برنامه­‌ی غدیر سطح یک

موضوع کلی: امامت امام زمان (عج)، شجاعت، جشن گرفتن برای غدیر

    • اهداف:
    1. با توجه به عدم حضور هم­زمان بچه ­ها  توصیه می ­شود قبل از شروع رسمی برنامه برای فراگیرانی که زودتر آمده ­اند کاردستی و یا رنگ­ آمیزی مرتبط با این مناسبت انجام شود.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. مقوا
    2. قیچی
    3. مفتول جهت دسته ­ی جعبه­ ی شکلات
    • زمان: 25 دقیقه

    1 تصویر برای رنگ ­آمیزی نیز در انتهای فایل آمده ­است.

    همزمان با کاردستی می­توان از این ترانه برای شاد کردن فضای جشن استفاده کرد:

    http://amoorohani.com/%DA%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%DB%8C/%DA%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%DB%8C-%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88/%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C-%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1

    Loader Loading...
    EAD Logo Taking too long?
    Reload Reload document
    | Open Open in new tab
    • اهداف:
    1. توسل به قرآن برای نورانی شدن دل که عامل هدایت است.
    2. اشاره ­ی اجمالی به ماجرای غدیر خم و جانشینی حضرت علی (ع).
    3. آشنایی بأ سوره ­ی عادیات و شان نزول آن و مقام حضرت علی (ع).
    4. آشنایی با صفت نیکوی شجاعت و تحقق آن در حضرت علی علیه السلام
    • زمان : 10 دقیقه

    سلام بچه ­های عزیزم، دوستای گلم عیدتون مبارک. خوبین؟ خوشین؟ شادابین؟ کیا می ­دونن امروز چه روزیه؟ ما برای چی اینجا دور هم جمع شدیم و جشن گرفتیم و قراره حسابی خوش بگذرونیم؟ بله درسته دوستای گلم.

    امروز عید بزرگ ما مسلمونا و مخصوصا شیعیانِ امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) هست یعنی عید غدیر. کی یادشه که عید غدیر چه اتفاقی افتاده­ بود؟ بله، غدیر همون روزی بود که پیغمبر در آخرین سفرشون به مکه برای حج، حضرت علی رو به عنوان جانشین بعد از خودشون به همه معرفی کردن. بچه ­هایی که توی برنامه عید غدیر پارسال شرکت کردن، حتما داستانش رو یادشون هست.

    جریان از این قرار بود که خداوند از پیامبر (ص) خواست که برای کامل شدن دین اسلام باید کسی رو که خود خدای مهربون مشخص کرده به عنوان جانشین خودشون معرفی کنن تا مردم بعد از وفات ایشون بدون رهبر و امام نباشن و راه درست اسلام رو بشناسن و اشتباهی از آدم ­های دیگه که اسلام رو کامل نمی­شناسن پیروی نکنن و به راه اشتباه نرن.

    خب، حالا قبل از اینکه سراغ برنامه ­های امروز بریم، طبق معمول برنامه­ مون رو با خوندن آیه ­های زیبا و نورانی قرآن آسمونیمون شروع می­ کنیم تا دل­ هامون و جشنمون رو نورانی کنیم و از خدا بخوایم که روز خوبی داشته­ باشیم.

    بچه ­ها! توی جزء 30 یه سوره هست به نام سوره ­ی عادیات. این سوره درباره ­ی حضرت علی (ع) هست و به خوب بودن ایشون اشاره می­کنه. حالا من براتون می­ خونم (یا پخش صدای قاری) شما هم با هم زمزمه کنین تا بعد بهتون بگم چه داستانی پشت این سوره هست و چه ربطی به حضرت علی (ع) داره.

    بسم اللّه الرحمن الرحيم

     و العاديات ضبحا (1)

     فالموريت قدحا (2)

     فالمغيرات صبحا (3)

     فاثرن به نقعا (4)

    فوسطن به جمعا (5)

    به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.

    قسم به اسبانى كه (سواران در جهاد كفار تاختند تا جايى كه) نفسشان به شماره افتاد  (1)

    و در تاختن از سم ستوران بر سنگ آتش افروختند  (2)

    و صبحگاهان بر دشمن هجوم آوردند  (3)

    و گرد و غبار (از ديار كفار) بر انگيختند  (4)

    و سپاه دشمن را همه در ميان گرفتند (5).

    ترجمه ­ی آیات برای مربی آمده ­است.

    یک روز به پیامبر (ص) خبر دادن كه دوازده هزار سوار در سرزمينی به نام «يابس» جمع شدن و با هم قرار گذاشتن كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و على عليه السّلام را به قتل برسونن و مسلمونا رو از بین ببرن. پيغمبر اكرم هم تعداد زیادی از يارانشون رو به سركردگى بعضى از اصحابشون به سراغ اونها فرستادن، ولى بعد از این که با اونها صحبت کردن به نتیجه نرسیدن و برگشتن به مدینه. بالاخره پيامبر (ص) تصمیم می­گیرن این کار رو هم به حضرت على عليه السّلام بسپارن تا همه بدونن که ایشون با بقیه فرق دارن و برتر هستن. حضرت علی هم با تعداد زیادی از مسلامونا به جنگ با اون مردم که می­خواستن دین اسلام و پیامبر رو از بین ببرن رفتن و لشگر دشمن رو محاصره کردن و اسلام رو به اونها معرفی کردن، بعد وقتی که دیدن اونها قبول نمی­کنن و می­خوان به همون هدف قبلیشون که کشتن پیامبر بود برسن، با اونها جنگیدن و سپاه دشمن رو شکست دادن.

    سوره عاديات هم وقتی نازل شد بر پیامبر که سربازان و امیرالمؤمنین (ع) هنوز به مدینه برنگشته بودن.

    پیامبر هم این سوره رو برای مردم خوندن و فرمودن على عليه السّلام بر دشمنان پيروز شدن، و جبرئيل ديشب با آوردن اين سوره به ایشون خبر پیروزی سپاه اسلام رو داده و این سوره بر ایشون نازل شده.

    آیات این سوره هم از حرکت سپاه مسلمانان به طرف دشمن و دفاع محکم اون ها با دشمنان صحبت می­کنه و این که این کار چقدر ارزش داشته و حضرت علی (ع) چه مقام والایی داشتن که این کار رو هم مثل بقیه کارهاشون به بهترین صورت انجام دادن که هیچ کس دیگه نمی ­تونست از پسش بربیاد.

    بچه­ ها، خوبه بدونین که حضرت علی خیلی شجاع بودن. کی می­دونه شجاع یعنی چی؟ بله، آفرین بر شما، شجاع یعنی کسی که ترسو نیست. یعنی جایی که لازم هست، حاضره مثل یه شییییر (همراه با صدای غرش) وایسه و از کسی هم نترسه!

    بچه­ ها، آدم شجاع مخصوصا جایی که خطری هست می­تونه خودش رو خیلی خوب نشون بده. یعنی از خطر نترسه و حاضر باشه که در برابر یک مشکل مقاومت کنه.

    زمان پیامبر، خیلی از آدم­ های بد می­خواستن پیامبر رو از بین ببرن، به همین خاطر جنگ ­های زیادی راه انداختن که پیامبر رو بکشند. ولی حضرت علی همیشه از پیامبر دفاع می­کردند. خود پیامبر هم خیلی شجاع بودند و در خیلی جنگ ­ها شرکت می­ کردند!

    بچه ­ها، ما افتخار می ­کنیم که شیعه حضرت علی هستیم، چون مردِ مردان بودن و از هیچ چیزی نمی­ترسیدند، و خیلی قوی بودند. دشمنانشون هم ازشون خیلی می­ ترسیدند. این افتخار ما است که اماممون مثل شیر بوده!

    بچه­ ها، راستی، شجاع بودن یک فایده دیگه هم داره. مثلا اگر کسی کار اشتباهی کرده باشه یا حرف نادرستی زده باشه، باید شجاع باشه و قبول داشته­ باشه که اشتباه کرده و حتی اگر ازش پرسیدند، راستش رو بگه که بله، من این کار نادرست رو انجام دادم و حالا پشیمون هستم! این هم یکی از معنی­های شجاع بودنه که هم برای آقا پسرهای عزیر معنی داره و هم برای دختر خانم­ های گل!

    خب بچه­ ها، امروز چون عید بزرگی هست، برنامه ­های جالبی داریم که امیدواریم به شما خوش بگذره. آماده ­اید که بریم سراغ برنامه بعدی؟

    • اهداف:
    1. آشنایی با حضرت علی (ع) و شجاعت و دلاوری و فضائل ایشان.
    2. آشنایی با جنگ خیبر و دلاوری­ های حضرت در آن جنگ.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. آشنایی با مهارت داستان گویی و جلب توجه بچه‌ها
    • زمان : 10 دقیقه

    داستان  یار شجاع پیامبر

    یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود. در روزگارای قدیم یه پسر کوچولو در یه جای خیلی خوب یعنی در خونه­ ی خدای مهربون به دنیا اومد. اون کوچولو توی بهترین خونواده بزرگ شد. کسی که بهترین آفریده ­­ی خدای مهربون بود و خدا هم اون رو قرار بود برای رهبری و هدایت مردم انتخاب کنه. این پسر کوچولوی مهربون هر روز بزرگ­تر می­شد و همه چیز رو از اون آقای مهربون یاد می ­گرفت و دوست داشت هم از همون بچگی بهترین بنده­ ی خدا باشه.

    همش سعی می­ کرد هر طوری که می­تونه به همه کمک کنه. خیلی خیلی مهربون بود و هیچ کار بدی انجام نمی­داد و هیچ کس هیچ وقت ازش ناراحت نشده بود. به نظر می ­رسید برای اینکه بخواد بهترین انسان بشه، داره راه درستی رو میره و یه روز به هدفش می­رسه. خوبی و مهربونی و کمک کردن به مردم از یه طرف و از طرف دیگه قوی و شجاع بودن این بچه که دیگه داشت جوانی می­شد از یه طرف بین همه­ ی مردم معروف شده ­بود و همه اون پسر رو می­شناختن و ازش تعریف می­کردن.

    احتمالا تا حالا حدس زدین که اون مرد خیلی مهربون و این پسر خیلی خوب چه کسانی بوده­اند، اما من هنوز می­خوام داستان رو ادامه بدم تا به جاهای جالبترش برسیم. خب، مدتی گذشت و اون آقای مهربون یه روز آمد به خونه و به همسرش و به اون آقا پسر که توی خونه اونها بزرگ می­شد خبر داد که خدا او رو به عنوان پیامبر خودش انتخاب کرده و مسئولیت راهنمایی مردم رو به او داده.

    خب، برای این کار مهم پیامبر، یه دوست صمیمی و شجاع لازم بود که مثل برادر همراه پیامبر (ص) باشه و پیامبر اسلام رو تنها نگذاره و اون کسی نبود جز کی بچه­ ها؟ بله درسته کسی نبود جز همون پسر کوچولویی که تو خونه­ ی خود پیامبر بزرگ و تربیت شده ­بود. کی می­دونه اون پسر که الان دیگه جوانی بود اسمش چی بود؟ بله درسته آفرین. حضرت علی (ع)، که معروف بودن به شیر خدا انقدر که شجاع و قوی بودن و در راه رضای خدای مهربون از شجاعتشون استفاده می­کردن. مثلا در جاهایی که باید، حق آدم­های مظلوم رو می­گرفتن یا در جنگ ­هایی که دشمنان برای کشتن مسلمونا به راه می­انداختن. حضرت علی (ع) با جون و دل و با شجاعت تمام که هیچ کس، هیچ وقت مثل ایشون انقدر شجاع نبوده و نیست، در مقابل ظلم می­ایستادن و از هیچ چیزی نمی­ترسیدن. فقط و فقط به رضایت خدای مهربون و کمک به بنده های خدا فکر می­کردن.

    یکی از جاهایی که خدای بزرگ خیلی به حضرت علی (ع) نیرو داد، جنگی به نام جنگ خیبر بود که مسلمونا مجبور شدن به یهودیانی که قصد از بین بردن اسلام رو داشتن حمله کنن. طبق معمول هم باز حضرت علی (ع) در اون جنگ شروع به هدایت یهودیان کردن و به اونها از خوبی­ ها و مهربونی ­های دین اسلام گفتن و از خدای مهربون گفتن که همه رو آفریده و پیامبر اسلام که آخرین پیامبر خداس، ولی باز هم یهودیان قبول نکردن.

    اونها در یک قلعه زندگی می­کردن به نام قلعه­ ی خیبر که درهای خیلی خیلی بزرگ و سنگینی داشت. حضرت علی (ع) به تنهایی اون درها رو برداشتن و با یک دست پرتابش کردن و همه از تعجب انگشت­هاشون رو به دهانشون بردن و چشماشون از تعجب باز شده ­بود. بعد مسلونا تونستن برن توی قلعه و حضرت علی (ع) مثل همیشه شجاعانه با قویترین دشمنان یهودی اسلام جنگیدن و بر اونها پیروز شدن و مسلمونا هم در اون جنگ به خاطر شجاعت حضرت علی (ع) پیروز شدن.

    بعد از پیروزی هم وقتی مردم اومدن درهای قلعه­ ی خیبر رو سر جاشون بگذارن نتونستن تا اینکه 70 نفر از لشگریان اومدن و با کمک هم درهای خیبر رو سر جاشون گذشتن. یعنی خداوند به امیرالمؤمنین (ع) قدرت 70 مرد قوی رو داد تا اون درها رو برداره و این نشون می­ده که چقدر امام ما رو خدای مهربون دوست داشته و چقدر ایشون قوی و شجاع بودن و برای رضا خداوند هر کاری می­کردن و از هیچ چیزی نمی ­ترسیدن.

    خب بچه ­ها، بالا رفتیم ماست بود قصه ­ی ما راست بود، امام ما علی بود.

    • اهداف:
    1. توجه به معنای امامت و اینکه همان طور که در غدیر، حضرت علی علیه السلام به عنوان امام مسلمان­ها معرفی شدند، اکنون هم امام ما، حضرت مهدی علیه السلام هستند و ما بایستی برای راهنمایی شدن و کمک خواستن، به ایشان مراجعه کنیم.
    • مواد لازم/شیوه اجرا:
    1. پرژکتور و پرده
    2. بلندگو
    • زمان: 4 دقیقه

    • اهداف:
    1. معرفی غدیر و ذکر اهمیت آن و مفهوم جانشینی پیامبر (ص).
    2. معرفی امام زمان (عج) به عنوان جانشین حاضر پیامبر (ص).
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. عروسک پرنده یا کبوتر 2 عدد (می­ توان از شیوه ­ی کاغذ و تا یا کاردستی برای تهیه­ ی کبوتر استفاده کرد یا حتی ماسک. (در انتهای فایل طرز تهیه­ ی یک کبوتر آمده ­است.)
    2. سکو یا صحنه به شکل پشت بام یا دیوار تزئین شده با چراغانی یا تزئینات دیگر.
    3. یک ترانه مداحی درباره غدیر و ترانه “بیا مهدی” همراه با امکان پخش صوت.
    • زمان: 15 دقیقه

    نمایش امامت امام زمان (عج)

    صحنه: پشت بام یا لبه ­­ی دیواری که چراغانی شده ­است.

    دو کبوتر (مادر و جوجه) بال ­زنان به روی دیوار می ­نشینند و شروع به صحبت می­ کنند.

    جوجه کبوتر نفس­ نفس­ زنان می­ گوید:

    بغ بغو، بغ بغو. مامان جون پرواز امروزم چطور بود؟ خوب به حرفاتون گوش داده ­بودم؟

    مادر کبوتر: بغ بغو. آره عزیزم. خیلییی خوب بود کار امروزت. خیلی ازت راضیم. خیلی­ ام خوش گذشت.

    جوجه: مامان یه سؤال، امروز چرا همه کوچه ­ها و خونه­ ها انقدر چراغونی بودن؟ چه خبر بوده؟

    مادر: امروز عید بود دیگه عزیزم. بهت نگفتم مگه؟!

    جوجه: نه مامان نگفتین!

    مادر: امروز عید غدیر بوده. روزی بوده که آخرین پیامبر خدای مهربون جانشین بعد از خودش رو معرفی کرده به مردم که بعد از فوت ایشون مردم بدونن حرف­ های چه کسی رو گوش بدن که از راه پیامبر و خدا منحرف نشن.

    جوجه با تعجب: منحرف نشن؟!

    مادر می­ خندد و می­ گوید: یعنی راه اشتباهی نرن. یعنی اینکه بعد از پیامبر مردم همون راه رو که راه درست بود رو ادامه بدن که به نتیجه برسن. نه اینکه دوباره مثل قبل برن دنبال آدمایی که کارای اشتباه می­کردن و بشن مثل قبل و راه اشتباه رو برن و از خدای مهربون دور شن. فهمیدی الان عزیز دلم؟

    جوجه: آره تقریبا فهمیدم. مامان! اسم جانشین بعد از پیامبر چی بوده؟

    مادر: حضرت علی (ع) بودن که پیش خود پیامبر بزرگ شده بودن و خیلی به ایشون نزدیک بودن و همه چیز رو تو زندگی از ایشون یاد گرفته بودن.

    جوجه کبوتر چند دور پرواز می­ کند و به صدای ترانه سرای (مداحی) که می ­آید گوش می­ دهد و انگار که به دنبال صدا می­ گردد و سر جایش برمی­ گردد.

    جوجه: مامان، یه سؤال دیگه. الان حضرت علی کجاس که بریم پیششون؟ من دوست دارم جانشین پیامبر خدا رو و چشمای پر از مهربونیشون رو ببینم و بهشون سلام کنم.

    مادر کمی فکر می­ کند و می­ گوید: خب عزیزم، تاریخ عید غدیر برمی­گرده به خیلی سال پیش و خب الان دیگه امام علی (ع) شهید شدن و دیگه بین ما نیستن که تو بتونی بری و ببینیشون. البته می­تونیم با هم به نجف بریم و حرم ایشون رو زیارت کنیم.

    جوجه سرش را با غصه به زیر می ­اندازد و می­ گوید: ااااا چه بد.

    جوجه: خب مامان مگه شما نگفتی که حضرت علی (ع) جانشین پیامبر شدن که مردم از راه درست دور نشن و معلم داشته باشن؟!

    مادر: خب آره درسته.

    جوجه: خب الان که دیگه ایشون زنده نیستن، مردم چه کار باید بکنن؟ دیگه کسی رو ندارن که حواسشون بهشون باشه و راه درست رو بهشون نشون بده؟

    مادر با حس افتخار و تشویق به جوجه نگاه می­ کند و می­ گوید: آفرین عزیزم. آفرین به این دقتت و به این سؤال قشنگت! خیلی خیلی خوشحال شدم که انقدر دقیق گوش می­دی و خوب فکر می­ کنی و یاد می­گیری. درست می­گی عزیزم، حضرت علی (ع) الان در بین مردم نیستن. ولی فرزندی دارن که جانشین ایشون و پیامبر خداس و در زمان ما هست.

    جوجه با تعجب زیاد: جدی می­ گی مامان؟!

    مادر: آره عزیزم. الان هم جانشین پیامبر خدا بر روی زمین وجود داره. اصلا خدا گفته هیچ وقت مردم تنها نمی­مونن و جانشین پیامبر همیشه برای هدایت مردم هست.

    جوجه: اسم این امام چیه مامان جون؟

    مادر: امام زمان؛ حضرت مهدی (عج)!

    جوجه: خب پس مامان بریم امام زمان رو ببینیم. من خیلیییییی دوست دارم ببینم کسی رو که خدای مهربون برای هدایت مردم انتخاب کرده چه شکلیه. چی کار می­کنه. چقدر مهربونه. شنیدم پیامبر خدا خیلی خوب و مهربون و خوش اخلاق بوده و بهترین آدم روی زمین بوده، پس حتما جانشینشونم باید مثل خودشون باشن نه؟

    مادر: دقیقا. درست می­گی عزیزم. خیلی خوب داری فکر می­کنی و به نتیجه­ های خوبی می­رسی عزیز دلم ولی…. (مکث)

    جوجه: ولی چی مامان؟

    (ناگهان صدای ترانه ­ی “بیا مهدی” می ­آید) و باز جوجه و مادرش به دنبال صدا می­ گردند. (ترانه می­ تواند از قبل شروع شده­ باشد با صدای خیلی کم که حواس بچه ­ها را پرت نکند و در این قسمت آوای آن کم کم زیاد شود و همه آن را بشنوند.)

    اتمام ترانه

    جوجه: مامان این که می­گفت مهدی بیا منظورش چی بود؟ منظورش امام زمان بود؟ مگه رفتن مسافرت؟

    مادر: نه عزیزم. داستانش طولانیه. فقط برات بگم که امام زمان ما به قدرت خدا برای اینکه از دست دشمنانشون در امان باشن برای مردم قابل شناسایی نیستن. یعنی بیشتر مردم ایشون رو اگه ببینن نمیشناسن. چون اگه بشناسن، جونشون به خطر می­افته و خدای نکرده ایشون که امام آخر ما هستند، شهید می­شن و خدا هم هیچ وقت نمی­خواد مردم بی امام بمونن. در نتیجه تا وقتی که امام زمان شرایط خوبی برای شناخته شدن و ظهور نداشته باشن در غیبت هستن.

    جوجه: پس می­گین در غیبت هستن یعنی که هستن ولی ما نمی­شناسیمشون. یعنی اگر بخوان آدم­ها رو کمک کنن می­کنن ولی اون­ها شاید نفهمن که امام زمانشون بوده که کمکشون کرده. آخییییی چه حیف (با حسرت)

    مادر: راس می­گی! خیلی حیفه که ما نمی­تونیم بریم خونشون و بشینیم رو دیوارشون و هر روز ببینیمشون. ولی می­ تونیم برای امام زمانمون دعا کنیم و از خدا بخوایم که کمک کنه زودتر بیان و ما به آرزومون برسیم. امام زمان هم دیگه تنها نباشن و همه بشناسنشون و برن پیششون و ازشون چیزای خوب یاد بگیرن.

    صدای ترانه ­ی غدیر می ­آید و جوجه پرواز می­ کند و می­ گوید: مامان جونم عیدت مبارک! بیا بازم بریم تو شهر دور بزنیم و از حضرت علی و از امام زمان بشنویم.

    مادر هم می­ خندد و پرواز می­ کند و صحنه را ترک می­ کنند.

    طرز تهیه کبوتر برای نمایش:

    • اهداف:
    1. انجام بازی ­های گروهی توانایی کودکان در ارتباط برقرار کردن با بقیه کودکان را فراهم می­ کند و بستر مهمی برای اجتماعی.
    2. فعالیت ­های تحرکی خستگی بچه­ ها را از بین می­ برد و یادگیری و بازده ی آن­ها را بالا می ­برد و حس شادی و رضایت از جشن به آن­ها می ­دهد. انجام بازی ­های تحرکی در جشن­ ها بسیار لازم هستند.
    • زمان: 25 دقیقه

    بازی/ فعالیت گروهی پانتومیم صفات حضرت علی (ع)

    بچه­ ها به این بازیمون توجه کنین که بتونین بعدا ازش استفاده کنین. حالا بهتون می­گم چه استفاده­ای باید بکنین.

    بازی امروزمون پانتومیمه. اول من (یا فرد دیگری که توانایی اجرای این پانتومیم­ ها را دارد) برای شما چند تا پامتومیم اجرا می­ کنم که بعضی از صفت­ های حضرت علی (ع) مثل شجاعت، مهربانی، با خدا بودن، کمک کردن به مردم، خوش اخلاقی، قوی بودن، راستگو بودن و … رو توش نشون می­دم، بعد شما باید حدس بزنن اون چه صفتی بوده.

    بعد از اجرای پانتومیم ­ها، یک بازی تحرکی با بچه ­ها داشته ­باشید. برای مثال آن­ها را به گروه ­های 4 نفره تقسیم کنید (متناسب با تعداد بچه­ ها) و خطی را معین کنید تا از آن شروع به دویدن کنند و تا خط مشخصی بدوند و برگردند و نفر بعدی برود تا گروه برنده مشخص شود (دوی امدادی). هم زمان با این کار می ­توانید ترانه مرتبط با جشن پخش کنید.

    • اهداف:
    1. برای ایجاد فضایی شاد در جشن.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. این کلیپ می تواند همزمان با درست کردن کاردستی پخش شود.
    2. پرژکتور و بلندگو و لب تاپ و پرده نمایش.
    • زمان : 4 دقیقه

    شعر/ سرود

    غدیر

    غدير چشمه ­ی جوشان        غدير، آب خروشان

    غدير، يه بركه ­ی خوب         غدير، يه روز محبوب

    غدير، يه روز زيبا               يه عيدِ خوبِ خدا

    غدير، عيد ولايت               شده روز هدايت

    پيغمبر خدا گفت              نبي مصطفي گفت:

    «علي امام شماست           برايتان رهنماست»

    امام متقينه                       اميرالمؤمنينه

    حرف شيطون گوش نشه        غدير فراموش نشه

    ما بچه‌هاي شيعه               با هم مي‌گيم هميشه

    غديرو دوست مي‌داريم        جشناي خوب مي­ گيريم

     

    تو جان جانی علی

    چه مهربانی علی

    تو جانشین خورشید

    در آسمانی علی

     

    تو اولینی علی

    تو بهترینی علی

    همیشه می­ درخشی

    مثل نگینی علی

     

    چه پاک و با صفایی

    تو هدیه خدایی

    تو را صدا می­ کنیم

    که آشنای مایی

     

    علی علی جان ماست

    قله ایمان ماست

    ما همه خاکیم و او

    مژده باران ماست

    شاعر : شكوه قاسم نيا

    ——————–

    بچه­ ها شادی کنیم           بچه ­ها شادی کنیم

    آمده عید غدیر                بچه ­ها شادی کنیم

     

    بچه ­ها شادی کنید          آمده عید غدیر

    بازگوید مادرم                قصـه ­های دلپذیر

     

    بنده خوب خدا               یار پیغمبر، علی

    او امام اول است             بهترین رهبر علی

     

    بانگ قرآن مجید            می­ رسد از کوچه ­ها

    مژده ­ی عید غدیر            شادی ما بچه­ ها

     

    بار دیگر شهر ما             نورباران می­ شود

    زیر نور چلچراغ              شب، چراغان می­ شود

     

    باز هم امشب پدر           نقل و شیرینی خرید

    باز بوی عطر و یاس         می­ دهد پیغام عید

    ——————–

    امامت امام زمان (عج)

    سلام من به مهدی و        به قلب آسمانیش    

    سلام من به پاکی و         به لطف و مهربانیش

    سلام من به لحظه ­ای       که می ­رسد ظهور او

    سلام من به لحظه ­ای       که می ­رسد عبور او

    سلام من به بوسه ­ای       که می ­رسد به دست او

    سلام من به حضرتی       که داده مهر و آبرو

    سلام من به قد او           سلام من به قامتش

    سلام من به دست او      به قدرت امامتش

    ………………………………………………..

     

    مانند خورشید          در پشت ابری

    هم باشهامت           هم کوه صبری

    هم پاک و زیبا           هم مهربانی

    یعنی امام و             صاحب زمانی

    هر روز و هر شب       در یاد مایی

    هم با محبت            هم با دعایی

    آن چهره ­ات را          می­ دیدم ای کاش

    مهدی (عج) خوبم       در قلب من باش

    • اهداف:
    1. آشنا کردن بچه ­ها با اهمیت برگزاری جشن عید غدیر در خانواده و برای نزدیکان. و تشویق آنها برای برگزاری یک جشن کوچک غدیر در محیط خانواده
    2. ایجاد اعتماد به نفس و دادن حس توانایی در بچه­ ها برای مدیریت و اجرای یه جشن کوچک خانوادگی و معرفی راه ­کارهایی برای آن.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. پرژکتور و بلندگو و لب تاپ و پرده نمایش.
    • زمان:  15 دقیقه

    پرزی جشن عید غدیر در خانواده

    https://prezi.com/hxnpxnbsmhsc/gadir/

    تصویر 2: خب بچه­ ها بگین ببینم کیا اینجا تا حالا برای پدر مادراشون، یا خواهر برادرشون جشن تولد گرفتن؟ کیا دوست دارن این کار رو انجام بدن؟ چقد خوب! چرا دوست دارین این کار رو انجام بدین؟ بله درسته، چون اون­ها برامون عزیز هستن و خب، روز تولدشون هم برای ما مهمه و دوست داریم تو اون روز جشن خونوادگی بگیریم و خوش بگذرونیم.

    تصویر 3: بگین ببینم: کیا تا حالا برای نیمه شعبان یا عید غدیر یا ولادت یکی از امامامون تو خونه‌شون جشن گرفتن؟ منظورم اینه که خودتون جشن گرفته باشینا، نه پدر مادراتون! من امروز می­خوام بهتون بگم که ما می‌تونیم برای عید غدیر هم تو خونه‌هامون جشن بگیریم و خوش بگذرونیم و یه روز به یادموندنی داشته ­باشیم.

    تصویر 4 : بچه ­ها این کار، کار خیلی سختی نیست و می‌‌تونه خیلی هم سرگرم­ کننده باشه. اگر بخوایم این کار رو بکنیم، اولین کار، برنامه­ ریزی برای جشنه که خب حتما باید چند روز قبل از جشن انجام بشه. باید با مامان و بابا مشورت کنین و بهشون پیشنهاد بدین که می­خواین یه جشن کوچولو برای عید غدیر بگیرین. ببینین چه روز و ساعتی برای این کار مناسبه. می­تونین توی جشنتون چندتا برنامه داشته ­باشین، مثل قرآن، داستان، مسابقه، دیدن انیمیشن یا شنیدن شعر، و البته قسمت خوشمزه ­ی پذیرایی هم که هست. خلاصه، می­تونین فکر کنین که برنامه جشن چی باشه و با کمک مامان بابا براش برنامه­ ریزی کنین.

    تصویر 5: حالا که زمان جشن و برنامه ­هاش مشخص شده، باید برای دعوت کردن اعضای خانواده یه فکری بکنین. اینا دیگه همش بستگی به خلاقیت خودتون داره. مثلا می­تونین یه کارت کوچولوی بامزه درست کنین و از مامان بابا یا خواهر برادرتون که می­تونن بنویسن، بخواین که براتون چیزی توش بنویسن. و کارت ­های دعوت رو به اعضاء خانواده بدین.

    تصویر 6: خب، یکی از کارهای مهم برای جشن، آماده کردن محل جشنه. مثلا باید محل جشن رو تزئین کنین. برای این کار می­تونین از وسایل تزئینی یا بادکنک استفاده کنین. اگر چراغ تزئینی هم دارید، برای این کار خیلی خوبه.

    تصویر 7: خب، حالا فرض کنید که زمان جشن رسیده. به همه خوش ­آمد می­گین و از یکی از بزرگترها می ­ خواین که اول جشن، آیه 67 سوره مائده رو همراه ترجمه ­اش بخونه. این آیه مربوط به روز غدیره. بعد هم، همه با هم دعای فرج رو بخونین و از امام زمان بخواین که به جشنتون توجه کنن. بعد هم به ­ترتیب برنامه­ های جشن رو انجام بدین. حالا برای این جشن چه برنامه­ هایی خوبه داشته ­باشین؟ من الآن کمکتون می­ کنم.

    تصویر 8: یه برنامه خوب می­تونه داستان باشه. مثلا می­تونین همین داستان امروز که شنیدین رو خودتون برای بقیه تعریف کنین. برای همین، ما متن داستان امروز رو به مامان باباتون می­دیم که اگر خواستین تمرینش کنین، دوباره براتون بخوننش. یا می­تونین از مامان یا بابا بخواین که در قسمت داستان جشن، ماجرای غدیر رو برای همه تعریف کنن.

    تصویر 9: برنامه دوم می­تونه مثلا همین پانتومیم باشه که امروز باهم بازی کردیم. مثلا در گوش پدر یا مادرتون یکی از صفت­ های حضرت علی(ع) مثل شجاعت، مهربانی، با خدا بودن، قوی بودن، راستگو بودن و … رو بگین و از اونها بخواین تا پانتومیم اون صفت رو انجام بدن و بقیه حدس بزنن اون چه صفتی بوده.

    علاوه بر این، می ­تونین بازی­ های دیگه ­ای هم داشته ­باشین، مثل بادکنک بازی، طناب­ کشی یا ماست­ خوری.

    تصویر 10: دیگه بچه­ ها می­تونین کلیپ یا انیمیشن مرتبط هم برای خونوادتون پخش کنین که من برای کمک به شما آدرس اینترنتی چندتا کلیپ رو براتون آماده کردم و بهتون می­دم که ان­شاالله بتونین با کمک یکی از اعضاء خونوادتون اون رو پیدا کنین و براشون اجرا کنین.

    تصویر 11: یه کار دیگه که حتما باید به فکرش باشین اگه گفتین چیه؟ کجای جشنا بهتون خیلی خوش می‌گذره؟ بله پذیرایی. پس حتما باید به فکر خوراکی باشین. بازم هر چیزی که خودتون و خونوادتون دوست دارن. می‌تونه میوه یا آجیل یا شکلات یا کیک خوشمزه‌ای که حتی خودتون با کمک مادراتون درست کردین یا چیزای دیگه باشه. ما امروز به فکر این قسمت جشنتون بودیم و به خاطر همین، کاردستی ­ای که درست کردیم، یه ظرف شکلات بوده که باهاش بتونین توی جشن از بقیه پذیرایی کنین!

    تصویر 12: دیگه کجای جشنا بهتون خیلی خوش می‌گذره؟ قسمت هدیه گرفتن نه؟ بلهههه می‌دونم

    پس باید یه فکری هم درباره‌ی هدیه‌ها و یادگاری که می‌خواین از جشن داشته ­باشین بکنین. این هدیه می‌تونه کار دست خودتون باشه مثل یه کارت کوچیک، نقاشی،کاردستی یا اگه امکانش رو داشتین یه چیز کوچیک که از بیرون تهیه کرده ­باشین. ولی به نظر من بهتره هدیه جشن، کار دست خودتون باشه چون ارزشش بیشتره.

    تصویر 13: در انتهای جشن هم مثل جشن­ های خودمون، از همه به خاطر اینکه توی جشن شرکت کردن تشکر می­ کنیم و بعد هم با هم دعای فرج رو رو به قبله می­ خونین.

    اینم شد یه جشن پر خاطره که مسئولش خود شما بودین با کمک خونوادتون. بچه‌ها بهتون بگم که خیلی خیلی این جور جشنا خوش می‌گذره و همه دوستش دارن و ازش لذت می­برن. مهمتر از همه اینکه عید بزرگ غدیر رو توی خونوادمون جشن گرفتیم و دل امام زمان خودمون رو شاد کردیم و بهشون نشون دادیم همونطور که از این عید بزرگ انقدر خوشحالیم و براش جشن گرفتیم، برای اومدن امام زمانمون هم لحظه شماری می‌کنیم و آرزو داریم ایشون بیان و ما که حسابی تو جشن گرفتن تمرین کردیم، براشون یه جشن بزرگ و خوب بگیریم.

    • اهداف:
    1. توضیح جانشینی پیامبر (ع) و رها نکردن مردم بدون مربی توسط خداوند یکتا.
    2. آشنایی با امیرالمؤمنین علی (ع).
    3. توجه به معنای امامت و اینکه همان طور که در غدیر، حضرت علی علیه السلام به عنوان امام مسلمان­ها معرفی شدند، اکنون هم امام ما، حضرت مهدی علیه السلام هستند و ما بایستی برای راهنمایی شدن و کمک خواستن، به ایشان مراجعه کنیم.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. پروژکتور و وسیله ­ی پخش و بلندگو
    • زمان: 13 دقیقه

    انیمیشن امامت

    http://film.tebyan.net/film/39583

    • اهداف:
    1. بالا بردن سطح یادگیری و به خاطر­سپاری به وسیله­ ی ادامه ­ی کار مرتبط با برنامه در منزل.
    • مواد لازم/شیوه اجرا:
    1. پرینت از متن تهیه شده در انتهای فایل.

    با سلام خدمت شما والدین گرامی،

    عید سعید غدیر را خدمت شما تبریک عرض می­ کنیم. در برنامه ­ی امروز، ما به فرزاندانمان اهمیت برگزاری جشن­ های هر چند کوچک خانگی در محیط گرم خانواده را آموختیم و سعی در ایجاد حس مسئولیت در این زمینه و بالا بردن حس اعتماد به نفس در آن­ها را داشتیم. خوب است فرزندانمان از همین سنین، با اهمیت این عید بزرگ و مبارک شمردن آن آشنا باشند تا ان شاالله زمینه­ای برای شادی قلب امام زمانمان باشد و ایشان دستگیر فرزندانمان شوند و ما نیز جزء عمل­کنندگان به فرموده ­ی پیامبر اکرم (ص) قرار گیریم و این خبر مهم را به گوش دیگران برسانیم.

    در همین راستا، بچه­ ها امروز کاردستی ظرف شکلاتی تهیه کرده ­اند تا آن را در جشنی که می­ خواهند به کمک شما مدیریت و اجرا کنند، برای پذیرایی از شرکت­ کنندگان استفاده کنند. امیدواریم شما نیز بتوانید بچه ­ها را تشویق به این کار کنید و جشنی گرم و شاد در محیط گرم خانواده ­تان برگزار کنید.

    متن داستانی نیز تهیه شده که فرزندانتان قرار است در جشنی که می­ خواهند برگزار کنند آن را اجرا کنند. لطفا به آن­ها برای تمرین این داستان کمک کنید و سعی کنید که آن­ها خود آن را اجرا کنند تا تجربه­ی خوبی برای آن­ها برای اجرا باشد. علاوه بر این، متن قسمتی که مراحل اجرای جشن را توضیح دادیم تقدیم شما می شود تا در جریان توضیحات ما برای فرزندمان باشید.

    آدرس لینک­ هایی نیز در اختیار شما قرار می­ گیرد تا فرزندانتان بتوانند آن­ها را در جشنی که برای شما می­ گیرند به نمایش بگذارند. لطفا آن­ها را یاری کنید:

    http://www.aparat.com/v/mNLDx

    http://film.tebyan.net/film/110401

    http://www.aparat.com/v/48QHc/%D8%B9%DB%8C%D8%AF_%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1

    سپاسگزاریم

    داستان  یار شجاع پیامبر

    یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود. در روزگارای قدیم یه پسر کوچولو در یه جای خیلی خوب یعنی در خونه­ ی خدای مهربون به دنیا اومد. اون کوچولو توی بهترین خونواده بزرگ شد. کسی که بهترین آفریده ­­ی خدای مهربون بود و خدا هم اون رو قرار بود برای رهبری و هدایت مردم انتخاب کنه.

    این پسر کوچولوی مهربون هر روز بزرگ­تر می ­شد و همه چیز رو از اون آقای مهربون یاد می­گرفت و دوست داشت هم از همون بچگی بهترین بنده­ ی خدا باشه. همش سعی می­کرد هر طوری که می­تونه به همه کمک کنه.

    خیلی خیلی مهربون بود و هیچ کار بدی انجام نمی­داد و هیچ کس هیچ وقت ازش ناراحت نشده بود. به نظر می­رسید برای اینکه بخواد بهترین انسان بشه، داره راه درستی رو میره و یه روز به هدفش می­رسه. خوبی و مهربونی و کمک کردن به مردم از یه طرف و از طرف دیگه قوی و شجاع بودن این بچه که دیگه داشت جوانی می­شد از یه طرف بین همه ­ی مردم معروف شده ­بود و همه اون پسر رو می­شناختن و ازش تعریف می­کردن.

    احتمالا تا حالا حدس زدین که اون مرد خیلی مهربون و این پسر خیلی خوب چه کسانی بوده­اند، اما من هنوز می­خوام داستان رو ادامه بدم تا به جاهای جالبترش برسیم. خب، مدتی گذشت و اون آقای مهربون یه روز آمد به خونه و به همسرش و به اون آقا پسر که توی خونه اونها بزرگ می­شد خبر داد که خدا او رو به عنوان پیامبر خودش انتخاب کرده و مسئولیت راهنمایی مردم رو به او داده.

    خب، برای این کار مهم پیامبر، یه دوست صمیمی و شجاع لازم بود که مثل برادر همراه پیامبر (ص) باشه و پیامبر اسلام رو تنها نگذاره و اون کسی نبود جز کی بچه ها؟ بله درسته کسی نبود جز همون پسر کوچولویی که تو خونه ­ی خود پیامبر بزرگ و تربیت شده­ بود.

    کی می­دونه اون پسر که الان دیگه جوانی بود اسمش چی بود؟ بله درسته آفرین. حضرت علی (ع)، که معروف بودن به شیر خدا انقدر که شجاع و قوی بودن و در راه رضای خدای مهربون از شجاعتشون استفاده می­کردن. مثلا در جاهایی که باید، حق آدم­های مظلوم رو می­گرفتن یا در جنگ­ هایی که دشمنان برای کشتن مسلمونا به راه می­انداختن.

    حضرت علی (ع) با جون و دل و با شجاعت تمام که هیچ کس، هیچ وقت مثل ایشون انقدر شجاع نبوده و نیست، در مقابل ظلم می­ایستادن و از هیچ چیزی نمی­ترسیدن. فقط و فقط به رضایت خدای مهربون و کمک به بنده­ های خدا فکر می­کردن.

    یکی از جاهایی که خدای بزرگ خیلی به حضرت علی (ع) نیرو داد، جنگی به نام جنگ خیبر بود که مسلمونا مجبور شدن به یهودیانی که قصد از بین بردن اسلام رو داشتن حمله کنن. طبق معمول هم باز حضرت علی (ع) در اون جنگ شروع به هدایت یهودیان کردن و به اونها از خوبی ­ها و مهربونی­ های دین اسلام گفتن و از خدای مهربون گفتن که همه رو آفریده و پیامبر اسلام که آخرین پیامبر خداس، ولی باز هم یهودیان قبول نکردن.

    اونها در یک قلعه زندگی می­کردن به نام قلعه­ ی خیبر که درهای خیلی خیلی بزرگ و سنگینی داشت. حضرت علی (ع) به تنهایی اون درها رو برداشتن و با یک دست پرتابش کردن و همه از تعجب انگشت­هاشون رو به دهانشون بردن و چشماشون از تعجب باز شده ­بود.

    بعد مسلونا تونستن برن توی قلعه و حضرت علی (ع) مثل همیشه شجاعانه با قویترین دشمنان یهودی اسلام جنگیدن و بر اونها پیروز شدن و مسلمونا هم در اون جنگ به خاطر شجاعت حضرت علی (ع) پیروز شدن.  بعد از پیروزی هم وقتی مردم اومدن درهای قلعه­ ی خیبر رو سر جاشون بگذارن نتونستن تا اینکه 70 نفر از لشگریان اومدن و با کمک هم درهای خیبر رو سر جاشون گذشتن.

    یعنی خداوند به امیرالمؤمنین (ع) قدرت 70 مرد قوی رو داد تا اون درها رو برداره و این نشون می­ده که چقدر امام ما رو خدای مهربون دوست داشته و چقدر ایشون قوی و شجاع بودن و برای رضا خداوند هر کاری می­کردن و از هیچ چیزی نمی­ترسیدن.

    خب بچه ­ها، بالا رفتیم ماست بود قصه ­ی ما راست بود، امام ما علی بود.

    • اهداف:
    1. نتیجه گیری بحث و انتقال دوباره‌ی مفهوم کلی جانشینی پیامبر (ص) و شجاعت ­ها و دلاوری­ های حضرت علی (ع).
    2. تذکر به وجود مقدس صاحب الزمان (عج) به عنوان جانشین آخر پیامبر اکرم (ص).
    3. بازگویی اهمیت برگزاری جشن­های خانوادگی توسط کودکان.
    • مواد لازم/شیوه اجرا:
    1. اجرای این قسمت در فضای سکوت و توجه و توسل.
    2. آغاز دعا، پس از توجه دادن بچه ­ها به اهمیت دعا برای فرج صاحب الزمان عج.
    3. سعی شود که متن عربی و ترجمه آن به زبان محلّی همزمان با تلاوت، نمایش داده شود.
    • زمان: 10-5 دقیقه

    پایان/ نتیجه گیری و دعا:

    خب دوستای گلم، خسته که نشدین نه؟ خیلی ممنون که به این جشن اومدین و به برنامه ­ها خوب توجه کردین. به ما که خیلی خوش گذشت که امروز رو با شما بودیم و حسابی پرانرژی شدیم و خندون از اینجا می­ریم خونه­ هامون و امیدوارم شما هم همینطور باشین. خب بچه­ ها! من دوست دارم بدونم شماها امروز از برنامه ­ی ما چیا یاد گرفتین یا کجاهاشو خیلی دوست داشتین و براتون جالب بوده و فک می­ کنین که یادتون نمی­ره؟

    خیلی خوبه، ما خیلی خوشحالیم که شما انقدر دقیق بودین و این همه چیز خوب و مهم یاد گرفتین. من که خستگیم حسابی در رفت.

    همونطور که شما گفتین، ما امروز رو فهمیدیم که عید غدیره و خب، خیلی هامون می­دونستیم که عید غدیر روزیه که پیامبر (ص)، جلوی مسلمون­ها حضرت علی (ع) رو به جانشینی خودشون معرفی کردن و از اون روز ایشون امام ما مسلمونا شدن.

    بعد هم که با هم سوره ی عادیات رو خوندیم و در اون از دلاوری­ ها و شجاعت­ های امیرالمؤمنین (ع) گفتیم و اینکه چقدر ایشون همراه و یار پیامبر بودن و به گسترش دین اسلام کمک کردن و ما چقدر به ایشون می ­بالیم و خوشحالیم که امام اول ما اینطوری بودن و به همراه پیامبرمون بهترین آدم­های روی زمین بودن.

    امروز یاد گرفتیم که شجاعت یعنی چی؟ و اینکه خوبه هم شجاع باشیم و از چیزی الکی نترسیم. و هم اینکه شجاع باشیم و اگر یه موقع اشتباهی کردیم، قبول کنیم که خودمون مسئولش هستیم و تقصیر کس دیگری نندازیم و از بابتش عذرخواهی کنیم.

    دیگه این که یاد گرفتیم که خیلی راحت می تونیم با یه برنامه ­ریزی خوب توی خونمون جشن عید غدیر رو بگیریم و لحظه­ های به ­یادموندنی رو ایجاد کنیم. یه ظرف شکلات هم ساختیم که توی جشن خونوادگیمون ازش استفاده کنیم و دهن همه رو شیرین کنیم با شیرینی یا شکلاتای خوشمزه. حتما حتما وقتی منو دوباره دیدین بهم بگین که جشناتون تو خونه­ هاتون چطوری شده و چه کارایی کردین.

    خب بچه­ ها، امروز که روز عید غدیر و جانشینی امام علی (ع) هست رو ما برای امام زمان خودمون هم جشن می­گیریم، چون جانشین پیامبر (ص) در زمان ما ایشون هستن. ایشون هستن که الان بهترین بنده­ی خدا در روی زمین هستن و همه­ ی دنیا و آفریده­ های خدای مهربون منتظرن تا آخرین جانشین رسول اکرم (ص) ظهور کنه و دنیا رو پر از زیبایی و عدالت و خوبی بکنه و خالی کنه از بدی­ها.

    امام زمان ما هم مثل حضرت علی (ع) شجاع و قوی هستن و از نیروشون برای کمک به مردم و در راه رضای خدا استفاده می­کنن و خیلی خیلی مهربونن و همه رو دوست دارن مخصوصا شما بچه­ های گل رو که توی این جشن شرکت کردین و می­خواین خودتون جشن برگزار کنین. حالا همگی بیاین رو به قبله بایستیم و برای امام مهربونمون دعا کنیم.

    • خواندن دعای فرج رو به قبله و ایستاده به احترام ایشان

    http://film.tebyan.net/film/151746