برنامه­‌ی عاشورا سطح دو

موضوع کلی: دلیل عزاداری برای امام حسین (شهادت امام حسین (ع) مایه حیات اسلام شیعی) – معرفی حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام – ادب و احترام به بزرگتر و امام زمان – روضه (برخی مصیبت­های عاشورا)

    • اهداف:
    1. با توجه به عدم حضور هم­زمان بچه ­ها توصیه می­ شود قبل از شروع رسمی برنامه برای فراگیرانی که زودتر آمده ­اند کاردستی و یا رنگ ­آمیزی مرتبط با این مناسبت انجام شود.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. کاغذ سفید و قرمز
    2. مقوای ضخیم تیره رنگ
    3. خلال دندان
    4. قیچی و چسب ماتیکی
    • زمان: 25 دقیقه

    از تصاویر پرینت گرفته و دور آن ها را قیچی کنید. این مرحله و نیز مراحل درست کردن تیر را پیش از روز برنامه انجام دهید.

    image001

    با مداد رنگی آن ها را رنگ آمیزی نمایید.

    image002

    مانند تصویر شکلی شبیه انتهای تیر بر روی کاغذ قرمز رنگ ترسیم کرده و آن را قیچی نمایید. یکی از خلال های دندن را از وسط دو نیم کنید.

    image003

    انتهای تیر را چسب زده و خلال دندان را مانند تصویر بر روی آن قرار دهید.

    image004

    انتهای تیر را تکمیل کنید. در مراحل بعدی اجزاء کلاژ را به ترتیب در محل مناسب خود بچسبانید.

    image005

    image007

    image006

    image009

    image008

    image010

    image011

    image012

    image013

    image014

    The River Greta in Fitz Park

    • اهداف:
    1. توسل به قرآن برای نورانی شدن دل که عامل هدایت است.
    2. آشنایی با سوره‌ی تکویر و نکته ­هایی در مورد آن.
    3. اهمیت آگاهی داشتن از معانی آیات قرآنی.
    • زمان: 15-10 دقیقه

    خب بچه­ ها دوباره سلام. خوبین؟ کاردستی خوب بود؟

    بچه­ها! این روز یکی از غمگین­ترین روزهای سال برای ما شیعیان و دوست داران پیامبر (ص) و اهل بیتشونه. روزهایی که برای بهترین انسان­ های روی زمین روزهای سختی بود که حتی درک کوچکترین سختی­ های اون روزها برای ما سخته و امکان­ پذیر نیست و خیلی وقت ­ها حتی طاقت نداریم به اون وقایع فکر کنیم.

    اجازه بدین قبل از این که برنامه­ ی امروزمون رو شروع کنیم به یاد خدا باشیم و با نام و یاد او و تلاوت چند آیه از قرآن مجلسمون و دل­هامون رو نورانی کنیم.

    امروز می­ خوایم چند آیه از سوره ­ی تکویر رو با هم بخونیم. سوره ­ی تکویر یکی از سوره­ های جزء سی­ام قرآنه. کسی بلد هست این سوره رو؟ خب، اگه بلد نیستین، اشکال نداره، الان با هم یه ذره باهاش آشنا می­شیم.

    یادتون باشه بعدا تو خونه بیشتر بخونینش و چیزایی که من امروز درباره ­ی این سوره بهتون می­گم رو دوره کنین یا برای دوستان و خونواده ­ی عزیزتون تکرار کنین تا هم اون­ها با این سوره بیشتر آشنا بشن و هم این که خودتون دیگه یادتون نره و توی ذهنتون بمونه.

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ﴿۱﴾

    وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ ﴿۲﴾

    وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ ﴿۳﴾

    وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ ﴿۴﴾

    وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ﴿۵﴾

    وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ﴿۶﴾

    وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ﴿۷﴾

    وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ ﴿۸﴾

    بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ ﴿۹﴾

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد (۱)

    و آنگه كه ستارگان همى ‏تيره شوند (۲)

    و آنگاه كه كوه ­ها به حرکت آيند (۳)

    وقتى شتران ماده وانهاده شوند (۴)

    و آنگه كه وحوش را همى‏ گرد آرند (۵)

    درياها آنگه كه جوشان گردند (۶)

    و آنگاه كه جان­ ها به هم درپيوندند (۷)

    پرسند چو زان دخترك زنده به ‏گور (۸)

    به كدامين گناه كشته شده ­است؟! (۹)

    http://www.dl2.parsvitrin.com/1/46/parhizgar/081.Takvir.mp3  ترتیل آقای پرهیزگار

    (معنی آیات برای مربی آمده ­است.)

    بچه ­ها! اوایل این سوره، روز قیامت رو به ما معرفی می­ کنه و می­گه که چه اتفاقاتی در اون روز می­افته. خدا می­فرماید: در پایان عمر دنیا، همه مردم که مرده ­اند را دوباره زنده می­ کنه و به حساب کارهایی که در این دنیا انجام داده ­اند رسیدگی می­کنه.

    روز قیامت، روز خیلی بزرگیه و اتفاقات بزرگی درش میوفته. خدا، در سوره تکویر این روز رو به تصویر کشیده و گفته که نور خورشید درهم می ­پیچه و کوه ­ها به حرکت درمیان و دریاها جوشان می­شن و خلاصه کل دنیا به هم می­ریزه و قیامت برپا می­شه و در قیامت، خدا از ظالم­ ها انتقام می­ گیره که چرا بی­ گناهان رو کشتید و این قدر جنایت کردید؟!

    در آیه 8 و 9 این سوره خداوند به دخترانی اشاره می­ کنه که عرب­ های زمان پیش از اسلام، اون ها رو زنده داخل قبر می­ کردند. خدا از این جنایت­ هایی که بعضی از انسان­ ها می­ کنند خیلی ناراحته و انتقام مظلوم ­ها رو در قیامت می­ گیره، چون خدای ما عادل هست.

    بچه­ ها، همین دو آیه درباره ­ی امام حسین (ع) هم هست. همون طور که شاید بدونید: خیلی از آیه ­های قرآن درباره ­ی امامان ما مخصوصا امیر المؤمنین (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، امام زمان (عج) و حضرت زهرا (س) هست و این آیات هم درباره­ ی امام حسین (ع) هست و خداوند در روز قیامت خواهد پرسید که به چه گناهی امام حسین (ع) را به شهادت رساندند؟!

    خب، بچه ­ها! امروز ما برناممون برای روز عاشوراست و همه­ ی ما ناراحت و غمگین هستیم. ولی از همه ­ی ما بیشتر، امام زمان عزیز و مهربان ما ناراحت هستن، چون از فرزندان امام حسین (ع) هستند و هم علم کامل به چگونگی این حادثه دارن و هم خیلی مهربان­تر از ما هستند.

    در نتیجه، خیلی خیلی خیلی بیشتر از ما در این روزها ناراحتند و غصه­ دارن. خوبه که ما در این روزها برای سلامتی امام زمانمون و ظهورشون خیلی دعا کنیم و با ایشون هم­دردی کنیم. بهشون بگیم ما دوستشون داریم و ما هم مثل ایشون ناراحتیم و دوست نداریم مثل مردمان کوفه باشیم که قولشون رو یادشون رفت و امامشون رو تنها گذاشتن؛ و ازشون بخوایم برای ما هم دعا کنن و ما در این راه موفق باشیم و اونطوری باشیم که خداوند و امام عزیزمون از ما راضی هستند.

    حواسمون باشه که خدا که ما رو آفریده، به ما گفته چطوری رفتار کنیم و چه کارهایی انجام بدیم تا انسان ­های خوبی باشیم و خلاصه باید برای انجام اون کارها سعی و تلاش بکنیم.

    خب امیدوارم امروز از برنامه ­ی ما خوشتون بیاد و چیزای جدید یاد بگیرین و دستِ­پر از علم و رضایت خداوند و امام زمان علیه السلام از این برنامه بیرون برین. پس خوب حواستون رو توی برنامه جمع کنین!

    • اهداف:
    1. آشنایی با حضرت اباالفضل العباس.
    2. آشنایی با خصوصیات اخلاقی ایشان که ایشان را یک انسان برجسته کرده ­است مانند آزادگی، شجاعت و وفاداری.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. آشنایی با مهارت داستان­ گویی و جلب توجه بچه‌ها به داستان و هدف داستان.
    • زمان: 15-10 دقیقه

    داستان بگذار این­جا بمانم!

    برادر مرد آزاد، مردی قوی، نیرومند و شجاع بود. مرد آزاد پرچم سپاهش را به دست او داده‌بود. پرچم‌دار در تمام طول راه پرچم را بالای سر یاران مرد آزاد گرفته ­بود.

    چند روزی بود که دشمن آّب رود شیرین را به روی یاران و همراهان مرد آزاد بسته‌بود. همه ­ی زن‌ها و بچه‌ها از تشنگی بی‌حال و بی‌قرار بودند. در چنین روز تلخی یکی از افراد دشمن، رود آب شیرین را به مرد آزاد نشان داد و گفت: «می‌بینی که آب مثل شکم ماهی برق می‌زند؟ حتی یک قطره از این آّب را هم به شما نمی‌دهیم!»

    مرد آزاد به رود آب شیرین که زیر آفتاب می‌درخشید نگاه کرد و صدای بچه‌هایش را شنید که از تشنگی ناله می‌کردند. سپس مرد آزاد رو به پرچم‌دارش کرد و گفت: «ای برادر! برو و برای این بچه­ های تشنه‌ آب بیاور.»

    پرچم‌دار به همراه عده‌ای مشک‌های آب را برداشتند، سوار اسب شدند و به طرف رود آب شیرین رفتند.

    نگهبان‌های رود چهارچشمی مواظب بودند کسی به رود نزدیک نشود. ناگهان از دور پرچم‌دار را دیدند که پیشاپیش همه می‌آمد و کنار پایش مشکی تاب می‌خورد. وقتی آنها نزدیک شدند، نگهبان‌ها از آنها پرسیدند: «برای چه آمدید؟» یکی از همراهان پرچم‌دار جواب داد: «آمده‌ایم از این آب برداریم.» نگهبان‌ها گفتند: «بفرمایید. هر چقدر می‌خواهید بخورید.»

    پرچم‌دار گفت: «مرد آزاد و یارانش تشنه‌اند. ما برای آنها هم آب می‌خواهیم.»

    نگهبان‌ها گفتند: «مأموریت ما این است که نگذاریم آنها از این آب بخورند.»

    پرچم‌دار دیگر صبر نکرد. نگهبان‌ها را کنار زد و به طرف آب رفت. همراهانش هم به دنبالش رفتند. نگهبان‌ها فریاد زدند: «جلوی آنها را بگیرید! نگذارید مشک‌هایشان را پر کنند!»

    در کنار رودی که آب زلال و خنک و شیرین داشت، جنگ سختی درگرفت. پرچم‌دار و یارانش تعدادی از سربازها را کشتند. نگهبان‌ها عقب‌نشینی کردند. پرچم‌دار و همراهانش مشک‌ها را پر کردند و به اردوگاه برگشتند.

    کودکان که در انتظار آب بودند، از دور پرچم‌دار را دیدند که لبخند بر لبانش نشسته‌بود. خندیدند. پرچم‌دار با مشک‌های پر از آب نزدیک می‌شد و با آمدنش تشنگی‌ها را می‌شست. ولی آن آب هم تمام شدنی بود و بعد از آنکه به زودی به آخر رسید، دوباره عطش و تشنگی در سرزمین داغ کربلا به کاروان مرد آزاد غلبه کرد و صدای العطش بچه­ ها بلند شد.

    در شبی که آسمان غمگین بود، در شبی که انگار دشت بلا واقعا منتظر بلایی بود، مرد آزاد یارانش را جمع کرد و به آنها گفت: «فردا روز جنگ ما با دشمن است. من به همه­ ی شما اجازه می‌دهم که بروید. حالا که هوا تاریک است، از تاریکی استفاده کنید و بروید. دشمن فقط مرا می‌خواهد. اگر مرا بگیرند، به دیگران کاری ندارند.» آن شب، بهترین یاران تاریخ خود را نشان دادند و دل لرزان خواهر مرد آزاد را به داشتن چنین یاران باوفایی محکم کردند.

    روز مبارزه­ ی بزرگ، یاران مرد آزاد به میدان رفتند و شهید شدند. خانواده­ ی مرد آزاد به میدان رفتند و شهید شدند. پرچم‌دار دید که دیگر یاوری برای مرد آزاد باقی نمانده‌است. نگاهش به طرف خیمه‌ها پر کشید. کسی از شکاف خیمه‌ها او را نگاه می‌کرد. پرچم‌دار دید که دو چشم درخشان از دور با او حرف می‌زنند. پرچم‌دار جلو رفت و دختر مرد آزاد را دید. پرسید: «با من کاری داری عمو جان؟» دختر گفت: «مهربان­ترین عموی دنیا، تشنه‌ایم و تو تنها سقای مایی،آب می‌خواهیم.»

    پرچم‌دار اشک در چشمانش حلقه زد و سرش را تکان داد و گفت: حتما برایتان آب می‌آورم. همین جا منتظر باشید.» دختر مرد آزاد می­ دانست با عشقی که عموی مهربان و شجاع به آنها دارد، حتما برای آنها آب خواد آورد.

    پرچم­دار بار دیگر مشکی برداشت، سوار بر اسبش شد و به طرف رود آب شیرین رفت. دشمن دوباره جلویش را گرفت. پرچم‌دار به فرمانده­ی سپاه دشمن گفت: «تمام یاران و جوانان خانواده­ی مرد آزاد را کشته‌اید. فقط زن‌ها و کودکان باقی مانده‌اند که از تشنگی جگرشان آتش گرفته‌است. می‌خواهم کمی آب برای آنها ببرم.»

    فرمانده حرفی نزد. یکی از دستیارانش گفت: «اگر روی همه ­ی زمین پر از آب شود، حتی یک قطره آب هم به شما نمی‌دهیم.»

    پرچم‌دار نمی‌خواست دست خالی برگردد. نمی‌خواست نگاهش به خیمه‌ها بیفتد. به جایی که دختر مرد آزاد چشم‌انتظارش بود. در انتظار قطره‌ای آب.

    بار دیگر پرچم‌دار راهش را از میان سربازان باز کرد. به طرف رود رفت. پشت سرش سربازها می‌آمدند. پرچم‌دار ایستاد و با آنها جنگید. تعدادی را کشت و خودش را به رود آب شیرین رساند. مشکش را از آب پر کرد. خواست کمی آب بخورد و برگردد اما در حالی که بچه‌ها تشنه بودند و جگر برادرش از بی­‌آبی می‌سوخت، چطور می‌توانست آب بخورد؟!

    مشک پر از آب را برداشت و پشت اسبش پرید. پرید و به سمت درختان نخل حرکت کرد تا از میان آن ها به خیمه­ ها برسد.سربازان اما از ترس مقابله رو در رو با پرچم­ دار شجاع، پشت درختان پنهان شده­ بودند.

    ناگهان سرباز سیاه­ دلی شمشیر کشید و دست راست پرچم‌دار را نشانه گرفت. دست پرچم‌دار جدا شد. پرچم‌دار با دست چپ مشک را گرفت و تاخت. ضربه ­ی دیگری به دست چپش خورد و خون به آسمان پاشید.

    پرچم‌دار مشک را به دندانش گرفت. نگاهش به خیمه‌ها بود. به شکاف کوچکی که دو چشمِ منتظر، بیرون را نگاه می‌کرد. کسی ضربه‌ای به او زد. پرچم‌دار از بالای اسب پایین افتاد و آب از مشک بیرون ریخت و پرچم­دار نا­امیدانه به آب جاری شده بر روی زمین خیره ماند و آه سوزناکی کشید.

    مرد آزاد صدای برادرش را شنید و خودش را بالای سر پرچم‌دار رساند. خواست او را بلند کند. پرچم‌دار از درد آهی کشید و پرسید: «من را کجا می‌برید؟»

    مرد آزاد گفت: «به خیمه ­ها!» پرچم‌دار گفت: «بگذار همین جا بمانم. من به دخترت قول داده‌­ بودم برایش آب بیاورم. اما نتوانستم. من پرچم‌دار تو هستم. اگر زن‌ها و بچه‌ها مرا با این وضع ببینند، شاید صبر و طاقتشان کم شود.»

    مرد آزاد گفت: «خداوند پاداش بهترین برادری را به تو بدهد. تو در زندگی و مرگ به من کمک کردی.»

    بعد گویی دروازه‌های آسمان باز شد. پرچم‌دار چشم‌هایش را بست و طراوت آب، اطرافش را پر کرد.

    • اهداف:
    1. کلیپ اول درباره امام حسین علیه السلام و کلیپ دوم درباره حضرت رقیه است.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. پرژکتور و بلندگو
    2. از بچه ­ها بخواهید که قسمت­ های تکرار نوحه­ ها را همراه کلیپ، هم­ خوانی کنند.
    3. مناسب است در این قسمت، محیط کم ­نور باشد و مجریان هم حالت عزا داشته­باشند.
    • زمان: هر یک 4 دقیقه

    • اهداف:
    1. بررسی دلایل سوگواری و بزرگداشت شهادت سالار شهیدان.
    2. تذکر به اهمیت احترام به کسانی که گردن ما حقی دارند.
    3. توجه به عصمت انبیا و جانشینان ایشان و اینکه این بزرگواران به مردم اطراف خود، فقط خوبی می­کردند اما در ازایش از طرف ایشان نه ­تنها خوبی نمی ­دیدند، بلکه آزار و اذیت هم می­ شدند.
    4. توجه به امام عصر علیه السلام و یاری ایشان در زمان غیبت ایشان با برگزاری مجالس عزای حضرت سیدالشهداء علیه السلام.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. راوی یا مجری
    2. 3 بازیگر برای نقش یوسف، مادر و مادربزرگ (می­توان از پدر و پدربزرگ استفاده شود.) و چند بازیگر به عنوان کسانی که برای یادبود آمده ­اند.
    3. چند شاخه گل طبیعی یا مصنوعی.
    4. یک بنا یا مکانی که منظور مکان یادبود را برساند.
    5. افکت صدای رودخانه و حتی پخش تصویر یک رودخانه (در انتهای فایل آمده­است.).
    6. http://soundbible.com/tags-river.html
    • زمان: 25 دقیقه

    نمایش چرا سوگواری؟

    راوی: یوسف یک پسر ده ساله است که به همراه خانواد­اش در شهری در کشور ایتالیا زندگی می ­کند. پدربزرگ و مادربزرگ او از ایران برای دیدن آنها به ایتالیا آمده ­اند و یوسف به همراه پدر و مادرش هر روز برای تجربه ساعاتی خوش و به یادماندنی در کنار هم برنامه ­هایی ریخته­ اند تا مکان­ های دیدنی شهر را به پدربزرگ و مادربزرگ نشان دهند.

    یک روز برای پیک نیک به کنار رودخانه شهرشان رفتند و بساط ناهار را به پا کردند. یوسف و مادر و مادربزرگ شروع به پیاده روی کنار رودخانه کردند تا پدر و پدربزرگ کباب درست کنند.

    حالا بقیه ماجرا را خودتان ببینید:

    صحنه 1: یوسف و مادر و مادربزرگ قدم می­زنند و از زیبایی طبیعت آنجا تعریف می­ کنند و یوسف به مادربزرگ می­ گوید:

    یوسف: چقدر خوب است که شما اینجا هستید! کاش پیش ما می­ ماندید.

    صحنه 2: چندین نفر شاخه­ های گل در دست دارند و در یک مکان که بنای یادبودی ساخته شده می ­ایستند و اشکی می­ ریزند و گل را در کنار یاد بود قرار می ­دهند و صحنه را ترک می­ کنند.

    یوسف و مادر و مادربزرگ هم به تماشای آن­ ها می­ ایستند و مادربزرگ می­ پرسد:

    مادربزرگ : مریم جان (مادر)! اینجا چه خبره، شما می­ دونی؟

    مادر: نمی­ دونم مادر جون. منم اولین باره اینجا اومدم ولی فکر می­ کنم که مراسم یادبود باید باشه.

    یوسف: مامان، یعنی اینجا کسی مُرده؟ یعنی اینجا قبره؟!

    مامان: نمی­ دونم عزیزم، شاید. می­ خوای بریم بپرسیم؟ نگاه کن، اصلا فکر می­ کنم همون جا یه تابلو هست که شاید توش توضیح داده باشه.

    به مکان یادبود که در پایش گل ریخته شده نزدیک می­ شوند و مادر تابلویی که آنجا نصب شده را می­ خواند.

    مادر: اینجا نوشته که 80 سال پیش در این محوطه آتیش­ سوزی وسیعی اتفاق افتاده­ بود و تعداد زیادی خونه در اون آتیش­ سوزی سوخته­ بودن ولی سه تا آتش­ نشان جون خودشون رو به خطر انداختن و مردم زیادی رو از مرگ نجات دادن و آخر هم خودشون تو آتیش گیر می­کنن و جونشون رو از دست می­دن و دقیقا یه چنین روزی، این اتفاق افتاده و امروز سالگرد اون حادثه هست.

    یوسف: مامانننن!!! خیلی ناراحت شدم (با ناراحتی و غم). عجب آدمای فداکاری بودن. یعنی حاضر شدن خودشون بمیرن ولی جون بقیه مردم رو نجات بدن؟!!! وای مامان من خیلی دوست دارم آتش­ نشان بشم و به مردم کمک کنم، ولی از مردن یه ذره می ­ترسم!!

    مادربزرگ: آره عزیزم راست می­گی! خیلی آدماتی فداکاری بودن و از این جور آدما تو دنیا پیدا می­شه. گرچه خیلی ­ام نیستن، چون بیشتر آدما بیشتر به فکر خودشونن تا بقیه مردم!

    یوسف: مامان! این ها کین که میان اینجا گل می­ذارن؟ چرا گریه می­ کنن؟

    مامان: خب عزیزم، مردم همین منطقن دیگه! حتما پدربزرگ یا مادربزرگشون رو این آتش­نشان­ ها نجات دادن و اگر اون آتش­نشان ­ها نبودن، الان پدربزرگ، مادربزرگ­هاشون هم توی این دنیا نبودن. پس یه جورایی همه این آدم ها مدیون این آتش­نشان ­های فداکار هستن و به خاطر این کار بزرگشون و از دست دادنشون، اشک می­ریزن و ادای احترام می­ کنن.

    یوسف: مامان­ بزرگ! چرا می­ خواین اینقدر زود برگردین ایران؟ چرا بیشتر پیش ما نمی­ مونین؟ یه ماه دیگه بمونین، خواهش، خواهش!

    مادربزرگ: عزیزم، چرا یه­ دفعه یاد رفتن ما افتادی (با لبخند)؟!  از قدیم گفتن: عمر سفر کوتاهه! مام دوست داریم پیش شما بمونیم ولی راستش 10 روز دیگه محرم شروع می­شه و مام مثل هر سال تو خونمون روضه و عزاداری داریم برای امام حسین.

    یوسف: خب، پس مامان بیا مام با مامان­ بزرگینا بریم برای محرم ایران. اصلا خب مامان­ بزرگ راس می­گه می­ خواد بره، این جا محرم اصلا مثل ایران و روضه­ ی مامان­ بزرگینا نیست. اصلا نه صدای روضه میاد تو خیابون، نه دسته رد می­شه … (با حالت دلخوری) بریم مامان؟ خواهش، خواهش! فقط برای محرم. فقط برای عزاداری امام حسین، قبوله؟

    مادر (در حال فکر کردن): می ­دونم عزیزم، راس می­گی! بذار با پدرت صحبت کنم ببینم می­ تونیم بریم یا نه؟ (و کم کم صحنه را ترک می­ کنند.)

    راوی یا مجری: خب بچه ­ها! چطور بود نمایشمون؟

    حالا می­ خواین من یه توضیح کوچیک درباره­ ی این نمایش به شما بدم؟

    ببینین بچه ­ها، ارزش آدم ­ها به هدفشون در زندگیه و به اعمالیه که انجام می­ دن.

    همان طور که اون آتش­نشان­ ها به دلیل هدفشون که نجات جان بقیه انسان­ ها بوده و برای رسیدن به هدفشون حتی از جانشون گذشتن ارزش پیدا کردن و تا الان هنوز هم مردم از خوبی اون­ ها یاد می­ کنند و برای اون­ ها سوگواری می­ کنن و اشک می­ ریزن.

    مثلا چرا دانشمندان برای ما مهم هستند و حتی بعد از سال­ ها که از فوتشون می­ گذره، اسمشون در بینمون مطرحه؟ خب، چون اونها سعی کرده ­اند برای مردم مفید باشن و فقط به فکر زندگی خودشون نبوده ­اند.

    از دانشمندان خیلی مهم­تر و دوست ­داشتنی ­تر، پیامبران و جانشینانشون هستند که اولا معصوم بوده ­اند، یعنی فقط کارهای خوب می­کرده ­اند و هیچ کسی ازشون آزاری ندیده و فقط خوبی دیده ­بوده، و به همین خاطر توقع می­ره که مردم قدرشون رو بدونن و اذیتشون نکنن، و دوم این که اون ها از جانب خدا، مأمور راهنمایی مردم شده­ بودن و همه فکر و ذکر و برنامه زندگی­شون این بوده که به مردم کمک کنن، بدون این که مزدی دریافت کنن، و این فرق مهمیه که با دانشمندان دارن.

    ما آدم ­ها دارای روح لطیفی هستیم و هر کسی که خوب باشه رو دوست داریم، و از این که اذیت بشه، ناراحت می­شیم، مخصوصا کسی که فداکار باشه و مدام به مردم کمک کنه!

    اگر آتش­نشون­ هایی که داستانشون رو شنیدیم، در بعضی موقعیت­ های خاص و اون هم به عنوان شغلشون این جانفشانی رو کردند، پیامبران و امامان، کل زندگیشون این طوری بوده، تازه مردم دور و برشون نه تنها قدرشون رو نمی­ دونستن، خیلی وقت­ ها مسخره­ شون می­ کردن یا کتکشون می­زدن که چرا مزاحم ما می­شی و نمی­ذاری ما فقط به دنیا و بازی و تفریح مشغول باشیم!

    بزرگ ترین مصیبت­ ها و اذیت­ ها، برای پیامبر ما و فرزندانشون بوده، مثلا کلی با پیامبر ما جنگیدند و بهشون زخم زبون زدند و خواستند ترورشون بکنن، نه یه بار دو بار، چندین بار، و همین طور دخترشون حضرت زهرا رو خیلی زود بعد از فوت پیامبر شهید کردند، یا حضرت علی رو در مسجد هنگام نماز خوندن شهید کردن، یا امام حسن که همسرشون رو گول زدند که بهشون سم بده و اون حضرت رو شهید کرد، یا همین امام حسین که امروز برای شهادتشون دور هم جمع شده ­ایم. ماجرای امام حسین که از همه غم بارتره!

    فکرش رو بکنین: یک نفر آدم خوب، که فقط به مردم کمک می­ کنه، اون ها را دعا می­ کنه، مشکلاتشون رو حل می­ کنه و … مردم یه شهری دعوت کردن که بیاین مهمون باشین، میوه ­های درخت­ ها رسیده و منتظر شما هستیم که بیاین مهمون باشین، ایشون با خانواده­ شون به سمت اونها برن، بعد همون­ها بیان و امام و خانواده و دوستانشون رو محاصره کنن و بعد هم نذارن آب بخورن و بعد هم شهیدشون کنن، بچه ­ها و زن­ هاشون رو اسیر کنن!

    نمی­دونین بچه ­ها! چقدر اون روز امام حسین بهشون نصیحت کردن که بیاین آدم­ های خوبی باشین. از خدا بترسین! من که نیامده ­ام با شما بجنگم، شما بودین که من رو دعوت کردین! حالا هم نمی­ خواین، من برمی­ گردم. آخه با من جنگ دارین، چرا نمی­ذارین بچه­ های کوچیک من و خانواده ­ام توی این گرمای بیابون آب بخورن؟!

    خلاصه، اون­ ها دیگه گول شیطون رو خورده­ بودند و تصمیم خودشون رو گرفته ­بودند که به جای بهشت خدا، برن دنبال دنیا و حاکم ستمگر اون زمان، یعنی یزید! و این طور بود که امام حسین و خانواده و یارانشون رو به بدترین شکل شهید و اسیر کردند!

    بچه ­ها! درسته که امام حسین شهید شدند، اما بعد از واقعه کربلا و عاشورا، مردم خوب آرام آرام متوجه شدن که چقدر امام حسین خوب و مظلوم بودن و مدام به یاد امام حسین افتادند و براشون عزاداری کردن و یاد و خاطره­شون و درس ­هایی که داده ­بودند رو زنده نگه­داشتن.

    درواقع، خدا به خاطر خوبی­ های امام حسین و مظلومیتشون، کاری کرد که ایشون در تاریخ موندگار بشن و مردم با عزاداری برای ایشون، بتونن با نور هدایت ایشون آشنا بشن و راه خدا رو پیدا کنن!

    حالا فهمیدین که چرا این همه ساله ما برای امام حسین و یارانشون مراسم سوگواری می­ گیریم و عزاداری می­ کنیم؟

    1- چون هدفشون هدایت انسان­ ها و کمک به انسان­ ها بوده. امام حسین با این کارشون تونستند راه راست و درست را به همه مردم تا قیامت نشان دهند.

    2- بدترین رفتار رو دشمنان امام حسین با ایشون و یارانشون و خوانواده ­شون کردند، که یادآوری هر گوشه ­ای از اون رفتار چشمای ما رو اشک بار می­ کنه و دل ما رو می­ سوزونه.

    3- ما با این کارمون، داریم به امام حسین و امام زمانمون کمک می­ کنیم که پیام آزادی و آزادگی امام حسین رو به مردم برسونیم. وقتی مجالس عزا برپا می­شه، برای همه راه و رسم زیبای امام حسین بازگو می­شه و درس ­های امام حسین به مردم می­رسه و با این کار، درواقع ما داریم به امام زمانمون کمک می­ کنیم، چون داریم راهنمایی­ های خدا رو به مردم می ­رسونیم. به همین خاطره که برگزاری مجالس عزاداری امام حسین پیش خدا خیلی ارزش داره و باعث میشه که خدا گناهای ما رو به این خاطر ببخشه!

    خب، حالا که متوجه اهمیت عزاداری و دلیلش شدیم، از خدا می­ خوایم که زودتر امام زمان ما بیان و انتقام امام حسین عزیز ما رو از دشمنانشون بگیرن و راه ایشون رو روشن کنن و مردم رو و ما رو هدایت کنن. آمین!

    • اهداف:
    1. آشنا کردن بچه ­ها با آداب رفتار با بزرگترها.
    2. انجام کار گروهی و آشنا کردن بچه­ ها با فرهنگ این کار و ایجاد روابط نزدیک­تر بین بچه ­ها و آموختن آن­ها از یکدیگر.
    3. تمرین در توانایی ابراز معانی و مفاهیم با حرکات بدن که موجب افزایش مهارت­های نمایشی و حتی فن بیان می­ شود.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. کاغذ و مداد به تعداد بچه­ ها.
    • زمان: 25 دقیقه

    فعالیت گروهی و کار در منزل آداب رفتار با بزرگترها

    بچه­ ها را در گروه­ های 3 نفره تقسیم کنید.

    خب بچه­ ها! می­ خوایم یه فعالیت گروهی با هم انجام بدیم که خیلی هم ساده هست. اول من شما رو در گروه ­های 3 نفره تقسیم می­ کنم. حالا بچه ­ها، من به هر کدومتون یه کاغذ می­دم و بعد ازتون می­خوام که روی کاغذهایی که بهتون می­دم، به کمک همدیگه و با مشورت اعضای گروه­تون، بنویسین که با بزرگترها چطوری باید رفتار کنیم. هر موردی که با هم فکر کردین، همه­تون اون کار رو توی کاغذ خودتون بنویسین.

    در نتیجه، همه ی اعضای یک گروه چیزهایی که روی کاغذهاشون می­نویسن مثل هم خواهدبود. می­ تونین با مثال هم نکاتی که می­ خواین بگین رو بنویسین.

    بعد از این که نوشتین، یکی از اون کارها رو انتخاب می­ کنین و به صورت پانتومیم 3 تایی باید اجرا کنین تا بچه­ های گروه­ های دیگه حدس بزنن که اون چه رفتار و ادبی بوده که ما در مقابل بزرگترهامون باید رعایت کنیم و انجام بدیم.

    بعد از این که همه­ ی گروه ­ها پانتومیمشون رو اجرا کردن، یک نفر از هر گروه مسئول می­شه که بقیه مواردی رو که برای رفتار با بزرگترها تو گروه­شون نوشتن رو برای همه بخونه.

    توضیح در پایان فعالیت:

    حالا بهتون می­گم که چرا به همتون کاغذ دادم و قرار شد همه­ تون یادداشت کنین. برای این که این کاغذها رو به خونه ببرین و به پدر، مادرهاتون نشون بدین و درباره ­ی موضوعاتی که امروز صحبت کردیم بهشون بگین و این که سعی کنین به چیزایی که خودتون توی کاغذهاتون نوشتین عمل کنین و ادب رو در مقابل بزرگترها، چه والدینتون و نزدیکانتون و چه آدم­ هایی که می­ بینین رعایت کنین.

    • اهداف:
    1. بیان اهمیت عزاداری و اشک بر امام حسین (ع) با ذکر مثال­ هایی از انبیا گذشته و امامان پاکیزه که برای واقعه­ ی عاشورا سوگواری می­ کردند.
    2. ارائه فهرستی از آداب مناسب مجلس عزاداری.
    3. پیوند با امام عصر در ایام محرم.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. کامپیوتر، پروژکتور یا صفحه ­ی نمایش، بلندگو، مکان مناسب برای نمایش پرزی.
    • زمان: 25 دقیقه

    تصویر1: این پرزی در ارتباط با عزاداری امام حسین علیه السلام هست. امیدوارم که خوب دقت کنید و نکات خوبی درباره دلایل عزاداری بر سالار شهیدان یاد بگیرید. شاید بعضی­ ها براشون این سؤال پیش اومده باشه که چرا ما شیعه ­ها برای امام حسین و شهادتشون عزاداری می­ کنیم. این کار ما کار خیلی مهمی هست و ثواب خیلی زیادی داره، و خوبه ما دلایل این کارمون رو هم بدونیم.

    تصویر 2:

    عزاداری برای عزیزان

    تصویر 3: دوستای مهربون، اگر یکی از نزدیکای ما از دنیا بره چکار می­ کنیم؟ تا حالا به مجلس عزاداری یکی از دوستان پدر و مادر یا نزدیکان خانوادگی تون رفتین؟ وقتی کسی از دنیا می­ره، اطرافیانش چکار می­ کنن؟ آیا غصه ­دار و غمگین هستن یا خوشحال و خنده­ رو؟

    تصویر 4: آیا شکلات و شیرینی و کیک برای پذیرایی عزاداران می­دن یا خرما و حلوا؟

    تصویر 5: آیا پرچم ­های سبز و قرمز و آبی می­زنن و چراغونی می­کنن یا پرچم­ ها و پلاکاردهای مشکی به نشانه عزا می­زنن؟ آیا صدای آهنگ و شعر و سرود از خونشون بلند می­شه یا صدای قرآن؟ آیا لباس قرمز و شاد می­پوشن یا لباس تیره و مشکی به نشانه عزاداری؟

    تصویر 6: و البته بگیم که هر جایی توی دنیا فرهنگ خودش رو برای مجلس شادی و عزا داره و ما هم مطابق با فرهنگی که داریم اون ها رو برای شما توضیح دادیم. ولی هر جای دنیا که برین کارهایی که توی مجالس شادی­شون انجام میدن رو در مجلس عزا و از دست دادن کسی انجام نمی­دن و اون ها هم در اون مجلس طبق آداب و رسومشون ناراحتی و همدردیشون رو نشون می­دن.

    خب، حالا عزیزترین کسان ما چه کسانی هستند؟ بله کسانی که حق بیشتری به گردن ما دارند یا اینکه ما رو خیلی زیاد دوست دارن.

    رسول خاتم و اهل بیت بزرگوارشان بالاترین حق رو به گردن ما دارن، چرا که اون ها راه سعادت و هدایت رو به ما انسان ­ها نشون دادن و می­دن.

    اگر اون ها نبودند، ما خیلی جاها نمی ­تونستیم راه و رفتار درست رو از غلط تشخیص بدهیم ولی حالا با راهنمایی اونها این کار رو خیلی راحت­تر و با اطمینان از اینکه اشتباه نمی ­کنیم می­ تونیم انجام بدیم. دیگه می­ دونیم چه کاری بهتره که انجام بدیم تا نتیجه ­ی بهتری در همین دنیا و دنیای بعدی که قراره بریم بگیریم و به بهشت و سعادت بدون انتها دست پیدا کنیم. اون ها مثل پدری مهربان دست ما رو گرفتن و می­گیرن و راه کمال و سعادت رو به ما نشان می­دن.

    تصویر 7: ما باید نسبت به این پدران مهربان چطور رفتار کنیم؟ در شادی اونها شاد می­شیم و در غم و ناراحتیشون ناراحت می­شیم، نه؟ پس اگر زمانی مصیبتی بر این خاندان وارد شد، ما هم ناراحت می­شیم چون دوستشون داریم و اون­ ها دوستمون دارن، همانطور که در مصیبت نزدیکانمون محزون و غمگین می­شیم.

    تصویر 8: از میان اهل بیت پیامبر اکرم، مصیبتی که برای امام حسین علیه السلام رخ داد، قابل مقایسه با هیچکدوم از اهل بیت نبوده، و بزرگترین ظلم تاریخ به ایشون و خونواده و یارانشون شده و اونها به خاطر زنده کردن دین اسلام، خودشون و عزیزترین کسانشون رو فدا کردن و به ناراحت کننده ­ترین شکل به شهادت رسیدند.

    بنابراین چون حوادثی که برای اون حضرت و خاندانشون افتاده، بسیار سنگین و ناراحت­ کننده هست، پس عزاداری برای اون بزرگوار هم با مراسم­ های عزاداری معمولی متفاوته و غم و اندوهی که از شنیدن داستان کربلا بر دل­ های ما می­شینه، با ناراحتی روزمره ما و حتی غم از دست دادن نزدیکامون فرق داره.

    و مهمتر این که ما می ­دونیم هدف امام حسین (ع)،  نه تنها نجات انسان­ های اون زمان از گمراهی بوده بلکه نجات همه­ ی انسان­هایی که بعد از اون ماجرا به دنیا اومدن.

    امام حسین (ع) با فداکاری که کردن و جون خودشون و عزیزانشون و اسارت خواهر و دخترانشون رو به جون خریدن تا همه ­ی انسان­ها متوجه بشن اسلامی که یزید داره معرفی می­ کنه اسلام واقعی نیست و مردم از گمراهی دربیادن.

    اگر امام حسین (ع) زیر بار اون وقایع سخت نمی­ رفتن و حضرت زینب (س) هم بعد از کربلا برای همه توضیح نمی­ دادن شاید ما اسلام یزیدی رو که اجازه میده به بقیه انسان­ها ظلم کنیم و کارهای بد بکنیم داشتیم و خبری از اسلام واقعی جایی نبود.

    پس همه­ ی ما به امام حسین (ع) مدیون هستیم چون اجداد ما و ما رو از گمراهی نجات دادن و این هم یک دلیل دیگه که برای این فداکاریشون و بر سختی­ هایی که به خودشون و خونوادشون گذشته اشک بریزیم و عزاداری کنیم.

    (این قسمت بهتر است به صورت پرسش و پاسخ میان مجری و بچه­ ها اجرا شود و بچه ها در پاسخ ها شرکت کرده مجری بچه ­ها را به چالش کشد و از تجربیات آن ها در چنین مجالسی استفاده کند)

    عزاداری پیامبران برای امام حسین علیه السلام

    تصویر 9: قبل از زمان پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم بعضی از پیامبران از طریق جبراییل که فرشته ­ی وحی خداست، در جریان ماجرای شهادت امام حسین علیه السلام قرار گرفتن که قراره چه اتفاقی برای ایشون در آینده رخ بده، و آن قدر سختی این واقعه براشون سخت و ناراحت­ کننده بود که به خاطر شهادت آن بزرگوار گریه کردند.

    مثلا:

    تصویر 10: حضرت نوح علیه السلام وقتی با کشتی از منطقه ­ی کربلا رد می­شدن، زمین زیر کشتی به جنب و جوش و حرکت می­افته و اون حضرت از غرق شدن وحشت می­ کنن و از خداوند می ­پرسن که چرا چنین شده؟ جبراییل نازل می­شه و می­گه: ای نوح، حسین علیه السلام که نوه پیامبر اسلام، حضرت محمد (صلوات) هست، در این مکان شهید می­شه. حضرت نوح بسیار غمگین می­شن و بر قاتل اون حضرت لعنت می­ فرستن.

    تصویر 11: حضرت ابراهیم علیه السلام هم وقتی خداوند به ایشون دستور می­ده تا گوسفندی رو به جای اسماعیل ذبح بکنه، خداوند به حضرت ابراهیم وحی کرد: ای ابرهیم! محبوب­ترین خلق من برای تو کیست؟

    او گفت: حضرت محمد (صلوات). خداوند فرمود:  آیا محمد برای تو محبوب­ تر است یا خودت؟ گفت: محمد (صلوات). خداوند فرمود: فرزند محمد صلی الله علیه و آله و سلم نزد تو محبوب­تر است یا خودت: گفت: فرزند او.

    خداوند فرمود: ای ابراهیم! گروهی که فکر می­ کنند از امت پیامبر آخر الزمان هستند، پسرش حسین علیه السلام را بعد از ظلم و دشمنی به گونه ­ای که گوسفند را ذبح می­ کنند، خواهند کشت. حضرت ابراهیم برای این مصیبت دلش بسیار سوخت و گریه کرد. خداوند فرمود: ای ابراهیم! ما این عزاداری و گریه ­ی تو برای حسین علیه السلام را از تو قبول کردیم انگار که پسرت را در راه ما قربانی کرده ­ای و تو را به بالاترین درجات رساندیم.

    عزاداری امامان برای جدشان حسین علیه السلام

    امام سجاد علیه السلام که شاهد ماجرای کربلا بودن، از هر فرصتی برای زنده نگه ­داشتن خاطره عاشورا و یاد پدر بزرگوارشان استفاده می­ کردند. ایشون همیشه وقتی که آب می­ نوشیدن، به­ شدت گریه می­ کردن و وقتی اطرافیان علت رو می ­پرسیدن، ایشون می ­فرمودن: چگونه گریه نکنم در حالی که آبی که پرندگان و جانوران وحشی از آن استفاده می­ کردند برای پدرم ممنوع کردند. اولین مجلس عزاداری هم به وسیله­ ی امام سجاد و زینب کبری در شام برقرار شد و اهل البیت هفت روز بر مصیبت اون حضرت گریه و عزاداری کردن.

    امامان بعد از ایشون هم همیشه در روز عاشورا و در موقعیت­ های مختلف که یاد امام حسین (ع) زنده می­ شد، عزاداری و گریه می­ کردن و به شیعیان سفارش می­ کردن که برای امام حسین در ایام ماه محرم عزاداری کنن، و اشک بریزند چون، این اشک ریختن و گریه کردن بر عزای امام حسین، باعث بخشیده ­شدن گناهان آدم می­شه، و سفارش می­ کردن که سعی کنن قبر ایشون در کربلا رو هر وقت می ­تونن زیارت کنن.

     

    عزاداری بر امام حسین علیه السلام سبب زنده نگه داشتن دین می ­شود.

    تصویر 12: دوستای عزیزم، محبت و دوستی امام حسین علیه السلام توی قلب ما ریشه کرده و ما از ته قلبمون ایشون و یارانشون رو دوست داریم و برای همینه که نزدیک شهادت اون بزرگوار که میشه قلب ما هم غصه­ دار می­شه و دوست داریم برای اون حضرت عزاداری کنیم.

    تصویر 13و14:  امام حسین علیه السلام با شهادتشون کاری کردن که دین اسلام و مذهب تشیع موندگار شد. خیلی­ ها دوست داشتن نام و نشان پیامبر و اهل بیتشون رو از بین ببرن، اما این واقعه بزرگ تاریخ باعث شد که دین اسلام همچنان پابرجا باقی بمونه.

    خداوند هم کسانی رو که با عزاداری خودشون بر امام حسین علیه السلام باعث یادآوری دوباره اون مصیبت بزرگ و هدف امام حسین از ایستادگی در مقابل سپاه یزید می­شن رو دوست داره و بهشون پاداش می­ده. چون اون ­ها با این کارشون باعث می­شن که یاد اون امام عزیز بین مردم زنده بمونه و مردم یادشون باشه که امامشون برای چی جونش رو از دست داد تا سعی کنن به دنبال همون هدف برن تا سعادتمند بشن و آدم­ های خوبی باشن.

    یادشون می­ مونه که یزید و ابن زیاد که دشمن امام حسین بودند، چه جور آدم ­هایی بودند و چه کارهایی کردند تا همه بدونن چه کارهایی نباید بکنن و مثل چه کسایی رفتار نکنن. اون ها خیلی راحت به دستور خدا بی ­اهمیتی می­ کردن و دین خدا رو مسخره می­ کردن و با امامانمون دشمن بودن.

    یادشون می­مونه ظلم و ستم چقدر بد و ناراحت­ کننده هست، پس هیچ وقت به کسی ظلم نکنن مخصوصا به امام زمانشون. و همینطور سعی می­ کنن تا یاران امام حسین رو هم به عنوان الگو و راهنمای خودشون تو زندگی انتخاب کنن، چون اون­ ها بهترین یاران امامان و بهترین شاگردان امامان ما بودن.

    تصویر 15: عزاداری و گریه بر مصیبت اون حضرت یک جور عبادت به حساب میاد به همین دلیل امام حسین علیه السلام کشتی نجات امت اسلام شدن و هر کسی می­تونه از طریق دوستی و پیروی از ایشون و حتی عزاداری و گریه برای اون حضرت، خودش رو به اون حضرت نزدیک کنه و در کار بزرگ امام حسین علیه السلام به اندازه کوچکی شریک بشه.

    آداب مجلس عزای بر امام حسین علیه السلام

    تصویر 16و17و18و19: مجلس عزاداری امام حسین علیه السلام محل رفت و آمد ملائکه الهیه. پس خوبه که در هنگام حضور در چنین مجلسی بعضی نکات رو رعایت کنیم:

    در مجلس امام حسین، بدونیم که صاحب عزا امام زمان هستند و به همین خاطر مدام یاد ایشون باشیم و به ایشون از ته دلمون تسلیت بگیم و از خدا سلامتی و فرجشون رو بخواهیم. (بچه ­ها، شاید برای بعضی از شما اشک ریختن کار راحتی نباشه ولی بچه­ ها خوبه که بدونین اشک ریختن هم آدابی داره، مثلا شرایط روحی آدم، آدم رو وادار به گریه یا خنده می­ کنه. اگر دوست دارین ثواب ریختن حتی یه قطره اشک برای امام حسین (ع) برای شما نوشته بشه سعی کنین در مراسم تنها بنشین و درباره­ ی امام حسین (ع) و وقایعی که بهشون در روز عاشورا گذشته و هدفشون فکر کنین و کم­ کم حالت ناراحتی رو در خودتون ایجاد کنین و حتی سعی کنین که گریه کنین.

    گریه کردن جلوی سخت شدن دل­ های ما رو می­ گیره و خیلی خوبه که مخصوصا برای امام حسین (ع) ما گریه کنیم. پس حتی اگر لازمه جدا از دوستانتون بنشینین و کمی عزاداری کنین یا با هم سعی کنین این کار رو انجام بدین و عزادارهای واقعی امام حسین (ع) باشین و دل فرزندشون حضرت مهدی عج رو آروم کنین.)

    1. رعایت ادب در مجلس امام حسین علیه السلام: مثلا پاهای خودمون رو دراز نکنیم یا آدامس نجویم.
    2. ظاهر خودمون رو همانند شخص عزادار آراسته کنیم. یعنی لباس تیره بپوشیم.
    3. خنده و شوخی نکنیم و سعی کنیم در مجلس امام حسین علیه السلام حرف نزنیم.
    4. فرستادن ذکر و صلوات
    5. توجه به افراد نیازمند و مسن در مجلس عزاداری و کمک به اون­ ها
    6. تمیز نگه­ داشتن محل عزاداری
    7. سقایی و آب دادن به افراد تشنه در مجلس امام حسین به یاد لب تشنه اون بزرگوار و یاران وفادارشان
    8. در مجلس امام حسین علیه السلام مجادله و بحث و دعوا نکنیم.

    امام زمان هم عزادارند:

    تصویر 20: امام دوازدهم ما حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، فرزند امام حسین علیه السلام و کسی هستن که هدف امام حسین (ع) رو در این دنیا عملی می­ کنن و همه رو به راه راست هدایت می ­کنند و دنیا رو از ظلم و ستم و بدی ­ها پاک می ­کنن و پر از خوبی ­ها می­ کنن.

    زمانی که اون بزرگوار در کنار کعبه ظهور می­ کنن، بعد از معرفی خودشون درباره جد مظلومشون خواهندگفت: یا أهلَ العالَمِ أنا المهدی ….. إنَّ جَدّیَ الحسَینِ قَتَلُوهُ عَطشاناً. یعنی من مهدی هستم و جد بزرگوار من در حالی که که تشنه بود به شهادت رسید.

    دوستان عزیز، خیلی خوبه که ما صدای کمک­ خواهی امام زمانمون رو جواب بدیم. و به ایشان بگیم که ما دوست داریم یار و مدافعشون باشیم. می­ خوایم  با رفتار و گفتارمون به همه نشون بدیم که یک بچه شیعه و کسی که امامش و رهبرش امام زمان است، سعی می­ کنه که روز به روز بهتر و مهربان­تر و با اخلاق­تر و مسلمون­تر باشه و باعث سربلندی امام زمانش باشه.

    • اهداف:
    1. نقل داستان­ گونه ­ای از ذوالجناح، اسب امام حسین علیه السلام
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. پروژکتور یا وسیله­ ی پخش کلیپ، بلندگو.
    • زمان: 7 دقیقه

    انیمیشن ذوالجناح

    لطفا قبل از پخش انیمیشن، برای بچه ­ها توضیح دهید که اسم اسب امام حسین علیه السلام ذوالجناح بوده و این اسب، ارتباط نزدیکی با امام حسین داشته و در روز عاشورا هم بعد از اینکه امام حسین شهید شدند، با حالتی اندوهناک به نزد خیمه­ ها می­ آید و بی­ تابی می­ کند و خبر شهادت امام حسین را با این کارش اعلام می ­کند.

    http://tebyan.net/videoplayer.aspx?MusicID=137176

    انیمیشن حضرت ابوالفضل

    در این انیمیشن ابتدا صحنه ­ای را نشان می ­دهد که امام حسین علیه السلام، برادرشان حضرت عباس را نزد سپاه دشمن می­ فرستند تا به واسطه قوم و خویشی که از طریق مادر با فرمانده سپاه دارد، از او بخواهد که از جنگ صرف نظر کند و ایشان را به راه راست دعوت کند.

    اما وقتی که ایشان قبول نمی­ کنند، در قسمت بعد، امام از حضرت عباس می­ خواهند که از فرمانده دشمن وقت بگیرد تا بتوانند شب عاشورا را به نماز و عبادت خداوند و تلاوت قرآن بپردازند تا آخرین شب عمر خود را مشغول مناجات با خدا باشند.

    در قسمت آخر هم ماجرای تشنگی کودکان و حرکت حضرت عباس برای آوردن آب برای ایشان و اینکه ایشان وقتی به آب می­ رسند، به عنوان ادب و احترام نسبت به امام زمانشان، خود آب نمی­ خورند، چون امام زمانشان یعنی امام حسین، تشنه بودند، و بعد ماجرای شهادت ایشان را روایت می کند. مناسب است مربی در هر یک از این قسمت­ ها، انیمیشن را متوقف کند و برای اینکه مطلب برای بچه ­ها روشن شود، قدری توضیح دهد.

    http://www.aparat.com/v/UVbg3/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%86_%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA_%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA_%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%B6%D9%84_%D8%AF%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7

    • اهداف:
    1. آشنایی با فرهنگ شعر سرایی و ادبیات فارسی در فضای دینی.
    2. می­ توانید چند روز قبل، از یکی از بچه ­ها بخواهید که در صورت علاقه، مداحی آماده کرده و در مراسم چراغ­ ها را خاموش کرده و با آداب ذکر مصیبت کرده، یا سینه­ زنی کنید.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. هیجان در تن صدای مربی و رسا بودن صدا از ملزومات اجرای خوب می‌باشد.
    • زمان: 10-5 دقیقه

    خیمه امیر تنها

    ظهر است و صفِ بلندِ دشمن

    ظهر است و حسین و آفتاب است

    در خیمه­ ی این امیرِ تنها

    مانند همیشه، قحطِ آب است

    ظهر است و هجوم ابرِ غُربت

    بر گِردِ حَرَم، کبوتری نیست

    آن ها همه رفته ­اند و دیگر

    عباس و علیِّ اکبری نیست

    می­ آید و می­ کُند نگاهی

    بر خیمه که ساکت و غمین است

    انگار که آخرین نگاه است

    دلگیرترین نگاه، این است

    آن سوی، برای کشتن او

    صف ­های بلندِ تیغ و دِشنه است

    این سوی میان خیمه، خود

    دلواپس کودکانِ تشنه است

    یک بار دگر به اسب هِی زد

    باید برود – که رفت چون موج

    از دامن این کویر بی ­نور

    تا دورترین ستاره، تا اوج

    • اهداف:
    1. نتیجه­ گیری بحث و انتقال دوباره‌ی مفهوم کلی مبحث.
    2. تذکر به وجود مقدس صاحب الزمان (عج) به عنوان معلم و امام زمان ما.
    3. پیوند قلبی با حضرت صاحب العصر و الزمان علیه السلام و دعا برای ایشان.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. اجرای این قسمت در فضای سکوت و توجه و توسل.
    2. آغاز دعا، پس از توجه دادن بچه ­ها به اهمیت دعا برای فرج صاحب الزمان (عج).
    3. سعی شود که متن عربی و ترجمه آن به زبان محلّی هم زمان با تلاوت، نمایش داده­شود.
    • زمان: 15-10 دقیقه

    پایان/ نتیجه ­گیری و دعا:

    خب بچه ­ها خسته که نشدین؟ قبول باشه. ان­شاءالله این برنامه­ ی ما باعث دلگرمی امام زمانمون باشه که این روزها خیلی خیلی غمگین و ناراحتن و در عزای جدشون و نزدیکانشون اشک می­ ریزن.

    ما با برگزاری این مراسم ­ها و فکر کردن درباره ­ی این اتفاق تلخ و دلایلش سعی می­ کنیم به امامانمون نزدیک­تر بشیم و بهتر بشناسیمشون. بهتر بدونیم هدفشون چی بوده، از ما چی می­ خواستن یعنی مردم رو به چه سمتی و چه چیزهایی هدایت می­ کردن.

    شناخت بیشتر ما که باعث نزدیکی و عشق بیشتر ما به اولیاء خدا می­شه برای ما 2 تا نتیجه داره: دوستی و عشق به محبان و دوستانشون و شادی در شادی امامانمون و بیزاری از دشمنان اهل بیت و ناراحتی در ناراحتی و غم اهل بیت (ع).

    ما امیدواریم وقتی از این مجالس بیرون می­ریم معرفت و شناختمون بالاتر بره و وقتی به مجلس روضه می­ریم، خالصانه و از صمیم قلبمون ناراحت باشیم و اشک بریزیم که این اشک­ های برای امام حسین خیلی خیلی ارزش داره و توی هر دو دنیا خیلی به کمک ما میان. اشک خالص برای امام حسین (ع) گناهان ما رو پاک می­ کنه و ما رو به بهشت خدا نزدیک­تر می­ کنه.

    امروز ماجرای حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام رو هم شنیدیم. رفتار ایشون درس بزرگی رو به ما داد. این درس که حتی در سخت ­ترین شرایط زندگی، یاد اماممون باشیم و خواست و رضایت ایشون رو نسبت به خواست و رضایت خودمون ترجیح بدیم.

     حالا بیاین همه با هم با غمی که تو سینه داریم با امام زمانمون هم ­دردی کنیم و برای سلامتی­ شون توی این ناراحتی و غم دعا کنیم و دعا کنیم که هر چه زودتر ظهور کنن و دنیا رو از این جور ظلم و ستم ­هایی که درش هست و فقر و کارهای بد، خالی کنن.

    *  خواندن دعای فرج رو به قبله و ایستاده به احترام ایشان