برنامه­‌ی غدیر سطح یک

موضوع کلی: عید غدیر – مفهوم جانشینی پیامبر (ص) – پیروی از پیامبر (ص) و امام هر زمان – رعایت نظم و نظام

    • اهداف:
    1. با توجه به عدم حضور هم­زمان بچه ­ها  توصیه می ­شود قبل از شروع رسمی برنامه برای فراگیرانی که زودتر آمده ­اند کاردستی و یا رنگ­ آمیزی مرتبط با این مناسبت انجام شود.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. مقوا به ابعاد تقریبی 20 در 30 سانتی متر
    2. ورق سفید
    3. مداد رنگی و مشکی
    4. چسب ماتیکی
    5. قیچی
    6. خط کش
    • زمان: 25 دقیقه

    طرز تهیه ی کاردستی:

    وسایل و ابزار مورد نیاز:

    1. مقوا رنگ به ابعاد تقریبی 20 در 30 سانتی متر
    2. ورق سفید
    3. مداد مشکی و رنگی
    4. چسب ماتیکی
    5. قیچی
    6. خط ­کش

    ابتدا روی کاغذ سفید طرح مقابل را کشیده یا این طرح را پرینت گرفته و دور آن را با کاغذ قیچی کنید. (طوری دو عدد تصویر داشته باشیم که دست های بلند شده آن ها مقایل هم قرار بگیرد.)

    مقوای زرد رنگ را مطابق شکل، از طول بوسیله خط کش به سه قسمت مساوی تقسیم کرده و با نقطه چین مشخص کنید وسپس مقوا را از روی دو خط نقطه چین شده به طرف بیرون مطابق شکل تا کنید.

    دو تصویر قیچی شده را طوری روی دو قسمت بیرونی مقوای تا شده قرار دهید که دستهای بلند شده ی آنها مماس بر یکدیگر باشد (مطابق شکل).

    طرح های قیچی شده را با مداد رنگی رنگ کنید و در محل ذکر شده بچسبانید.

    قسمت بالایی بخش میانی مقوا را به صورت هلالی شکل، مطابق شکل برش بزنید.

    • اهداف:
    1. اهمیت سلام.
    2. توسل به قرآن برای نورانی شدن دل که عامل هدایت است.
    3. آشنایی با سوره‌ی انشراح و معنی آن.
    4. اهمیت آگاهی داشتن از معانی آیات قرآنی.
    5. آشنایی با مفهموم جانشینی پیامبر اکرم (ص) و این که این جانشین از سمت خداوند انتخاب شده تا راه پیامبر اکرم (ص) به درستی ادامه پیدا کند.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. یک عروسک برای نقش نقلی.
    • زمان: 10 دقیقه

    سلام بچه ­های عزیز

    حالتون خوبه؟ سرحال و شاد و سلامت هستید؟ از کاردستی خوشتون اومد؟ دوست دارین با هم یک مقدار نرمش کنیم سرحال بشیم؟

    (انجام چند حرکت نرمشی مثل بشین پاشو و …)

    (بچه ­ها همین طور که سرجاهاشون می­نشینند، یک عروسک از پشت یک میز می­آید بیرون و خمیازه کشان می­گوید:)

    نقلی: سلام خاله (یا عمو بسته به جنسیت مجری) صبح بخیر!

    خاله (عمو): سلام جناب نقلی صبح کجا بود؟ می دونی ساعت چنده؟ چقدر می خوابی؟!

    نقلی: حاله من خیلی خسته بودم دیشب دیر خوابیدم خب. اگر اینقدر سروصدا نمی­کردین من بازم می­خوابیدم.

    خاله: خب شما اشتباه کردی دیشب دیر خوابیدی. برای اینکه سرحال و شاد باشی باید شب­ها زود بخوابی. مگه نمی­دونی اینجا چه خبره؟ ما اینجا یک جشن بزرگ داریم

    نقلی: آهان ببخشید حواسم نبود بخاطر عید نوروز جشن گرفتین دیگه؟

    خاله: عید نوروز کجا بود عید نوروز اول بهار هست. نه، این عید حتی از عید نوروز هم بزرگتره!

    نفلی: خاله بگو دیگه اینجا چه خبره؟

    خاله: جشن امروز ما به مناسبت یک عیدی هست که از تمام اعیاد ما ارزشش بیشتره و ما به خاطر این روز عزیز خیلی خیلی خوشحالیم. این جشن به مناسبت عید غدیر هست. عید جانشینی حضرت علی علیه السلام.

    نقلی: چه جالب خاله! می­ شه درباره این روز بزرگ بیشتر توضیح بدین؟

    خاله: باشه عزیزم، بذار اول با بچه ها یک سوره بخونیم، بعد بیشتر برات توضیح می­ دهم.

    بچه ­ها! سوره انشراح رو بلدین؟ هرکس می­تونه با من بخونه.

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

    أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾

    آيا براى تو سينه ‏ات را نگشاده ‏ايم (۱) و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتيم (۲) [بارى] كه [گويى] پشت تو را شكست (۳) و نامت را براى تو بلند گردانيديم (۴) پس [بدان كه] با دشوارى آسانى است (۵) آرى با دشوارى آسانى است (۶) پس چون فراغت يافتى نصب کن! (۷) و با اشتياق به سوى پروردگارت روى آور (۸)

    (معنی سوره برای مربیان ذکر شده است)

    خاله: بچه ­ها، خوب گوش دادین معنی این سوره رو؟ خداوند در این سوره به پیامبر می­ فرماید: ای پیامبر! من به تو صبر زیادی دادم تا بتونی مردم رو تربیت و هدایت کنی و از اذیت اون ها خسته نشی. من بار سنگینی که داشتی یعنی وظیفه ی سختی که داشتی و روی دوشت سنگینی می کرد رو از روی دوشت برداشتم و تو رو بین همه مردم دنیا مهم و بزرگ کردم. پس بعد از همه ی سختی هایی که در راه اسلام کشیدی این کاری رو که داری انجام می­دی تمام کن که این باز از روی دوشت برداشته بشه و به راحتی و آسایش برسی و به سوی من بیا.

    بچه ها می دونین این باری که روی دوش پیامبراکرم صلی الله و علیه و آله و سلم بود چی بود؟ باری که سنگینی اش ایشون رو خیلی اذیت می­کرد؟

    بچه­ ها! سال آخر عمر پیامبر گرامی اسلام خداوند به ایشون دستور میده برن حج و اعمال حج رو به مردم یاد بدن. افراد زیادی همراه پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم به حج رفتند. در این سفر خداوند به رسولش دستور میده که جانشین بعد از خودش رو معرفی کنه. جانشین یعنی کسی که بعد از حضرت رسول صلی الله و علیه و آله بتونه راه ایشون رو ادامه بده و دستورات دینی رو به مردم یاد بده. خداوند می فرماید: جانشین تو هم علی علیه السلام هست.

    نقلی: خب خاله، چرا جانشینشون رو به مردم معرفی نمی­ کردند؟

    خاله: رسول اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم می­ ترسیدند این پیغام رو به مردم برسونن. چون میون یارانشون افرادی بودند که حضرت علی علیه السلام رو دوست نداشتند و اگر می­ فهمیدن قراره ایشون جانشین بشن امکان داشت شورش بکنن و سر و صدا بکنند و اجازه ندن پیامبر صلی الله و علیه و آله حرفشون رو بزنن.

    اما خداوند دل رسولش رو آرام می­کنه و به ایشون می­گه فرمان من رو به مردم برسون. در این روز بزرگ پیامبر این باری که روی دوششون سنگینی می­ کرد روی زمین گذاشتند و اعلام کردن که بعد از من حضرت علی علیه السلام خلیفه و جانشین من است. بچه ها اگر پیامبر این پیغام رو به مردم نمی­ رسوندند دین اسلام کامل نمی­شد.

    نقلی: پس برای همین هست که در این روز همه مردم خوشحال هستند و به هم تبریک میگن و میون همیگه شکلات پخش می کنن! حالا خاله برای اینکه بچه­ ها شاد بشن منم یک شعر بلدم درباره عید غدیر که براشون می خونم. اول همه دستاشون رو بیارن بالا و با هم بگن: عید غدیره مولا علی امیره…………..

    بچه هایی که سوره انشراح رو بلد نبودن هم می­تونن توی خونه این سوره رو حفظ کنن و دفعه بعد که من رو دیدن برام بخونن. بچه ها خوبه که معنی آیه­های قرآن رو هم بدونیم که وقتی می­خونیم بفهمیم خدای مهربون به ما چه حرفایی رو زده. پس هر وقت سوره انشراح رو خوندین یاد پیامبر و جانشینی امیر المؤمنین بیافتین و افتخار کنین که شیعه­ی ایشون و فرزندشون امام زمان هستین.

    • اهداف:
    1. آشنائی با غدیر و مفهوم جانشینی پیامبر (ص) در غالب شعر.
    2. کودکان دربخش اول با اصل توحید آشنا می شدند و همه یک صدا شعار «لااله الا الله، فقط خدای یکتاست تو قلب ما بچه ها» را یاد می گیرند و با هم تکرار می کنند.
    3. در بخش دوم شامل اصل نبوت است که در پایان این بخش، کودکان یکصدا شعار «محمد رسول االله» رو با هم تکرار می کنند.
    4. دربخش سوم کودکان با مفهوم ولی، ولایت و ولایت پذیری آشنا می شوند.
    5. در نهایت دربخش چهارم، کودکان با اصل امامت روبرو می شوند و مفهوم بیعت کردن برای اونها مطرح می شود و در آخر، همگی یکصدا شعار «علیٌ ولی الله» و «مبارکه مبارک، علی بر تو ولایت» رو تکرار می­کنند.
    6. اشاره به سخن حضرت زهرا (س) در خطبه ی فدک: قالت السيدة الزهراء (س) في الخطبة الفدكية: “طاعتنا نظاماً للملة و إمامتنا أمانا من الفرقة”.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. آشنایی با مهارت داستان گویی و جلب توجه بچه‌ها
    • زمان: 10 دقیقه

    داستان سفر به غدیر

     مجری: اتل متل بچه­ ها، بریم به شهر قصه ­ها، بریم به شهر قصه ­ها؛ که تا با هدهد دانا، بریم سفر غنچه­ ها؟

    یک سفر پر از شور، تو اون زمان­ های دور، بریم به پیش هدهد تا بگه قصه ی خود.

    (مجری رو به هدهد): سلام هدهد دانا، من همراه بچه ­ها، اومده ایم به اینجا، تا با تو هم سفر شیم؛ توی شهر قصه ­ها.

    هد هد:

    سلام سلام بچه­ ها، غنچه­ های آشنا!

    یک روزی اون دور دورا، وقتی هنوز زنده بود، محمد مصطفی (ص)، پیامبر دین ما.

    تویک روز آفتابی، که خیلی گرم بود هوا، مشغول پرواز بودم، تو اوج آسمون­ ها.

    دیدم من از اون بالا، یک سری از آدم­ ها، جمع شدن و وایسادن، منتظر بقیه ­ان.

    هم کاروانی بودن، همه گی حاجی بودن، راستی گل­ های خندان، به کی می­ گن حاجی هان؟

    حاجی یعنی اون کسی، که رفته به یک سفر، سفر که نه زیارت، زیارت کی گل ها؟

    می­ خواین بریم زیارت؟ بریم خونه ی خدا؟ بگردیم و بگردیم به دور اون خونه ما؟

    کی می­ دونه اسمش رو، بلند بگه بچه ­ها!

    رسیدیم و رسیدیم اینجا به شهر مکه، حالا همه وایسادیم، بچرخیم دور کعبه؟

    همه بگیم با فریاد لا اله الاّ الله، فقط خدای یکتاست معبود ما بچه ها.

    دوباره حرکت کنیم، با کاروان حاجی­ ها.

    اتل متل یه برکه، برکه نزدیک مکه، می خواین بگم اسمش رو، تا بدونید بچه­ ها؟

    اسمش غدیر خمه، اسمش چی بود بچه ­ها؟

    وقتی که اون کاروان، رسید نزدیک برکه، پیامبر دین ما، محمد مصطفی (ص)، دستور دادن بایستن.

    صبر کردن و صبر کردن، اونایی که جا موندن، یواش یواش رسیدن، اونایی که زود رفتن، یواش یواش برگشتن.

    وقتی همه جمع شدن، فریاد زدن یک صدا: محمد رسول الله محمد رسول الله.

    ما هم الان رسیدیم نزدیک همون برکه، بیاین با فریاد بگیم محمد رسول الله محمد رسول الله.

    به روی یک بلندی، پیامبر ما ایستاد، شروع کردن به صحبت، برای اون حاجی­ ها.

    همگی خوب گوش کردن، به حرف های پیامبر، پیامبرمون چی گفت، خوب یادمه غنچه­ ها:

    اول گفت حمد خدا، گواهی داد به الله، به بندگی خدا.

    گفت اگه روزی رفتم، از بینتون مؤمنا، باید که خوب گوش بدین به حرف­ های یک آقا.

    پرسیدن اون حاجی­ ها: کیه اون آقای ما؟ کیه اون مولای ما؟

    پیامبر صدا زد، گفتند: ای علی جان زود بیا، دست علی رو گرفت، بردش بالا بچه ها.

    گفت بعد من، علی هست ولی و مولایتان.

    بعد همه­ ی حاجی­ ها، فریاد زدن یک صدا:

    علی ولی الله علی ولی الله.

    ما هم بگیم حاجی ها، همگی­ مون یک صدا:

    علی ولی الله علی ولی الله.

    بعدش همه حاجی­ ها، با علی بیعت کردن.

    برای هرکسی که اونجا نبود، قصه رو تعریف کردن.

    حالا هم یک صدا بگیم با هم بچه­ ها:

    مبارکه مبارک، علی بر تو ولایت (3).

    حالا اگه گفتین بچه ­ها، چرا علی شد مولا؟

    زوده زود با هم فکر کنین، یکی یکی جواب بدین.

    (جواب­ های بچه ­ها را بشنوید)

    خب بچه ­ها حالا برای این که جواب این سؤال رو بتونیم قشنگ­تر بدیم به این مثال من فکر کنین. بچه ­ها به نظرتون اگه مثلا توی یه خونه، که یه خانواده هستن و پدر و مادر و چند تا بچه کوچیک هستن، اگر پدر و مادر بخوان از خونه بیرون برن و بچه­ ها رو تو خونه بگذارن که بمونن، باید یه نفر رو به عنوان بزرگتر مشخص کنن و جای خودشون بذارن و بچه­ ها رو به اون نفر بسپرن؟ یا همین طوری بچه­ ها رو رها کنن؟ به نظر شما خطرناک نیست اگر بچه­ ها رو به کسی نسپرن؟ بچه­ ها ممکنه کارهای خطرناک بکنن یا مشکلی اگر پیش بیاد بچه­ ها نمی دونن چه کار کنن؟! تازه خونه هم ممکنه کلی نامنظم و نامرتب بشه!

    خب، معلومه که پدر و مادرها این قدر مهربون و عاقل هستند که حتما اگر بخوان از خونه بیرون برن و بچه­ ها رو همراه خودشون نبرن، کسی رو به عنوان سرپرست بچه ­ها و جانشین خودشون پیش بچه­ ها می گذارن.

    حالا خدای مهربون هم که برای ما خیلی مهربون هست و همه نیازهای ما رو می دونه، همون طور که برای ما پیامبر فرستاده تا راهنمای ما در زندگی باشه، بعد از فوت پیامبر، حتما برای پیامبرش جانشین هم می­گذاره.

    بله، چون که اگر بعد از پیامبر عزیزمون که بهترین معلم دنیا بودن، کسی مثل خودشون معلم و راهنمای مردم نمی شد مردم هر کدومشون دوباره کم کم می رفتن دنبال فکر و راه خودشون و امکان داشت دوباره گمراه بشن. تازه نظم جامعه هم به هم می خورد.

    ولی وقتی مسلمون­ها امام علی علیه السلام رو به عنوان سرپرست و معلم زندگیشون قبول کردن، این باعث می شه همه به راه درست برن هم بینشون وحدت و همراهی باشه و در کنار هم باشن و تو جامعه نظم برقرار می شه و همه هدفشون یکی می شه. هدف همه می شه گوش دادن به حرفای خدا و کسانی که اون گفته، هدفشون می شه کارای خوب کردن، می شه عبادت خدا، مهربونی و کمک کردن و دوست داشتن.

    حالا هم امروز برای ما همین مثال هست. ما هم نیاز به سرپرست و آقایی داریم که جانشین پیامبر باشه. اون آقا که الآن سرپرست ما هستند کی هستن؟ کی می­دونه؟

    آفرین، امام زمان علیه السلام. بله، ما باید ایشون رو دوست داشته باشیم و تو دلمون باهاشون صحبت کنیم و ازشون بخوایم که ما رو دعا کنن که راه درست رو بریم و آدم­های خوبی باشیم.

    حالا که بهتر می­دونیم چرا امام علی مولا شدند، بیاین با هم بخونیم و دست بزنیم و شادی کنیم:

    با شعر خوشحال و شاد و خندانم:

    خوشحال و شاد و خندانم          قدر مولا رو می دانم (2)

    خنده کنم من دست بزنم من    یا علی گویم شادانم (2)

    آفرین به بچه­های دوست دار امام علی و امام زمان و همینطور بچه­های منظم.

    • اهداف:
    1. اهمیت نظم
    • مواد لازم/شیوه اجرا:
    1. پرژکتور و پرده
    2. بلندگو
    • زمان: 4 دقیقه

    • اهداف:
    1. اهمیت و مفهوم جانشینی پیامبر (ص).
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. چند صندلی
    2. افکت صدای قطار http://www.soundjay.com/train-sound-effect.html
    3. بلندگو برای صدای قطار.
    • زمان: 15 دقیقه

    نمایش قطار خوشبختی

     

    قطار در حال حرکت است که ناگهان متوقف می­شود (مسافران روی صندلی­ هایی نشسته ­اند و مثلا به بیرون از پنجره نگاه می­ کنند، حرکت قطار را با صدای قطار نشان می­دهیم). مسافران (علی، پدر و مادرش و خواهرش زهرا) همگی از این توقف متعجب­اند و همهمه ­ای فضا را اشغال می­ کند.

    زهرا: مامانی، قطار پنچر شده؟

    مامان: نه عزیزم قطار که پنچر نمی ­شه چون چرخاش فلزیه.

    علی: اگر قطار پنچر نشده، آخه پس چی شده؟

    بابای علی: بهتره بریم جلوتر و ببینیم اوضاع از چه قراره!

    بابای علی و علی از کوپه ­ی خود به بیرون سرک می­ کشند. پدر می­ گوید: ظاهراَ حال راننده­ ی قطار بهم خورده!

    علی: یعنی چی؟ یعنی مشهد بی مشهد؟ یعنی بازی تو حیاط حرم پر!! یعنی هممون باید وسط بیابون بمونیم و بعد هم معلوم نیس چه بلایی سرمون میاد؟!

    (زهرا هم شروع به غرغر می­ کند و می ­رود کنار مادرش.)

    بابای علی: علی آقا، چرا انقده شلوغش می­ کنی ببین خواهرت رو نگران کردی، لابد بعد هم کرکسا میان و باقیمونده­ ی ما رو می­خورن!!

    علی: إ … شما از کجا می­ دونستین!!

    بابای علی: نه پسرم، نگران نباش، تو هر قطار یا حتی هواپیما، جانشین راننده یا خلبان هست، و تا چند دقیقه دیگه هم جانشین راننده ی قطار ما می­شینه و قطار حرکت می­کنه به سمت مشهد. مام به مقصدمون ان شاءالله به سلامت می رسیم.

    علی: آخ جون، جونمی جون، چه جالب و چه خوب که راننده جانشین داره، من اصلا نمی­دونستم. زهرا شنیدی؟ دیگه نگران نباشیا الان قطار راه می­افته.

    یه لحظه علی به مامانش توجه می­کنه و می­بینه که مامانش توی فکره و از مامانش می­پرسه: مامان، شما به چی دارین فکر می­کنین؟ نکنه شمام ترسیدین که ما به مشهد نریم؟

    مامان لبخندی می ­زنه و می­ گه: نه عزیزم، داشتم به یه چیز مهم فکر می­ کردم.

    علی: می تونین به منم بگین؟

    مامان: بله علی جان چرا که نه. ولی اول به یه سؤال من باید جواب بدی تا من بتونم بهت بگم.

    علی: باشه مامان بپرسین.

    مامان: اگه ما بگیم مثلا این دنیا مثل قطاره و آدم­ ها مسافراشن و مقصد قطار هم خوشبختی و سعادت مردمه، به نظرت راننده­ ی این قطار کیه؟

    علی کمی فکر می­ کنه و می ­گه خب به نظرم باید یکی باشه که خدا انتخابش کرده باشه، نه مامان؟

    مامان: بله آفرین درسته، حالا یعنی کی؟

    علی باز کمی فکر می­ کنه و می­ گه: آهان فهمیدم. فک کنم پیامبر باید باشن نه مامان؟

    پدر شروع به صحبت می­ کنه و با لبخند و تحسین بحث رو ادامه می­ده: آفرین درست گفتی. حالا به نظرت آیا امکان داره که این قطار خوشبختی و سعادت که خدا راننده­ی اون رو پیامبر اکرم (ص) انتخاب کرده بوده، بعد از رفتن پیامبر اون همین جوری رها بشه و بدون راننده بمونه و مسافرایی که می­خوان به خدا نزدیک بشن و راه درست رو برن و به خدا برسن وسط راه بمونن؟؟

    علی: نه، امکان نداره! وقتی حتی واسه قطار معمولی جانشین راننده هست مگه می­شه واسه ی قطار خوشبختی که پیامبرم اون قده واسش زحمت کشیده بودن جانشینی نباشه، حتما خدای مهربون این قطار رو بدون جانشین نمی­ذاره.

    بابا: آفرین به تو پسر باهوش، بله درسته، پیامبر از طرف خدا مأمور شدن که حضرت علی (ع) رو به عنوان جانشین خودشون معرفی کنن و قطار خوشبختی آدم ­ها رو به دست ایشون سپردن.

    علی: پس حالا فهمیدم دیروز تو جشن مدرسه آقا معلممون گفت: پیامبر(ص) فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» یعنی چی؟ یعنی بعد از من حضرت علی جانشین منه و مولای شماس که یعنی اگه می­خواین سوار قطار بمونین و گم نشین باید ازش اطاعت کنین و دوسش داشته باشین. ممنونم مامان، ممنونم بابا که چیز به این مهمی رو به من امروز یاد دادین. فک کنم باید از آقای راننده هم تشکر کنم. بابا می­شه بریم آقای راننده رو ببینیم و حالشون رو بپرسیم.

    بابا: فک کنم بشه. خیلی ­ام فکر خوبیه. زهرا جان شما پیش مامان بمون تا منو علی بریم و برگردیم.

    و صدای سوت و حرکت قطار می­ آید.

    • اهداف:
    1. بازی برای از بین بردن خستگی و شاداب کردن بچه ها و گیرایی بیشتر آن ها لازم است.
    2. انتقال مفهوم نظم و مرتب بودن مخصوصا پس از استفاده از اسباب بازی یا وسائل دیگر.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. تعداد زیادی روزنامه، مجله یا کاغذ باطله.
    • زمان: 20-10 دقیقه

    بازی پخش کن جمع کن

    در یک فضای بزرگ، دو محدوده مشخص کنید. (مثلا این فرش و اون یکی فرش) و هر محدوده مال یکی از گروه­ ها می‌شود. برای این بازی تعدادی روزنامه یا کاغذ باطله در اختیار بچه های هر دو گروه قرار دهید و از آن­ها بخواهید تا پس از اعلام شروع بازی همزمان با خواندن دسته جمعیه “عید غدیره، مولا علی امیره” شروع به ریز کردن کاغذها بکنند و در محوطه ی خود بریزند (با تحرک زیاد). پس از اتمام، به آن ها کیسه ی زباله بدهید و از آن­ ها بخواهید پس از اعلام همزمان با خواندن شعر شروع به جمع کردن کاغذهای ریز شده بکنند و هر گروهی که زودتر موفق به تمیز کردن محدوده­ ی خود شد برنده است.

    • اهداف:
    1. برای ایجاد فضایی شاد در جشن.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. این کلیپ می تواند همزمان با درست کردن کاردستی پخش شود.
    2. پرژکتور و بلندگو و لب تاپ و پرده نمایش.
    • زمان : 4 دقیقه

    • اهداف:
    1. آشنایی با مفهوم جانشینی پیامبران الهی و مخصوصا پیامبر اکرم (ص).
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. پرژکتور و بلندگو و لب تاپ و پرده نمایش.
    • زمان:  20 دقیقه

    مفهوم جانشینی (تصویر 1 و 2)

    بچه ­ها شما می­دونید جانشین یعنی چه؟ کلمه جانشین رو درباره چه کسی بکار می­برند؟ بله جانشین یعنی شخصی که به جای فرد دیگری قرار می­گیره و و به جای او کاری رو انجام میده. یک مثال براتون می­زنم: شما به همراه پدر و مادر و خواهر و برادرتون توی یک خونه زندگی می­کنین. خونه هم قوانینی داره و هرکسی که در یک خونواده زندگی می­کنه باید از قوانین خونه پیروی کنه. مثلا به حرف­های بزرگترها گوش بده، بهشون احترام بگذاره، توی کارها کمک کنه و…..

    حالا مثلا یک روز پدر و مادر می­خوان برن مسافرت، به نظر شما بچه­ ها رو رها می­کنن به حال خودشون؟ که اون­ها هر کاری دلشون خواست بکنن؟ هر جایی خواستند برن؟ هر وقت خواستند بخوابن و بیدار بشن؟ هر چی خواستن بخورن؟ نه، پدر و مادر یک نفر رو به جای خودشون می­ذارن مثلا خاله یا دایی یا عمو یا مادر بزرگ و پدر بزرگ، بعد می­گن بچه ­ها این چند روز که ما نیستیم خاله به جای ما پیش شما می­مونه حرف های اون مثل حرف ماست و شما باید از هر چی گفتن گوش بدین.

    بعد پدر و مادر با خیال راحت میرن به مسافرت چون مطمئنن به امید خدا هیچ اتفاق بدی در نبود اون­ها برای بچه ­ها نخواهد افتاد.

    جانشینان الهی (تصویر 4- 5 -6 –7 – 8 -9)

    حالا بچه­ ها، خدای مهربون بعد از این که انسان­ها رو خلق کرده اون­ها رو به حال خودشون رها نکرده که هر کاری خواستن بکنن مثلا کارای اشتباه کنن یا قدر خودشون رو ندونن و آدم­های بدی بشن، بلکه برای هدایت مردم پیامبرانی رو از بین خود مردم انتخاب کرده. این پیامبران از وقتی پیامبر می­شدن شروع به دعوت مردم می­کردن.

    مردم رو به کارهای خوب و مهربانی و پرستش خدا دعوت می­کردن و از اون­ ها می خواستن که کارهای اشتباه انجام ندن. بعضی از مردم گوش می­دادن و بعضیاشون لجبازی می­کردن و به کارهای زشتشون ادامه می­دادن.

    بالاخره یک روزی عمر پیامیران به پایان می­رسید و خداوند مهربون به همه­ ی پیامبران امر می­ کرد (یعنی فرمان می­داد) که حتما یک جانشین برای بعد از خودشون معرفی کنن. البته جانشینی که خداوند اون رو تعیین می­ کرد نه خود پیامبران. پیامبران هم برای بعد از خودشون جانشینشون رو به مردم معرفی می­ کردن و بهشون می­گفتن که باید به حرفای اون جانشین گوش بدن چون اون ها هم از طرف خدا انتخاب شدن و بهتر و بیشتر از مردم می­دونن که چه راهی، راه درست زندگی و رسیدن به خوشبختی و سعادته؟

    جانشین رسول خاتم (10)

    آخرین پیامبر، رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله و علیه و آله و سلم بودن. اون بزرگوار از زمانی که به پیامبری رسیدن در مراسم­ های مختلف جانشین بعد از خودشون رو به مردم معرفی می­ کردن و اون کسی نبود جز پسر عموی اون حضرت، یعنی حضرت علی علیه السلام. آخرین باری که حضرت رسول به مردم اعلام کردند که حضرت علی جانشین پس از ایشون هستن در آخرین سال عمرشون در مراسم حج بود.

    آخرین حج (11)

    ماجرا از این قرار بود که رسول خاتم صلی الله و علیه و آله و سلم به امر خداوند به مردم اعلام می­کنن که می­خوان به سفر حج برن و اعمال حج رو به مردم یاد بدن. همه مسلمونا مشتاق بودن تا در این سفر معنوی به کاروان پیامبر اسلام بپیوندن. بنابراین از گوشه و کنار سرزمین اسلام راه افتادن تا در این اجتماع بزرگ با پیامبرشون همراه بشن. حدود 120 هزار نفر در این مراسم شرکت کردن که اون زمان این تعداد خیلی خیلی زیاد بود. اعمال حج به پایان رسید.

    غدیر (12 – 13 – 14 – 15 – 16 – 17)

    کاروانیان از مکه خارج شدن و هرکدوم به سمت شهرها و کشورهای خودشون حرکت کردن. در میان راه یک جایی بود به نام غدیر خم که برکه آبی بود با چند درخت. وقتی پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم به اون جا رسیدن دستور دادن که همه­ ی کاروان ها متوقف بشن، بعد به چند نفر از یارانشون گفتن که برن و کاروانیانی که جلو رفتن برگردونن و کاروان­هایی که عقب­تر بودن را به محل غدیر برگردن.

    همه مسلمون­ ها در اون محل جمع شدن و وضو گرفتن و پشت سر رسول خاتم صلی الله و علیه و آله و سلم نماز خوندن و بعد به دستور اون حضرت با بار شتران منبری ساختن و اون حضرت روی منبر ایستادن.

    در اون روز گرم پیامبر سه ساعت برای مردم سخنرانی کردن و از خوبی­ها و نیکی­های حضرت علی علیه السلام برای مسلمانان گفتن و بعد هم حضرت علی علیه السلام رو صدا زدن و در کنار خودشون قرار دادن و دست اون بزرگوار رو گرفتن و بلند کردن و فرمودن هر کس که من مولا و سرپرست او هستم از این به بعد این علی مولا و سرپرست اوست. و بعد دعا کردند: خدایا هرکس علی را به سرپرستی می­ پذیرد تو او را حمایت کن و هرکس با او دشمنی می­ کند با او دشمن باش.

    بیعت مسلمانان (18 – 19)

    حالا بچه­ ها می­دونین بیعت یعنی چه؟ بله یعنی ما با کسی دست بدیم یا به او بگیم که ما به تو وفادار هستیم و به حرف­هات گوش می ­دیم. پیامبر که درود و رحمت خدا بر او و بر خانواده­ شون باد بعد از اینکه حضرت علی رو به عنوان جانشن خودشون معرفی کردن از مردم خواستن که با اون حضرت بیعت کنن و ایشون رو امیر المؤمنین یعنی رهبر همه مؤمنان بنامن. اول به مردم گفتن با زبانشان بیعت کنن و بگن که ما شما را به عنوان جانشین بعد از پیامبر قبول داریم و بعد هم بیان با حضرت علی علیه السلام دست بدن و دوباره اون جملات رو تکرار کنند. دست دادن، هم نشانه ­ی عهد کردنه، هم نشانه ­ی دوستی و محبت.

    بچه­ ها، خانم ­ها هم با حضرت علی که سلام خدا بر او باد بیعت کردند. اگر گفتین چطوری؟ حضرت علی علیه السلام نامحرم بودن و خانم­ ها نمی­تونستن باهاشون دست بدن.

    بنابراین یک تشت آب گذاشتن و وسط تشت یک پرده ­ای آویزون کردن و امیرمؤمنان علیه السلام یک طرف تشت نشستن و دستشون رو در آب کردن، خانم ­ها می ­اومدن و دستشون رو در طرف دیگر تشت می­ گذاشتن و اینطوری با حضرت علی علیه السلام بیعت می­کردن.

    آخرین جانشین 20

    بچه ­ها حضرت محمد (صلوات) دراون سه ساعتی که برای مردم صحبت کردن، جانشینان بعدیشون رو معرفی کردند و از مردم خواستن این موضوع رو به فرندانشون بگن تا همه بدونن که خداوند مردم رو بدون سرپرست رها نکرده. آخرین جانشین پیامبر هم امام دوازدهم ما یعنی حضرت مهدی هستند. امام مهربان و دوست داشتنی ما که خدا به خاطر کارهای بد مردم، ایشون رو از نظرها پنهان کرده تا روزی که به ایشون اجازه بده ظهور کنن و زمین رو از نیکی و مهربانی و صلح و صفا پر کنن.

    بچه­ ها، برای اینکه امام مهربون ما بیان پیشمون ما باید با ایشون بیعت کنیم و بهشون بگیم ایشون مولای ما هستن و واقعا به حرفاشون گوش بدیم و سعی کنیم با کارهای خوبی که انجام می­دیم و دعاهایی که براشون می ­کنیم بهشون بگیم که دوستشون داریم و به فکرشونیم و منتظرشونیم.

    این طوری ما جزو کسانی می­شیم که باعث می­شن اماممون زودتر بیان. ما اینطوری جزو یارانشون می­شیم و اماممون از تنهایی در میان. حالا دست­های قشنگتون رو بالا ببرین و برای زودتر اومدن مولای عزیزمون دعا کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج – خدایا امام زمان ما را برسان، آمین!

    • اهداف:
    1. بالا بردن سطح یادگیری و به خاطر­سپاری به وسیله­ ی ادامه ­ی کار مرتبط با برنامه در منزل.
    • مواد لازم/شیوه اجرا:
    1. پرینت از جدول تهیه شده در انتهای فایل.

    کار در منزل رعایت نظم در منزل

    جدول تهیه شده برای رعایت نظم در منزل را به والدین یا خود بچه ­ها بدهید و از آن­ها بخواهید سعی کنند نظم را بیشتر از قبل رعایت کنند و سعی کنند بدون یادآوری والدین برای انجام وظایفشان آن کارها را انجام دهند.

    Loader Loading...
    EAD Logo Taking too long?
    Reload Reload document
    | Open Open in new tab
    • اهداف:
    1. نتیجه گیری بحث و انتقال دوباره‌ی مفهوم کلی جانشینی پیامبر (ص).
    2. تذکر به وجود مقدس صاحب الزمان (عج) به عنوان معلم و امام زمان ما.
    • مواد لازم/شیوه اجرا:
    1. اجرای این قسمت در فضای سکوت و توجه و توسل.
    2. آغاز دعا، پس از توجه دادن بچه ­ها به اهمیت دعا برای فرج صاحب الزمان عج.
    3. سعی شود که متن عربی و ترجمه آن به زبان محلّی همزمان با تلاوت، نمایش داده شود.
    • زمان: 15 دقیقه

    پایان/ نتیجه گیری و دعا:

    خب بچه­ های عزیز امیدواریم که از برنامه امروز خوشتون اومده باشه و کلی بهتون خوش گذشته باشه. ما می­خواستیم هم امروز به شما خیلی خوش بگذره و هم بدونین که چرا ما امروز رو انقدر خوشحالی می­کنیم و جشن می­گیریم. حالا من می­خوام به خاطر این روز عزیز به شما بچه­ های خوب شکلات بدم تا دهنامون هم شیرین بشه، ولی می­دونین اول به کیا می­خوام بدم؟ به کسایی که به من بگن امروز از جشن ما چیا یاد گرفتن و دوست دارن به بقیه­ ی دوستاشون که تو جشن ما نتونسته بودن بیان بگن تا اونام یاد بگیرن. هر کی بگه، اول اون شکلات برمی­داره.

    1. ما یاد گرفتیم که اصلا چرا باید بعد از حضرت پیامبر (ص) یه جانشین جای ایشون میومد. چرا؟ چون که اگه نمیومد مردم دوباره و کم کم گمراه می­شدن و یادشون می­رفت پیامبر چه چیزایی بهشون گفته بود و چه چیزایی بهشون یاد داده بود. اگه پیامبر (ص) جای خودشون برای مردم معلمی نمی­ذاشتن مردم کم کم از قرآن دور می­شدن. اینطوری هر کسی دوباره مثل قبل هر کاری دوست داشت می­کرد و نظم توی جامعه از بین می­رفت. دقیقا مثل چی؟ مثل خونه­ای که مامان یا بابا نداره و بچه­ ها حسابی شلوغ و پلوغش می­کنن و حتی ممکنه کارهای خطرناکی هم بکنن!

    و فهمیدیم که پیامبر در روز عید غدیر، جانشین خودشون یعنی حضرت علی رو به همه مسلمون­ها معرفی کردند و گفتند که بعد از اینکه خودشون از دنیا رفتند، همه باید به حرف­های امام علی گوش بدن.

    1. فهمیدیم که نظم چقدر خوبه و منظم نبودن باعث می شه کارای آدم خوب پیش نره.
    2. مهمترین چیزی که الان به درد ما خیلی می خوره اینه که ما با همین مثال های ساده فهمیدیم که الان هم حتما ما معلمی داریم و خدا ما رو بدون معلم تنها به حال خودمون رها نمی­کنه. کیا می گن معلم زمان ما کیه؟

    بله حضرت مهدی (عج) هم امام و معلم زمان ما هستن. یعنی قبول داشتن ایشون و گوش دادن به حرفاشون و سعی کردن در خوشحال کردنشون و دعا کردن برای سلامتی و ظهورشون باعث می­شه ما هممون یه هدف داشته باشیم و هر کدوممون یه راهی برای خودمون نریم. اینطوری هممون با کمک هم و با هم به یه سمت حرکت می­کنیم و با هم متحدیم. پس حالا بیاین با هم به امام زمانمون سلام کنیم و برای سلامتی و ظهورشون دعا کنیم و بهشون بگیم که خیلی دلمون براشون تنگ شده.

    رو به قبله، سلام امام عزیز ما، ما خیلی شما دوست داریم خیلی زود شما رو ببینیم چون شما پدر مهربون ما هستین و ما دلمون تنگ شده و هم ازتون می خوایم سؤال کنیم و خیلی چیزا یاد بگیریم. شما همیشه معلم عزیز ما هستین.

    • خواندن دعای فرج رو به قبله و ایستاده به احترام ایشان

    بچه­ها یادتون باشه که توی خونه روی سوره­ی انشراح کار کنین و اگه خواستین حفظش کنین و دفعه ­ی بعد برام بخونین و چند تا چیزی که امروز یاد گرفتیم رو به من یادآوری کنین.

    http://film.tebyan.net/film/151746