ازشون خواستن که نامی برای اون نوزاد انتخاب کنند. ولی پیامبر (ص) هم گفتند که خدا باید برای این نوزاد نورانی اسم بگذاره.و خلاصه، خدای مهربون نام حسن رو برای امام حسن مجتبی انتخاب می‌کنه. لقب ایشون هم مجتبی هست و معنی برگزیده و انتخاب شده می‌ده. پس امام حسن (ع) خیلی خیلی بخشنده و مهربون بودن و خدا ایشون رو برای هدایت مردم انتخاب کرده بود.

    بچه­ ها پیامبر مهربون ما همیشه همه رو سفارش می­کردن به محبت به بچه­ ها و خودشونم همه‌ی بچه هارو دوست داشتن و حتی باهاشون بازی می­ کردن! پیامبر (ص) انقدر زیاد امام حسن و امام حسین علیها السلام رو دوست داشتن که من واقعا نمی ­تونم بگم چقد.

    همیشه اون­ها رو می ­بوسیدن و بغل می­ کردن و به همه­ ی مردم می­ گفتن که هر کی خدا رو دوست داره و منو دوست داره باید امام حسن و امام حسین و دوست داشته باشه، چون خدا اون ها رو خیلییی دوست داره، چون بهترین آدمای روی زمین بودن و باعث هدایت شدن خیلیییی از آدما شدن.

    امام حسن عزیز ما بچه‌ها یارای کمی داشتن و بیشتر مردم زمانشون گول آدمای بد و ظالم و خورده بودن! ولی امام حسن (ع) که خیلی خیلی مهربون و صبور بودند، هیچ وقت از اطرافیانشون ناراحت نمی‌شدن و براشون دعا می‌کردن تا خدا اون‌ها رو هدایت کنه. اصلا به خاطر همین اخلاق خیلی خوب و مهربونیشون بود که خداوند نام حسن یعنی زیبا و نیک رو برای ایشون انتخاب کرد. امروز هم روز ولادت این امام مهربون و عزیز ماست و ما به همین خاطر خوشحالیم و جشن گرفتیم.

    • اهداف:
    1. افزایش جذابیت جشن
    2. انجام فعالیت تحرکی در بچه‌ها خصوصا با توجه جابجایی نقش­ ها
    3. باعث افزایش دقت، هماهنگی و عکس عمل بچه‌ها خواهد شد.
    4. افزایش تمرکز، تقویت قوه بصری و حرکتی، افزایش سرعت عمل، تقویت  عضلات، افزایش قدرت تصمیم گیری
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. هیجان در تن صدای مربی و رسا بودن صدا از ملزومات اجرای خوب این بازی می‌باشد.
    2. بادکنک به تعداد بچه ها
    • زمان : 20-15 دقیقه

    بازی بادکنک­ های بازی گوش

    به هر کدام از بچه­ ها یک بادکنک باد شده دهید و از آن­ها بخواهید تا بادکنک­ های خود را به هوا بفرستند و از هر گونه حرکت بدنی استفاده کنند تا بادکنک به زمین نیفتد. پس از آنکه بچه ­ها در انجام این بازی مهارت لازم را کسب کردند، می­ توانید یکی از اعضای بدن از قبیل سر، دست، بازو، شکم و… را نام برده و از بچه ­ها بخواهید تا بادکنک خود را تنها با تماس این عضو از بدن، در هوا نگه دارند.

    در انتها به بچه ­ها بگویید که اعضاء بدن ما نعمات بزرگی هستند که خداوند متعال به ما داده­ است و همانطور که ما از هر کسی به دلیل لطفی که به ما می­ کند از او تشکر می­ کنیم از خدای مهربان نیز باید تشکر کنیم.

    در حقیقت خدای مهربان از هر کس و هر چیز به ما لطف بیشتری کرده و ما باید قدردان او باشیم و از نعمات بی شمارش بهترین استفاده را بکنیم. یکی از راه­ های تشکر از نعمت­ های خدا انجام دادن دستورات و احکام اوست مثل راست گفتن، از دیگران خوب گفتن و خوب یاد کردن، کمک کردن، احترام گذاشتن، با ادب بودن، نماز خواندن، روزه گرفتن و ….

     منبع : کتاب بازی­ های گروهی آسان و جذاب برای کودکان – نویسنده: ندا نصیری   نشر : اژدهای طلایی

    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. پرژکتور و بلندگو و لب تاپ و پرده نمایش.
    • زمان: هر یک 5 دقیقه

    • اهداف:
    1. آشنایی با بحث روزه و سحری خوردن.
    2. ماه رمضان ماه عبادت خدا.
    • زمان : 10 دقیقه

    داستان آقا رمضون

    یادش بخیر اون وقت­ ها که خیلی بچه بودم؛ توی محله­ مون یک آقایی بود به اسم رمضون. آقا رمضون در واقع اسمش شعبون بود ولی چون از بچگیش، موقع سحرهای ماه رمضون توی کوچه ­ها با صدای بلند «الله اکبر» می ­گفت و مردم رو بیدار می ­کرد؛ همه اهل محل صداش می­ کردند، « آقا رمضون».

    آقا رمضون صدای خیلی خیلی بلندی داشت و همین باعث می ­شد هیچ کس برای سحری خوردن خواب نمونه. خلاصه هر روز صبح قبل از اذان، با صدای آقا رمضون از خواب می پریدم. مادرم تند تند غذا گرم می­ کرد، پدرم سفره سحر رو آماده می­ کرد و خواهر بزرگم مشغول درست کردن شربت آبلیمو می ­شد. بوی غذا، چایی و عطر لیموی تازه توی خونه می­ پیچید. اما من که خیلی خوابم می ­اومد پتو رو می­ کشیدم روی سرم و دوباره می­ خوابیدم.

    یه روز که داشتم از مدرسه به خونه بر­می­ گشتم؛ توی کوچه آقا رمضون رو دیدم. آقا رمضون از کنارم رد شد و گفت: « سلام بر آقا کریم گل» من هم در جواب گفتم: « سلام. آقا رمضون یه سوال داشتم.» آقا رمضون با مهربونی گفت: « بپرس گل پسر»

    من بدون معطلی گفتم: « چرا صبح ­ها نمیذاری بخوابیم؟» آقا رمضون گفت: «از وقتی بچه بودم چون صدای خیلی بلندی داشتم همه بزرگترهای اهل محل از من می­ خواستند که ماه رمضون­ ها، سحرها داد بزنم و برای سحری خوردن بیدارشون کنم تا قوه و بنیه پیدا کنن.»

    تا خواستم بپرسم «قوه و بنیه» یعنی چی؟، آقا رمضون گفت: « من باید برم مسجد. الان نماز جماعت شروع میشه خداحافظت باشه  بابا جان.» آقا رمضون این رو گفت و رفت. « قوه و بنیه » کلمه سختی بود؛ اصلا نمی­فهمیدم یعنی چی! ولی با خودم گفتم حتما  برای اینکه قوه و بنیه رو  پیدا کنم باید سحرها بلند بشم  و روزه بگیرم. مثل بزرگترها.

    بعد پیش خودم گفتم آخ جون حتما اینطوری از کلاس چهارمی­ ها هم گنده­ تر میشم. تصمیم گرفتم از روزهای بعد با صدای آقا رمضون از خواب بلند بشم و مثل مادر و پدر و خواهر بزرگم پای سفره سحری بشینم و کارهای اون­ها رو تکرار کنم.

    فردای اون روز وقتی آقا رمضون داد زد مثل روزهای قبل پتو رو کشیدم روی سرم. یکدفعه شنیدم که مادرم به خواهرم گفت: « خرما بخور یه خرده قوه بنیه­ داشته باشی روزه می­گیری». تا این رو شنیدم از جا پریدم و رفتم پای سفره سحری. به مادرم گفتم: «به من هم خرما بده. منم میخوام قوه بنیه پیدا کنم». همگی زل زده بودند به من. من هم تند تند خرما می­خوردم با شربت آبلیمو. مادرم پرسید «کریم جان میخوای روزه بگیری؟» همونطور که لقمه توی دهنم بود گفتم بله. خواهرم گفت: « روزه که به بچه ­ها واجب نیست. نمی­ خواد بگیری.» ناراحت شدم و گفتم: «ااا می خوام بگیرم.» مادرم گفت «باشه کریم جان اگه دوست داری بگیر».

    اون روز، روزه گرفتم. روز گرمی بود. وقتی از مدرسه برمی­ گشتم هوا آفتابی بود. تشنه شده بودم. حسابی هم گرسنه بودم .

    تا به خونه رسیدم و تنگ آب رو لب طاقچه، بغل گلدون دیدم زدم زیر گریه.

    مادرم  بدو بدو اومد گفت « کریم چی شده؟» من جواب ندادم و همینطور گریه کردم. مادرم سوال های جورواجور پرسید تا بفهمه چی شده؟ آخرش گفت: «پاشو بیا غذا گرم کردم، بخور». گفتم «نمی­ خورم روزه ­ام». مادرم گفت: « اشکال نداره روزه بچه­ ها کله گنجشکیه» . نقهمیدم «کله گنجشکی» یعنی چی! ولی می ­خواستم مثل آدم بزرگ ­ها روزه بگیرم نه مثل بچه ­ها تا مثل آدم بزرگ ­ها، قوه و بنیه رو پیدا کنم. گقتم نه نمی­خورم. مادرم هم گفت باشه و رفت. کم کم خوابم برد. وقتی از خواب بیدارشدم نزدیک ­های افطار بود. مادر و خواهرم مشغول پختن آش و حلوا بودند. من هم رفتم توی آشپزخونه و نشستم همونجا تا افطار بشه. بوی غذا دلم رو ضعف می ­برد. تا حلواها آماده شد یک بشقابش رو برداشتم و گفتم این برای من.

    اذان مغرب رو که گفتند اول تا تونستم آب خوردم، بعد چایی، بعدش حلوا، بعدش غذا. خلاصه تا جایی که تونستم خوردم و خوردم. اینقدر خوردم تا اینکه دل درد گرفتم. به خواهرم گقتم«پس کو ؟» خواهرم گفت «چی کو؟» گفتم «پس کی پیداش می­کنم؟» خواهرم گفت «چی رو؟» گفتم «همین قوه بنیه رو» . خواهرم گقت :« نمی­فهمم چی میگی!» : گقتم: «آقا رمضون خودش گفت همه بزرگترهای اهل محل از اون خواستند که ماه رمضون­ها، سحرها داد بزنه و بیدارشون کنه  تا قوه و بنیه پیدا کنن. پس این قوه و بنیه کو؟» تا این رو گفتم خواهرم از خنده ریسه ­رفت، مادرم گفت «کریم جان منظور آقا رمضون از قوه و بنیه پیدا کنن یعنی بدنشون قوی بشه. یعنی جون بگیرن تا روزه بگیرن.»

    من هم گفتم: «خب، آدم قوی میشه. یعنی از کلاس چهارمی ­ها هم بیشتر. یعنی هر کی تو ماه رمضون بلند بشه سحری بخوره روزه بگیره و افطار کنه قوه بنیه پیدا میکنه. قوی میشه. پس چرا من فرقی نکردم.» دلم می­خواست گریه کنم.

    پدرم گفت: «کریم تو الان یه فرقی با بقیه داری. تو یه کم  قوی شدی»

    گفتم :«نه من هنوز نمی­تونم در گنجه قدیمی رو باز کنم».

    پدرم گفت: «کریم وقتی تو تشنه بودی و با این حال تونستی جلوی خودت رو بگیری و آب نخوری یعنی اینکه یه کمی قوی شدی، یعنی اینکه داری بزرگ می­شی و آماده می­شی که خدای مهربون رو عبادت کنی و به حرف ­های خدا گوش بدی.»

    مادرم گفت: منظور آقا رمضون از اینکه سحر بیدار بشن تا قوه و بنیه بگیرن این بوده که  غذا بخوریم تا نیرو بگیریم که در طول روز که چیزی نمی­خوریم مریض نشیم. اما خدای مهربون گفته لازم نیست آدم ­ها تا وقتی کوچیک ­اند روزه بگیرن وقتش که برسه تو هم مثل بقیه می­ تونی روزه بگیری و خدای مهربون رو عبادت کنی.».

    خواهرم گفت: « اگه خیلی دوست داری می ­تونی روزه کله گتجشکی بگیری. یعنی از اذان صبح تا اذان ظهر چیزی نخوری. ناهار بخوری بعد دوباره از ناهار تا اذان مغرب چیزی نخوری»

    از اون روز به بعد تا وقتی به سن تکلیف برسم سحرهای ماه رمضون، با صدای آقا رمضون بیدار شدم و سحری خوردم و روزه ­های کله گنجشکی گرفتم. از حق هم نگذریم روزه­ های کله گنجیشکی که برای خدای مهربون گرفتم خیلی آماده­ ام کرد برای روزه ­های کاملی که وقتی بهم واجب شد گرفتم. خدا جون شکرت که به ما اجازه دادی عبادتت کنیم و به یادت باشیم و بهمون راه نزدیک شدن به خودتو نشون دادی.

    • اهداف:
    1. آشنایی با فرهنگ شعر سرایی و ادبیات فارسی در فضای دینی
    2. تشویق به حفظ مفاهیم دینی توسط بچه­ ها در قالب شعر
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. مربی سعی کند قبل از مراسم، زیبا خواندن اشعار را تمرین کند و حتی المقدور اشعار را حفظ باشد.
    2. از بچه‌ها بخواهید قسمت‌های ساده‌تر اشعار را با هم بلند بخوانند و ایجاد فضای شادی بکنید.
    • زمان : 10-5 دقیقه

    هلال ماه رمضون

    وقتی میاد به آسمون

    با شادی و مهربونی

    باید بریم به مهمونی

    یه مهمونی با صفا

    پر از عبادت و دعا

    خدا می­ خواد که بنده ­ها

    همیشه مهربون باشن

    کینه ­ها رو دور بریزن

    هم دل و هم زبون باشن

    نماز و روزه و دعا

    صفا میده به قلب ما

    شاعر: محمد رضا رمضانی

    رمضان ماه خدا                                 همه مهمون خدا

    مي­ رسيم به آسمون                          مي­ شيم از بدي جدا

    توي ماه رمضون                               همه آدم­ هاي خوب

    روزه مي­ گيرن باهم                          از سحر تا به غروب

    اينه پيغام خدا                                   واسه ما بنده ­ها

    روزه مثل رود نور                              مي­ ده دل­ ها رو صفا

    شاعر: الهام بن

    بهار قرآن رمضان

    عطر دل و جان رمضان

    بزرگترا روزه دارن

    سحرها از خواب بیدارن

    از صبح تا شب بی آب و نون

    روزه دارن با دل و جون

    شب که میشه وقت اذون

    می ­خوریم با هم افطاریمون

    روزه مایه ­ی سلامت

    هست بهترین عبادت

    آی بچه ­ها اما خدا

    روزه نخواسته از شما

    باید بازم بزرگ بشید

    رشد کنید و قد بکشید

    وقتی شدی بزرگتر

    روزه بگیر گل پسر (گل دختر)

    حالا که تو کوچیکی

    روزه­ بگیر گنجیشکی

    شاعر: مجید ناصری

    • اهداف:
    1. آشنایی با ماه مهمانی خدا.
    2. آشنایی با آداب مهمانی
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. لپ تاپ و وسیله­ ی پخش و بلندگو.
    • زمان: 20 دقیقه

    پرزی آداب مهمانی

    https://prezi.com/vun4xcoct78j/mihmani/

    کی می­دونه ماه مهمانی خدا یعنی چی؟ سخته این سوال؟ حالا یه سؤال دیگه، شما اگه مهمون دعوت می­کنین چه کارایی برای مهمونتون انجام می­دین. بله درسته. همه چیز رو برای پذیرایی و خوش گذشتن به مهموناتون آماده می­کنین درسته؟ حالا می­خوایم ببینیم رفتن به مهمونی چه آدابی داره و چه کارایی لازمه انجام بدیم. بعد هم شاید دونستن بهتره آداب مهمونی دادن و مهمونی رفتن به ما کمک کنه از ماه مبارک رمضان که ماه مهمانی خداس بهتر استفاده کنیم.

    تصویر 3-2: خب بچه­ ها، وقتی قراره با پدر و مادر و خانوادمون به یک مهمونی مهم بریم چکار می­کنیم؟ اول از همه می­ریم حمام تا بدنمون رو تمیز کنیم. حمام باعث میشه چرک و آلودگی و کثیفی از روی بدن ما شسته بشه و ما تمیز و پاکیزه بشیم. وقتی از حمام بیرون اومدیم موهامون رو خشک می­کنیم و می­ریم سراغ انتحاب لباس. به نظر شما برای رفتن به یه مهمونی مهم چه لباسی مناسب هست؟ بلوز و شلوار؟ تیشرت و شلوارک؟ دمپایی و کلاه ورزشی؟ کفش کتونی و بلوز ورزشی؟

    برای رفتن به یک مهمانی مهم باید لباس­هامون به اون مهمونی بخوره. یعنی اگر می­ خوایم بریم سر کوچه یک جور لباس می ­پوشیم. وقتی می­خوایم بریم پارک یک جور دیگه. وقتی می­خواهیم بریم خونه مادر بزرگ و پدر بزرگ یک جور و وقتی می­ خوایم بریم عروسی یک مدل دیگه. پس یکی از آداب مهمونی رفتن اونم یک مهمونی مهم و بزرگ، پوشیدن لباس مخصوص و مناسب اون مهونی هست.

    تصویر 4: خب، لباس­هامون رو پوشیدیم و آماده شدیم که بریم مهمونی همراه با خانواده یا پیاده یا با ماشین یا اتوبوس … می­ریم و می­ریم تا برسیم. وقتی رسیدیم به مهمونی زودی بپریم تو و بدون سلام و علیک با بقیه بریم پیش بچه ­ها برای بازی؟؟؟؟؟؟؟ به نظرتون کار درستی هست؟ دم در که رسیدیم صاحب­خونه که ما رو دعوت کرده و ایستاده که به ما خوش آمد بگه. یعنی میگه سلام، حال شما؟ خیلی ممنون تشریف آوردین. خوش آمدید. بفرمایید داخل. ما هم باید با صاحب خانه سلام و احوال پرسی کنیم و ازشون تشکر کنیم ما رو به مهمونی دعوت کردند. بعد خیلی مودب بریم در کنار مادرمون یا پدرمون بشینیم.

    تصویر 5-6: بعضی از بچه­ ها توی مهمونی قشنگ یه گوشه می­شینن و جوری بازی می­کنن که بقیه­ ی مهمونا و صاحب­خونه هم بتونن از مهمونی لذت ببرن. حواسشون هست که بلند بلند بازی نکنن و مزاحم بقیه نشن. و اگر با بزرگترها کار داشته باشن وسط حرفشون نمی­پرن و اجازه می­گیرن و صبر می­کنن که حرف بزرگترها تموم بشه بعد با اون­ها صحبت می­کنن. حتی حواس بچه­ها به صاحب­خونه هم هست، مثلا خونه­ ی مادربزرگ و پدربزرگ با خونه­ ی خاله و عمو و دوستای پدر و مادرمون فرق داره. از جمله آداب مهمونی رفتن این هست که ما بنشینیم و آروم با دوستامون حرف بزنیم یا بازی کنیم. بلند بلند نخندیم. داد و فریاد نکنیم و احترام بزرگ­ترها رو نگه داریم و با اون­ها خوب و محترمانه صحبت کنیم.

    تصویر 7: توی مهمونی از مهمون­ها پذیرایی می­کنن. از شربت و میوه و شیرینی گرفته تا غذای خوشمزه و عالی. موقع غذا خوردن هم باید حواسمون باشه که خوب رفتار کنیم. می­دونم که همتون حسابی واردین و می­تونین به من یاد بدین، ولی بذارین من براتون سریع توضیح بدم تا بهتون یادآوری بشه. خوبه که ما به سفره­ی خدای مهربون و صاحب­خونه­ی عزیزی که مارو دعوت کرده احترام بگذاریم و با احترام سر سفره بنشینیم و غذامون رو قشنگ بخوریم.

    مثلا از جلوی خودمون غذا برداریم و اگر چیزی خواستیم از بقیه خواهش کنیم که به ما بدن. مواظب باشیم غذامون حروم و اسراف نشه و برای همین به اندازه غذا بکشیم. خیلی خوبه که دور بشقابمون تمیز باشه و غذامون دور بشقابمون نریزه. و در آخر هم از صاحب­خونه به خاطر زحمتایی که برای مهمانی و تهیه­ی غذا کشیدن تشکر کنیم تا خستگیشون در بره.

    تصویر 8: حالا موقع رفتن شده. صاحب خونه باز دم در می­ایسته و از اینکه ما مهمونشون بودیم و از ما خداحافظی می­کنه. مام اصولا دوست نداریم بریم چون بهمون خیلی خوش گذشته و دوست داریم بیشتر بمونیم اما مهمونی دیگه تموم شده و همه مهمون­ها دارن میرن و حتما صاحب­خونه هم به خاطر زحمتایی که کشیده خسته­اس پس تا پدر و مادرمون می­گن بچه ­ها پاشین بریم ما هم به حرفشون گوش می­دیم و آماده­ی رفتن می­شیم. وقتی میاییم دم در از صاحب­خونه بابت پذیرایی خوبشون تشکر می­کنیم و می­گیم که به ما خیلی خوش گذشت و دوست داریم باز هم بیاییم پیششون. …

    تصویر 9: ما سعی کردیم همه آداب یک مهمونی بزرگ و مهم رو رعایت کنیم. از لباس و ظاهرمون گرفته تا طرز برخورد و ادبمون رو بعد هم تشکر و قدردانی. حالا ما به یک مهمونی بزرگ و باشکوه دعوت شدیم. مهمونی ماه مبارک رمضان. صاحب مهمونی کی هست؟ خداوند بزرگ و مهربون. خدای مهربون با غذاهای معنوی و خیلی عالی از ما پذیرایی می­کنه.

    تصویر 10: غذاهای معنوی این ماه چی هستند بچه­ ها؟ ما با عبادت در این ماه قوی می­شیم. یعنی عبادت کردن در این ماه ما رو بیشتر قوی می­کنه تا در ماه­های دیگه روحمون محکم و استوار باشه و بتونه همش کارهای خوب بکنه و از کارهایی که خوب نیستن دوری بکنه و در مقابلشون مقاومت بکنه.

    خب حالا می­خوایم خودمون رو برای این مهمونی آماده کنیم.­ قبل از ماه رمضان می­تونیم با انجام دادن کارهای خوب بیشتر و انجام ندادن کارهای اشتباه، کم­کم خودمون رو برای حضور در ماه مهمانی خدای مهربون آماده کنیم. به دیگران کمک کنیم. مهربون باشیم. خوش اخلاق باشیم و…..

    تصویر 11: فرق این مهمونی با بقیه مهمونی­ها اینه که توی مهمونی­هایی که ما میریم نباید زیادی بخوریم. مثلا با یک دستمون سیب برداریم با اون دستمون شیرینی با یک پامون خیار با اون یک پامون شکلات…… وقت خوردن غذا بشقابمون رو پر از انواع غذاها بکنیم و آخرش هم کلی از او­ها رو نخوریم. توی مهمونی خدا، خدای مهربون سفره لطف و کرمش رو پهن کرده برای ما آدمها و فرموده هر چی می­خواین بردارین و استفاده کنین و هر کی هم بیشتر برداره به نفع خودشه و استفاده­ی بیشتری کرده. برای یک سالتون بردارین. از مهر و محبت و صفا و دوستی و خوب بودن و انسان بودن و عبادت و ثواب و …. هر چی دوست دارین جمع کنین برای خودتون و همه بدی­ها رو بزارین کنار. ما که خدای به این خوبی داریم باید از فرصت استفاده کنیم. سی روز وقت داریم کلی خوبی برای یک سالمون ذخیره کنیم. پس بجنبیم و فرصت رو از دست ندیم.

    تصویر 12: پیامبر خدا صلوات الله علیه فرمودن: هرکس در ماه رمضان قرآن بخونه به ازای هر حرفی که می­خونه خداوند ده حسنه به او می­ده.

    امام رضا علیه السلام هم فرمودن: هرکس در ماه رمضان یک آیه از قران رو بخونه مثل کسی می­مونه که در ما­ه ­های دیگه یکبار کامل قرآن رو خونده.

     امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) روایت كردن:

     ماه رمضان ماه خداى مهربونه و ماهیه كه خداوند كارهاى خوب رو در اون ماه دو برابر می­کنه و بدی‌ها رو در اون پاک می­کنه، این ماه ماه بركت و بخشیده شدن گناهان و رسیدن به بهشته.

    تصویر 13: نماز خوندن هم در ماه رمضان خیلی ثواب داره مخصوصا نمازهای مستحبی. فرستادن صلوات به پیامبر اکرم و خاندانشون هم خیلی خیلی مورد پسند و رضایت خدای مهربونه. بچه ­ها، از خوبیه این ماه اینم بگم که حتی خوابیدن و کارهای روزانه هم برای روزه­ دارها کار خوب حساب می­شه و ثواب داره که توی بقیه­ ی ماه­ ها اینطوری نیست.

    حالا هر کی زرنگتره از این ماه بیشتر استفاده ببره و از این مهمونی تا می­تونه برای یک سال زندگی­اش برکت جمع کنه. اگر توفیق داشتیم و تونستیم کلی چیزهای خوب توی این مهمونی برای خودمون ذخیره کنیم که چه بهتر و گرنه دیگه تنبلی خودمون بوده که حواسمون با بازی و سرگرمی گرم شده و چیزهای بهتر رو فراموش کردیم. مثل بچه­ هایی که توی مهمونی به جای اینکه با دوستانشون بازی کنن و از باهم بودنشون لذت ببرن می­شینن پای تلویزیون و کارتون می­ بینن که خب توی خونشون هم احتمالا شبیه ش رو می­ تونستن ببینن و تازه آخر مهمونی یادشون می­افته با هم بازی کنن که دیگه وقت خداحافظیه و ناراحتن از اینکه مهمونی تموم شده.

    این ماه تموم میشه و ما باید کم­کم از صاحب این مهمونی بزرگ خداحافظی کنیم. کم کم سفره رو جمع می­کنن. ما هم که حسابی از این مهمونی استفاده کردیم و کارهای خوبی که انجام دادیم خودمون رو به خدای مهربون نزدیک­تر کردیم حالا باید از خدای خوب و مهربونمون به خاطر این سفره پر نعمت تشکر کنیم بگیم خدا جون متشکریم که ما رو به مهمونی خودت دعوت کردی.

    تصویر 14و15و16: بچه­ ها از جمله کسانی که توی این مهمونی حضور دارن و مهمون خیلی مهمی هم برای خدا هستن، امام خوب و مهربون ما حضرت مهدی علیه السلام هستن. ایشون توی ماه مهمونی خدا حواسشون به ما هست و برای ما دعا می­ کنن تا بتونیم از این ماه بزرگ خدا حسابی استفاده ببریم و عبادت خدا رو بکنیم. بیاییم از این امام مهربون که مثل پدر برای همه ما دعا می­ کنن هم تشکر کنیم و بگیم بابای مهربون امام عزیز ما هم برای شما در این شب ها دعا می­ کنیم که خداوند هرچه زودتر فرج شما رو نزدیک کنه و چشمان ما زودتر روی ماه شما رو ببینه.

    • اهداف:
    1. بالا بردن سطح یادگیری و به خاطر­سپاری بوسیله­ ی ادامه­ ی کار مرتبط با برنامه در منزل
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. پرینت از تصویر انتهای فایل.

    کار در منزل

    از تصویر انتهای فایل پرینت گرفته و در اختیار والدین قرار دهید یا در صورتی که امکان ندارن به بچه ­ها بدهید و به آن­ها توضیح دهید که در داخل بادکنک ­های این مهمانی نام کارهایی را که می­ خواهند در ماه مهمانی خدا انجام دهند که مناسب این مهمانی باشد و بیشترین استفاده را از این مهمانی ببرند یا کارهایی که می­ خواهند ترک کنند را بنویسند.

    image007

    • اهداف:
    1. نتیجه گیری بحث و انتقال دوباره‌ی مفهوم کلی شکر نعمات خدا مخصوصا وجود امام عصر سلام الله علیه
    2. آموزش گفتگو با خدا و دعا کردن.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. اجرای این قسمت در فضای سکوت و توجه و توسل.
    2. آغاز دعا، پس از توجه دادن بچه­ ها به اهمیت دعا برای فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
    3. سعی شود که بعد از پخش یا خواندن دعا، ترجمه آن به زبان محلّی برای بچه­ ها قرائت شود.
    • زمان: 5 دقیقه

    پایان/ نتیجه گیری و دعا:

    خدای عزیزم!

    به خاطر همه‌ی نعمت‌هایی که به ما دادی دوستت دارم. حتی اگر آن‌ها را نمی‌دادی باز هم دوستت داشتم، چون توئی که مرا آفریدی و این بزرگترین نعمتی است که تو به من دادی. به خاطر ماه مبارک رمضان هم به بهترین مهلت برای نزدیک شدنم به توست هم تو را شکر می­کنم.

    می­ دانم که ماه مبارک رمضان مثل نردبانی­ست که مرا خیلی سریع به تو نزدیک می­ کند و این هم از بهترین نعمت­ های توست که باید قدرش را بدانم و شب­ های قدر را به شکر کردنت بگذرانم.

    یادم نرود این را هم بگویم که به خاطر یه نعمت دیگر تو به من دادی باید شبانه روز و لحظه به لحظه تو را شکر گویم و آن نعمت، نعمت امامان عزیز و مهربانم امام حسن (ع) یعنی امام دوم من به پر از خوبی ­ها و مهربانی­ ها بود و امام آخر من یعنی امام زمانم (عج).

    دوستت دارم که در این دنیای بزرگ و پر از حرف‌های مختلف و آدم‌های جور واجور بهترین و مهربانترین پدر را به ما دادی تا دلمان به اون گرم باشد و هر وقت که تنها شدم و دلم مهربانی خواست به یاد او بیافتم و با او صحبت کنم و برای آمدنش دعا کنم.

    ولی این را هم بگویم خدای مهربانم که از نبودنش در کنارم ناراحتم. از این‌که هنوز مشغول گناهانی هستم و این آمدن امام را به عقب می‌اندازد ناراحتم، و از تو این مهربان کمک می‌خواهم برای نزدیک شدن به او. برای گناه نکردن و برای شکر گفتنت. از تو خواهش می‌کنم که کمک کنی یک روز روی ماه مهدی را ببینم و بتوانم با او صحبت کنم و مهربانی نگاهش را احساس کنم و آرام بگیرم. خدایا، با امید ظهور اویم، نا امیدم نکن.

    http://film.tebyan.net/film/151746