برنامه­‌ی شب قدر سطح دو

موضوع کلی: ماجرای شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام – شب قدر، شب دعا و نیایش – آشنایی با چند دعای ماه رمضان

    • اهداف:
    1. با توجه به عدم حضور هم ­زمان بچه ­ها، توصیه می ­شود قبل از شروع رسمی برنامه، برای فراگیرانی که زودتر آمده ­اند، کاردستی و یا نقاشی مرتبط با این مناسبت انجام شود.
    2. توجه به ویژگی یتیم­ نوازی امیرالمؤمنین علیه السلام.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. مقواي سفيد
    2. رنگي يا مداد رنگي
    3. لپه
    4. چوب بستني
    5. آبرنگ
    6. چسب
    • زمان: 30 دقیقه

    ابتدا صفحه زمينه را به رنگ سفيد و در ابعاد ٢٠*٢٠ تهيه مي­ كنيم.

    سپس خطوطي موازي به فاصله حدوداً 1.5سانتي متر رسم مي­ كنيم.

    برگه­ ي پيوست را پرينت كنيد. با استفاده از الگو قاب درب به شكل محراب را با كاغذ رنگي كرم تهيه كنيد، يا مي­ توانيد آن را رنگ كنيد.

    سپس چوب­ هاي بستني را مطابق شكل كنار هم بچسبانيد و با آبرنگ آن را مانند شكل رنگ كنيد.

    براي روي درب از لپه استفاده كنيد و مانند شكل روي درب بچسبانيد.

    بدن كودك، شال و كاسه را هم چنين با كاغذ رنگي تهيه كنيد و يا رنگ كنيد.

    سپس شال را روي سر و كاسه را بين دو دست بچسبانيد.

    سپس ماكت كودك را روي درب بچسبانيد و كل محراب را روي مقواي سفيد زمينه بچسبانيد.

    image001

    image002

    خطوط عمودي را مانند شكل روي مقواي سفيد رسم كنيد تا شكل آجر به خودش بگيرد .

    آجرها را مانند شكل با آبرنگ رنگ كنيد.

    image003

    image004

    • اهداف:
    1. توسل به قرآن برای آغاز کارها.
    2. آشنایی با آیه ­هایی از قرآن که مضمون دعایی دارند (آیه­ ی 193 و 194 آل عمران) و معنی آن­ها.
    3. جلب کردن توجه بچه­ ها به این که شب­ های قدر با دیگر شب­ های سال فرق زیادی دارد و خدا برکت خاصی به این شب عزیز داده ­است.
    4. اعمالی که در شب­ های قدر خوب است انجام بدهیم.
    5. متقارن شدن شهادت امیرمؤمنان و شب­ های قدر.
    • زمان: 10 دقیقه

    آغاز: دعاهای قرآن، سوره غافر 60 ، سوره آل عمران 193و 194

    سلام به دوستای عزیزم. بچه ­های گلی که امسال برای بار اول در ماه رمضان شروع کردن به روزه گرفتن و دوستان عزیزی که دو سال یا چند ساله ماه رمضان رو روزه می­گیرن. عبادات همتون قبول باشه.

    دوستای عزیزم، همون طور که می­ دونین، در ماه مبارک رمضان سه شب به نام شب­ های قدر معروفه و در یکی از این شب­ ها کل قرآن به قلب رسول گرامی اسلام نازل شده. خداوند برای این شب­ ها عظمت خاصی قائل شده و به ما گفته که در این شب­ ها دعا و عبادت کنید چون اثر عبادت در این شب ­ها از زمان­ های دیگر خیلی خیلی بیشتر و چند برابره و برای همین فرصت غنیمتیه که می ­تونیم به بهترین نحو ازش استفاده کنیم.

    حالا برای شروع کارمون مثل همیشه به آیات قرآن رجوع می­ کنیم و برناممون رو با خوندن آیه ­های نورانی قرآن شروع می­ کنیم.

    بچه­ ها! خدای مهربان ما در قرآن به ما سفارش کرده که یادش باشیم و ازش خواسته­ هامون رو بخوایم. به این عبارت از آیه 60 سوره­ ی مؤمن گوش کنید:

    وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ‏ (غافر : 60)

    خدای شما چنین گفته که مرا بخوانید و من دعای شما را پاسخ می­دهم.

    یعنی خدا دوست داره که ما یاد او باشیم و با دعا کردن و چیز خواستن از او، محبتمون و کوچکیمون نسبت به او رو بیان کنیم.

    خب، حالا که می ­دونیم خدا دوست داره ازش خواسته ­هامون رو بخوایم و او هم برآورده می­کنه، باید بدونیم که بهتره چه چیزهایی رو از خدا بخوایم که واقعا برای دنیامون و زندگی بعد از این دنیامون برامون خوب باشه. ممکنه خیلی چیزها باشه که ما دوست داشته­ باشیم، ولی برامون خوب نباشه.

    به همین خاطر، خدای مهربون، غیر از اینکه ما رو به دعا کردن دعوت کرده، به ما یاد داده که چه چیزهایی ازش بخوایم. بعضی از این دعاها توی قرآن اومده، یعنی در قرآن آیه ­هایی هست که معنای دعا و درخواست از خداوند رو دارن.

    این آیه ­ها هم خداوند رو بیشتر به ما می­ شناسونند هم به ما یاد می­دن که چطوری می­ تونیم دعا کنیم و از خداوند چی بخوایم. البته غیر از این، پیامبر و امامان ما که سلام خدا بر آنها باشه، به ما دعاهای زیبایی یاد داده ­اند که امروز با بعضی از اون ها آشنا می ­شیم. حالا به آیه­های 193 و 194 سوره ­ی آل عمران با هم گوش کنیم و ببینیم چه دعای زیبایی در این دو آیه هست: من براتون می­خونم و شما هم سعی کنین با من هم­ خوانی کنین.

     بسم الله الرحمن الرحیم

    رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ (193) رَبَّنَا وَ آتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَىٰ رُسُلِكَ وَ لَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ 194

    ترجمه برای مربی: پروردگارا! ما صداي منادي (تو) را شنيديم که به ايمان دعوت مي­ کرد که: (به پروردگار خود، ايمان بياوريد!) و ما ايمان آورديم، پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدي­ هاي ما را بپوشان! و ما را با نيکان (و در مسير آن­ها) بميران! ( 193 ) پروردگارا! آن چه را به وسيله پيامبرانت به ما وعده فرمودي، به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخيز، رسوا مگردان! زيرا تو هيچگاه از وعده خود، تخلف نمي­ کني 194

    حالا معنی این دو آیه رو براتون می­ خونم. (خدایا، ما به تو ایمان آوردیم، پس گناهان ما رو ببخش و بدی­ های ما رو بپوشان و ما رو با انسان­ های خوب و نیک بمیران. یعنی که ما رو هم جزء نیکان قرارمون بده.

    و در آیه­ ی بعد می­گیم که خدایا! همه چیزهایی رو که به وسیله­ ی پیامبرت به ما وعده دادی به ما عطا کن، مثل چی؟ مثلا مثل بخشیدن گناهانمون، مثل قدرتمند شدن کسانی که بهشون ظلم می­شه و ظهور امام زمانمون، همه ­ی چیزهایی رو که بنده­ های خوبت وعده دادی به ما هم بده و در روز قیامت ما رو رسوا نکن و آبروی ما رو به خاطر گناهانی که انجام دادیم نریز و تو مطمئنا از وعده ­هات تخلف نمی­ کنی و به اون ­ها عمل می­ کنی.

    در این شب­ های ارزشمند به غیر از این که قرآن خوندن خیلی ارزش داره، فکر کردن به آیه­ های قرآن هم خیلی ارزشمنده.

    این شب­ ها، شب­ های دعا و راز و نیاز با خداوند و نزدیک شدن به خودشه. در همین شب­ ها بود که در سالیان دور، خداوند یکی از عزیزترین بنده ­هاش رو بیشتر از هر کسی به خودش نزدیک کرد.

    شهادت مولای ما امیرالمؤمنین (ع) که خداوند خیلی ایشون رو دوست داشتن در همین شب­ هاست. هیچ وقت با خودتون فکر کردین که چرا شهادت امام اول ما، یار و برادر پیامبر ما در این شب­ های عزیزه؟ یکی از دلایلش می­تونه این باشه که خود خدای مهربان ما، نزدیک شدن به خودش رو به واسطه­ ی فرستادگانش قرار داده و به ما گفته با نزدیک شدن به پیامبران و امامانمون می­ تونیم به خداوند نزدیک بشیم.

    شهادت امیرمؤمنان در این شب­ ها و عزاداری ما برای ایشون و اشک ریختن برای ایشون باعث پاک شدن گناهان ما و نزدیکی ما به خدا می­شه. در این شب ­ها توسل به امیرمؤمنان هم مانند قرآن خوندن و دعا کردن خیلی خوب و ارزشمنده.

    ما توی این برنامه سعی می­ کنیم یه کم بیشتر با دعا کردن و دعاهای زیبای ماه رمضان آشنا بشیم و همین طور با ماجرای حضرت علی علیه السلام آشنا بشیم و سعی کنیم بیشترین استفاده رو از این شب­ های عزیز بکنیم.

    یادتون باشه در این شب­ ها بالاترین و مهمترین و با ارزش­ترین دعا، دعا برای تعجیل در فرج حضرت مهدی علیه السلام است. پس یادتون باشه اولین دعاتون رو برای فرج امام زمان قرار بدین.

    • اهداف:
    1. آشنایی بچه­ ها با دو دعا در ماه مبارک رمضان: دعای سحر و دعای افتتاح.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. آشنایی با مهارت داستان گویی و جلب توجه بچه‌ها
    • زمان: 10 دقیقه

    داستان انشای نورانی

    سوسن کتاب­ هایش را جابجا کرد و پشت میز تحریرش نشست. دست­ هایش را زد زیر چونه و به فکر فرو رفت. امسال اولین رمضانی بود که روزه می­ گرفت. کمی برایش سخت بود ولی از خدا خواسته بود کمکش کند تا در این امتحان بزرگ پیروز شود.

    روزهای آخر سال تحصیلی بود و خانم معلم از بچه­ ها خواسته­ بود درباره دعاهایی که در ماه رمضان خواندنش سفارش شده انشا بنویسند.

    سوسن از کشوی میزش برگ ه­ای در آورد، مداد سیاهش را تراشید و بالای برگه نوشت به نام خدا….

    فکر کرد چه دعاهایی را تا حالا در ماه رمضان شنیده؟

    مادرش همیشه موقع سحرها دعایی می­ گذاشت که نامش را نمی­ دانست. بنابراین روی برگه نوشت: دعای سحر.

    باز هم با خودش فکر کرد. به یاد آورد شب­ ها که مسجد می­ روند بعد از افطار حاج آقای مسجد همه را دعوت می­ کند که با هم دعایی را بخوانند. با مداد آرام روی میز زد……آهان یادش آمد حاج آقا همیشه می­ گفت: دعای افتتاح.

    این دعا را خیلی دوست داشت و چند بار هم معنای فارسی­اش را خوانده ­بود. یک جایی از دعا می­ گوییم: خدایا به تو شکایت می­ کنیم از این که در زمان پیامبرمان نیستیم و اماممان هم در غیبت است.

    سوسن سرش را گذاشت روی میز و با خودش گفت: مثل بچه ­ای که به پدرش شکایت می­ کند ما هم به خدای مهربان شکایت می­ کنیم. چه احساس خوبی!

    ساعت را نگاه کرد. هنوز یک ساعت و نیم تا افطار مانده­ بود و مادر به او گفته­ بود یک جوری سر خودش را گرم کند تا دم افطار.

    روی برگه نوشت: دعای افتتاح. یاد ادامه ­ی دعا افتاد. در جایی از دعا صلوات بر محمد و آل محمد می­ فرستیم و بعد از خداوند می­ خواهیم: به واسطه وجود امام عصر به ما عزت و عظمت بدهد، روزی ما را زیاد کند و دشمنانمان را کم کند و هم چنین دعا می­ کنیم که خداوند زیارت خانه ­اش را روزی ما بنماید.

    سوسن خیلی دوست داشت به زیارت خانه خدا برود. پارسال خاله زهره و همسرش به همراه مونا دختر خاله ­اش که ده سال بیشتر نداشت به زیارت خانه خدا رفته ­بودند و همه به مونا می­ گفتند: حاج خانوم!

    سوسن هم خیلی دوست داشت حاج خانم بشود. مادر به او گفته ­بود: ماه رمضان زمان خوبی است برای دعا کردن، خصوصا شب­ های قدر. خداوند در شب­ های قدر مقدر می­ کند که چه کسی امسال به حج خانه خدا برود.

    از ته دل دعا کرد که خداوند قسمتش کند به زیارت خانه خدا برود.

    به نظرش رسید که انشا را شروع کند. می­ توانست درباره دعاهای ماه رمضان کلی مطلب بنویسد.

    با نام خدا شروع کرد…..

    • اهداف:
    1. آشنایی با مهربانی و یتیم نوازی امیر مؤمنان (ع).
    2. توضیح اجمالی ضربت خوردن حضرت علی (ع) و نیاز ایشان به شیر و کمک کردن یتیمانی که مهر حضرت همیشه شامل حالشان می­ شده ­است.
    3. آشنایی با بحث دعا و نیایش با خداوند برای شفای بیماران و خواسته ­های دیگری که داریم.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. یک راوی، یک نفر در نقش مادر و یک نفر در نقش دختر (یا پسر).
    2. امکان پخش صوت.
    • زمان: 15 دقیقه

    نمایش دعای شفا

    راوی: دخترک تازه به خواب رفته­ بود. احساس کرد مادرش در اتاق دیگر هنوز بیدار است. برایش عجیب بود، چون مادر امروز خیلی خسته بود. از زمانی که پدرش را از دست داده ­بود مادر سخت کار می ­کرد تا بتواند مخارج او و برادر کوچکش را تأمین کند.

    او حصیر بافی می ­کرد. هر روز زنان کوفه به خانه آن­ ها می ­آمدند و سفارش می­ دادند. مادر سبد­های قشنگی می­ بافت و همه دوست داشتند از سبد­های او استفاده کنند. مادر امروز ده تا سبد بافته بود و انگشتانش خیلی درد می­ کرد. چطور پس هنوز نخوابیده­ بود؟! شاید از شدت درد نمی­ خوابد؟؟ شاید هم نماز شب می­ خواند.

    دخترک آرام از جایش بلند شد و رفت پشت در اتاق. دید مادرش روی سجاده و رو به قبله نشسته و گریه می­ کند. دلش برای مادر سوخت. در را باز کرد و آرام آرام به سمت مادرش رفت:

    فرزند: مادر! گريه مي­ كني؟ چيزي شده؟

    مادر (در حالي كه اشك­ هايش را از صورتش پاک می­ کرد): دعا مي­ خوانم عزیزم.

    فرزند: دعا؟ دعا براي چي كسي؟ دعا مگر گريه دارد؟

    مادر: براي امير المؤمنين، علي بن ابي­ طالب

    فرزند: همان كه به خانه ما مي ­آمد و برايمان نان و خرما مي ­آورد؟

    مادر: بلي، امروز سحر در محراب نماز فرقش را شكافته ­اند!

    فرزند (با تعجب): امیرمؤمنان را؟

    مادر: آري، و طبيب گفته فقط دعا كنيد، شمشير زهرآلود بوده­ است … (و مادر اشك­ هايش را پاك مي­ كند.)

    فرزند: چه دعايي مي­ خواني؟

    مادر: دعا صدا زدن خداوند است كه زندگي و مردن همه دست اوست، خدا را مي­ خوانيم، صدايش مي­ زنيم و با او حرف می­ زنیم و از او می­ خواهیم که ما را کمک کند تا مهربانترین انسان روی زمین را از دست ندهیم.

    تا او که برادر پیامبر (ص) بود اذیت نشود و خوب شود؛ او که نگذاشت ما درد گرسنگی و بی­ کسی را بچشیم و همیشه کمک حال ما بود، خدا هم یارش باشد. این تنها کاری است که از ما برمی ­آید.

    خدا خودش در قرآن گفته: بخوانيد مرا تا استجابت كنم شما را. یعنی مرا صدا بزنید و از من بخواهید؛ من شما را پاسخ خواهم­ گفت.

    فرزند: خدا به حرفمان گوش مي­ دهد؟

    مادر: بله، حتما، حتما گوش مي­ دهد.

    فرزند: و هر چیزی که بخواهيم، به ما مي­ دهد؟ هر چيزي؟

    مادر: خداوند دستور داده كه او را بخوانيم و از او بخواهیم، قول داده که اجابت كند و فرموده كه نااميد نشويد، ولي نگفته هر چيزي كه خواستيد را مي­ دهم، تنها گفته اجابت مي­ كنم.

    فرزند: اجابت يعني چه؟

    مادر: يعني اينكه به حرف ما گوش مي­ دهد، اگر به صلاح ما باشد مي­ دهد، اگر به صلاح ما نباشد به جای آن بهترش را خواهد داد. گاهي جواب­ ها را نه در اين دنيا و نه مستقيم مي ­دهد، خدا امر كرده كه صبور و مطمئن باشیم که دعای ما بی ­پاسخ نخواهد ماند.

    فرزند: یعنی چقدر از خواسته­ های ما را به ما می­ دهد و چقدرشان را نمی­ دهد؟

    مادر: ما در طول روز و شب زندگی­مان، خواسته­ های زیادی در دلمان داریم که بدون این که خودمان حواسمان باشد، داریم از خدا می­ خواهیم و خدای مهربان هم آن­ها را به ما می­ دهد، مثلا اینکه سالم باشیم، پدر و مادر داشته­ باشیم، محل خوبی برای زندگی داشته­ باشیم، غذاهای خوبی بخوریم، به ما خوش بگذرد و خیلی چیزهای دیگر.

    غیر از این ها، دعا ما را به خدای مهربان نزديك مي­ كند، با او حرف مي­ زني، و آرام مي ­شوي، می­ دانی که با خدای بزرگتر و دانا و مهربان و بخشنده حرف می­زنی و اوست که بهتر از هر کس می­داند چه چیز برای ما خوب است و با دعای تو بهترین چیزها را به تو خواهدداد.

    فرزند: و الان براي اميرالمؤمين دعا مي­ كنيم، اگر اجابت نشد چی؟

    مادر: براي سلامتي­ اش دعا مي­ كنيم و بقيه را مي­ سپاريم دست خدای مهربان، اگر دعایمان اجابت نشد، حداقل خداوند ما را جزء دوست داران و یاران آن حضرت به حساب می ­آورد و ما با دعایمان، دل حضرت زهرا و پیامبر خدا را شاد کرده ­ایم. وقتی هم که روز قیامت می­ شود، و حضرت علی در کنار حوض کوثر به شیعیانشان آب گوارا می­ نوشانند، ما از دست مهربانشان، سیراب می­ شویم.

    فرزند: صبر كن مادر، من هم كنار تو مي­ نشينم، من هم دعا مي­ كنم، مي­خواهم خدا را صدا بزنم و از ته دل برای شفای مولا و براي شفاي بهترين مرد روي زمين دعا کنم. می­ خواهم دعا کنم تا بیشتر او را ببینم و به سخنانش گوش دهم. می­ خواهم یار و کمک او باشم.

    صداي زمزمه مادر و هم زمان پخش دعایی با صدای محزون و آرام می­ آید….

    • اهداف:
    1. آشنایی با زندگانی امیرمؤمنان پس از رحلت پیامبر و چگونگی خلافت ایشان و در آخر شهادت ایشان.
    2. توجه به ضرورت فکر کردن در مسائل دینی
    3. توجه به آفات مسلمانان بی­ فکر یا مسلمان­ نماها
    4. توجه به ضرورت آمادگی برای ظهور و یاری امام عصر علیه السلام
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. اتصال به اینترنت و لب تاپ و پرژکتور و پرده.
    • زمان: 25-20 دقیقه

    پرزی تنهایی امیرمؤمنان (ع)

    امیرالمؤمنین (ع) بعد از وفات پیامبر (ص) 25 سال خانه­ نشین بودن و به جای این که همونطور که خداوند خواسته­ بود، به راهنمایی و خلافت مردم بپردازن و جهان رو پر از عدالت و خوبی بکنن و اسلام واقعی رو در جامعه پیاده بکنن، باغبانی می­کردن.

    مردم اونقدر اهل فکر نبودن که بفهمن به نفعشونه به دنبال چه کسی برن؟ مثل این که شما یا پدر یا مادرتون در یه رشته­ ای خیلی ماهر باشین و بدونین که خیلی­ ها می ­تونن از شما چیزایی که بلدین رو یاد بگیرن، ولی کسی به دنبال شما نیاد که از شما یاد بگیره یا حتی به شما بگن که اجازه ندارین این کار رو به بقیه یاد بدین.

    می­ تونین بفهمین که چقدر این حس بده که آدم نتونه چیزی که بلده رو به بقیه انتقال بده و به بقیه خیر برسونه و کمکشون کنه؟ امام عزیز ما هم همینطور بودن و با اینکه خداوند ایشون رو معرفی کرده ­بود و پیامبر گفته ­بودن به اهل بیت من محبت کنید و دنبال­ روی او­ن­ ها باشید، مردم از ایشون استفاده نکردن و به دنبال این نرفتن که از امام عزیزمون چیز یاد بگیرن.

    خلاصه که 25 سال به امام ما خیلی سخت گذشت، چون می ­تونستن به مردم کمک کنن و زندگیشون رو بهتر کنن و بهشون خیلی چیزها یاد بدن و علم مردم رو بالا ببرن و بهشون بگن چه کارهای اشتباهی دارن انجام می­دن، ولییییی نمی­ تونستن چون خود مردم نمی­ خواستن. مردم اون موقع از نعمت عقلشون استفاده نمی­ کردن تا بفهمن چه کسی واقعا به فکر اون­ ها و به نفع اون­هاست.

    خود حضرت علی علیه السلام می­ فرمایند که این 25 سال در حالی گذشت که انگار خار در چشم و استخوان در گلوی ایشون بود. بچه­ ها بیاین یه لحظه با خودمون فکر کنیم و حس کنیم که خار در چشممون باشه یا استخوان در گلوی ما گیر کرده باشه، چه حسی داره و چه دردی داره؟

    و بعد حالا تصور کنین که 25 سال این ناراحتی و درد با آدم باشه. امام عزیز ما از این که مردم گمراه شده بودن و به دنبال هدایت شدن نبودن و نمی ­تونستن به اون­ ها کمک کنن، همچین دردی رو تحمل می­ کردن و مردم هم متوجه نبودن!

    خب حالا این 25 سال گذشت و مردم ظلم­ های زیادی از خلیفه­ های قلابی دیده ­بودن و همینطور می­ دیدن که دین اسلام آشکارا انجام نمی­شه و داره نقض و تحریف می­شه. مثلا بزرگان کشور به­ راحتی ظلم می­ کردن و گناه می­ کردن، مثلا شراب می­ خوردن و خون مظلومان رو می ­ریختن.

    برای همین هم مردم به سراغ حضرت علی (ع) اومدن و از ایشون خواهش کردن که ایشون خلیفه­ ی مسلمانان بشن و انقدر به ایشون فشار آوردن تا ایشون قبول کردن که بر مردم خلافت کنن.

    حضرت علی (ع) با این که این مردم رو خوب می­ شناختن و می­ دونستن که انسان­ های قوی نیستن و زیر قولشون خواهند زد ولی چون همه به سراغشون اومده ­بودن و قول داده ­بودن که وفادار به امام خواهندبود، ایشون قبول کردن و مردم با ایشون بیعت کردن.

    امام 5 سال بر مردم خلافت کردن و در این 5 سال تمام تلاششون رو کردن که عدالت رو برپا کنن و اسلام رو زنده کنن. تحریفاتی که در طول 25 سال خلیفه ­های قبلی به وجود آورده­ بودن رو درست کنن و مردم رو هدایت کنن. ولی مردم جاهل و دشمنان آگاه هم از طرفی نمی­ گذاشتن و جلوی امام ایستادگی می­ کردن.

    امام علی (ع) 5 سال به مردم خلافت کردن و در این 5 سال 3 جنگ انجام دادن. بچه ­ها این جنگ­ ها با دشمنان و کفار نبود، بلکه با گروه­های مختلف از خود مسلمانان بود. گروهی از مسلمانان بعد از این که امام علی (ع) به خلافت رسیدن و دیدن که به اون­ ها پول یا مقامی داده نشده و خلاصه به نفعشون نبوده، در جنگی به اسم جمل به جنگ با امام پرداختند.

    جنگ دیگر با معاویه بود که نقشه­ هایی برای حکومت به شام و حتی مسلمانان کشیده ­بود که باز با وجود حضرت علی (ع) نمی­ تونست به اهدافش برسه و برای همین با امام جنگید و در اون جنگ برای گول زدن مسلمانانی که در کنار امیرالمؤمنین بودند، ورق­ه های قرآن رو به نیزه زدند تا مردم ظاهربین گول بخورن و به ارتش معاویه که در حال شکست بودن رحم کنن و همینطور هم شد و مردمی که اهل فکر نبودن و فقط نماز و قرآن بدون فکر می­ خوندن، تا قرآن­ ها رو دیدن، روبروی حضرت علی (ع) ایستادن و ایشون رو تهدید کردن که باید جنگ با اون­ها رو تمام کنن و ایشون هم هرقدر توضیح دادن که این نقشه ­ی معاویه هست، اون­ ها زیر بار نرفتن و فکر نکردن و امام مظلوم ما به وسیله­ ی یاران خودش تنها موند.

    هیچ کس غیر از یاران نزدیک امام علی (ع) مثل مالک اشتر و چند نفر دیگه به این فکر نکرد که حضرت علی (ع) خودشون معلم قرآن هستن و معصومن و پیامبر بارها فرمودن که حق همیشه با علی هست و علی همیشه با حق. ایشون رو تنها گذاشتن و به دنبال ورق­ه ای قرآن رفتن. نام این جنگ، جنگ صفین بود.

    جنگ بعدی هم با همون یارانی بود که امام در جنگ صفین داشتن و با دیدن قرآن­ های بر نیزه، در مقابل ایشون ایستادن.

    نام این جنگ، جنگ نهروان بود و کسانی جلوی امام ایستادن که از شدت نماز خواندن جای مهر روی پیشونیشون مونده ­بود. نام اون ­ها خوارج بود، یعنی کسانی که از دین خارج شدن.

    آخر سر هم یکی از همین خوارج، به فکر این که داره کار خوبی می­ کنه، رفت و امام علی رو به شهادت رسوند، درست شبیه کسانی که توی زمان ما، مردها و زن ­ها و بچه ­های مسلمون رو به­ راحتی می­کشن و اسم خودشون رو هم مسلمون می­ذارن و باعث نگاه بد بعضی از غیرمسلمون­ ها نسبت به اسلام می­شن!

    خلاصه که این 5 سال هم که می­ تونست یه فرصت طلایی برای مسلمون­ها باشه تا از اشتباه­ ها و انحراف­ های قبلی فاصله بگیرن و دوباره با اسلام واقعی آشنا بشن، بیشتر به جنگ ­هایی گذشت که این افراد به راه انداختند.

    این دوره هم برای امام خیلی سخت گذشت. امام از شدت ناراحتی در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان که برای افطار به منزل دخترشون ام کلثوم رفته بودن پیامبر رو خواب دیدن. در اون شب حضرت آرام و قرار نداشتن و انگار که انتظار می­ کشیدن. انتظار یک اتفاق خوش و خوشحال کننده. ام کلثوم هم تعجب کرده ­بود که پدرشون چرا انقدر حال خوشی دارن؟

    آری، مولا در آن شب حال عجیبی داشت.

    آن شب علی در سینه سودای دگر داشت

    تنها خدا از سوز و حال او خبر داشت

    گام زمان آهسته بر روی زمین بود

    قلب زمین در اضطرابی آتشین بود

    آن شب علی را حال و روز دیگری بود

    در جان مولا ساز و سوز دیگری بود

    آن شب محمد سخت دلتنگ علی بود

    مشتاق دیدار دل آرای علی بود

    چشم علی، چشم انتظار اختران بود

    جان علی مشتاق رضوان و جنان بود

    نزدیک سحر بود که امام حسن (ع) پیش پدر رفتن و پدر به ایشان گفت:

    «پسرم! لحظه ­ای خواب به سراغ چشمانم آمد، در حالی که نشسته ­بودم. ناگهان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را خواب دیدم، گفتم: یا رسول الله! من از دست امت تو چه رنج­ ها و خون دل­ ها که نخوردم!

    پس پیامبر فرمودن: آن­ ها را نفرین کن! پس گفتم: «خدایا! مرا از آن­ ها بگیر و به جای آن ­ها امت بهتری برای من قرار ده و بر آنان نیز به جای من آدم نالایق شری را مسلط گردان!» و البته که این قوم ناشکر و بی­ فکر لیاقت امام مهربان ما رو نداشتن.

    در آخر هم در سحر همون روز، یعنی 19ام ماه مبارک رمضان، بدترین انسان روی زمین به نام ابن ملجم که یکی از خوارج بود با شمشیر زهرآلود فرق مبارک حضرت علی (ع) رو در حالی که در سجده ­ی نماز صبح بودن پاره کرد و زمین و زمان رو غصه­ دار بهترین آفریده ­ی خدا یعنی امیرمؤمنان کرد.

    ما برای این که حواسمون باشه که مثل اون مسلمون­ ها، بی­ف کر نباشیم و گمراه نشیم باید از این اتفاقات درس بگیریم. الان هم امام زمان ما هستن و مردم زیادی از ایشون اسم می­برن و به ظاهر منتظر ایشون هستن.

    ولی نکنه ما هم مثل اون مردمی باشیم که به دور حضرت رفتن و از ایشون خواستن که بیان امامشون بشن ولی بعد، از رفتارهای عادلانه­ ی امام خوششون نیومد!

    بله، وقتی امام زمان ما بیان، می­ خوان درستکاری و خوبی و محبت رو روی زمین پخش کنن، و اگر ما واقعا اومدنشون رو و کارهایی که می­ خوان انجام بدن رو دوست داریم، باید از همین الآن تمرین کنیم و توی نامه­ ی عملمون که هر هفته به دستشون می­رسه، این رو بهشون نشون بدیم که می­ خوایم واقعا پیرو و یار ایشون باشیم.

    پس سعی کنیم اسلام رو که دین کامل خداوند هست با فکر قبول کنیم. با فکر به پیامبر و امامانش ایمان بیاریم و شیعیانی باشیم مثل مالک اشتر که قوی بود، می­ دونست که حق با حضرت علیه، پس همیشه گوش به فرمان حضرت علی یعنی امام زمانش بود و به حرف هیچ کس غیر ایشون گوش نداد.

    • اهداف:
    1. آشنائی با دعای یا علیُّ یا عظیم و مفاهیم آن.
    • مواد لازم/شیوه اجرا:
    1. بلندگو و پروژکتور یا تلویزیون.

    کار در منزل دعای یا علیُّ یا عظیم

    دعای یا علیُّ یا عظیم دعای بعد از نمازهای ماه مبارک رمضان است. این دعا نیز همانند دیگر دعاهای ماه رمضان دارای جملات بسیار بامعنایی می ­باشد و در این دعا درخواست­ های ویژه­ ای از خداوند می­ کنیم.

    ماه رمضان ماه مهمانی خداوند است. میزبان خداوند عزیز و بلند مرتبه است که در کرامت و بخشش از او بزرگ­تر کسی نیست. این میزبان سفره­ای پهن کرده از این سر دنیا تا آن سر دنیا و از همه موجودات عالم خواسته در این مهمانی حاضر شوند و سر این سفره بنشینند.

    بعضی ­ها زرنگ­تر هستند و خودشان را سریع می ­رسانند و استفاده فراوانی از این مهمانی می­ برند و بعضی ­ها هم تنبلی می­ کنند و یک روز می ­آیند، دو روز نمی ­آیند یا دیر می ­آیند و زود می­ روند. عاقل کسی است که از این مهمانی، بهره­ ی خیلی زیادی بگیرد.

    ما در این دعای کوتاه در ماه رمضان مطالب مهمی را به خودمان  یادآوری می­ کنیم. چیزهایی که می­ دانیم ولی فراموش کرده ­ایم.

    بزرگی و عظمت خالق یکتا را  و اینکه جز او کسی را نداریم. بعد، بزرگی و عظمت ماه رمضان را یادآوری می­ کنیم. ماهی که خداوند آن را بر همه ماه­ ها برتری و فضیلت داده.

    بعد می­ گوییم خدایا به من گفتی روزه بگیر در این ماه و دهانت را بر نعمت­ هایی که خودت به ما عطا کردی ببند، فرمانت را اطاعت کردیم و قرآنی که در این ماه و در شب­ های قدر فرستادی که راهنمای ما انسان­هاست بر روی چشم قرار دادیم.

    همه این حرف ­ها را می ­زنیم تا در پایان دعا بگوییم: خدایا تو که مهربانترین مهربانان هستی و از رگ گردن به ما نزدیک­تر هستی و ما را بیشتر از پدر و مادرمان دوست داری یک لطفی در حقمان بکن و در این ماه بزرگ گناهان ما را ببخش و ما را از عذاب جهنم دور بگردان و بهشت زیبا و جاودانه­ ات را نصیب ما بفرما.

    https://www.youtube.com/watch?v=Z8ggLCym2po

    https://www.youtube.com/watch?v=QhpJec0jVOY

    (بهتر است با پخش هر جمله، ویدئو را نگه دارید و معنی را توضیح دهید)

    از مطلب زیر پرینت بگیرید و به والدین و یا بچه ­ها بدهید و از آن­ها بخواهید این دعا را با معنی در روزهای ماه مبارک رمضان بخوانند و درباره­ ی معنی آن فکر کنند و برای والدین خود روزی یک جمله را توضیح دهند.

    یا عَلِىُّ یا عَظیمُ یا غَفُورُ یا رَحیمُ

    اى والا اى بزرگ اى آمرزنده­ اى مهربان

    اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ

    تویى پروردگار بزرگى که نیست مانند او چیزى و او شنوا و بینا است

    وَ هذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ

    و این ماهى است که آن را بزرگ و گرامى داشته و او را بر ماه­هاى دیگر شرافت و برترى داده اى

    وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذى فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَىَّ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضانَ

    و این ماهى است که روزه آن را بر من واجب کرده­ای و این ماه رمضان است

    الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ

    همان ماهى که قرآن را در آن فرو فرستادى، آن قرآنى که راهنماى مردم

    و نشانه هاى روشنى از هدایت و جدا ساختن (میان حق و باطل ) است

    وَ جَعَلْتَ فیهِ لَیْلَهَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ

    و در این ماه شب قدر را قراردادى و آن را بهتر از هزار ماه کردى

    فَیا ذَا الْمَنِّ وَ لا یُمَنُّ عَلَیْکَ مُنَّ عَلَىَّ بِفَکاکِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ

    پس اى منت دارى که کسى بر تو منت ندارد، منت بنه بر من به آزاد ساختنم از آتش

    فیمَنْ تَمُنُّ عَلَیْهِ وَ اَدْخِلْنِى الْجَنَّهَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

    در میان آنان که بر آن­ها منت نهى، و داخل بهشتم گردان به رحمتت اى مهربان ترین مهربانان

    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. پرژکتور و بلندگو و لب تاپ و پرده نمایش.
    • زمان: اولی 8 دقیقه ، دومی 5 دقیقه

    کلیپ

    شهادت امیرمؤمنان علی علیه السلام

    http://film.tebyan.net/film/141917

    بر پا داشتن حق

    http://film.tebyan.net/film/115336

    • اهداف:
    1. ایجاد فضای اندوه در برنامه به مناسبت شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
    2. توجه به ویژگی­ های حکومت امامان و رسیدگی ایشان به ناتوانان جامعه
    3. توجه به ویژگی اخلاص مولای متقیان
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. توجه به مهارت­ های داستان­ گویی
    • زمان: 10 دقیقه

    داستان مرد ناشناس

    من زنی از اهالی کوفه هستم. زندگی ما بسیار سخت می­ گذرد. بچه­ های یتیمی دارم که تنها دل خوشی­شان این است که هر شب یک مرد مهربان مقداری غذا، نان و خرما برای ما می ­آورد تا با شکم گرسنه نخوابیم. اگر او نبود که حتما ما از گرسنگی مرده­ بودیم. چقدر بچه ­هایم او را دوست دارند!

    هر صبح که بیدار می­ شوند، منتظرند تا شب شود و او به ما سر بزند و برای ما غذا بیاورد.
    ای کاش همه مثل او مهربان بودند و به فکر یتیمان و نیازمندان بودند!

    اما… اما دو شب است که او به ما سر نزده. فرزندانم بی ­تاب و بی­ قرارند. خواب و خوراک ندارند. دائم سراغ آن مرد مهربان را از من می­ گیرند و می­ گویند: اصلا ما غذا نمی­ خواهیم، فقط یک بار دیگر می­ خواهیم او را ببینیم.
    من هم خبر ندارم. نمی ­دانم که کجاست و چرا دیگر به ما سر نمی ­زند؟! اصلا من او را نمی­ شناسم. حال چگونه و از چه کسی سراغ او را بگیرم؟

    – بهتر است از همسایه­ ها و اهل محل بپرسم. شاید آنها باخبر باشند.نمی­ دانم این همهمه و شلوغی برای چیست؟ هرکس دارد حرفی می ­زند. یکی می­ گوید:
    – راست می گویی؟ او به خانه ­ی شما هم می­ آمد؟ من فکر می­ کردم فقط برای ما هر شب غذا می ­آورد. تو او را نمی ­شناختی؟

    – دیگری می­ گفت: شنیده ­ام طبیب گفته برایش شیر بیاورید، شاید اثر زهر را از بین ببرد.

    این بچه­ های کوچک با کاسه ­های شیر به کجا می­ روند؟

    مردی به همسرش می­ گفت: شنیده ­ام ابن ملجم با شمشیر آلوده به زهر در حالی که او در سجده نماز بوده، فرق سرش را شکافته!

     خدایا! این مردم درباره ­ی چه کسی سخن می­ گویند؟ چه اتفاقی در این شهر افتاده؟

    مردی شتابان خبر می ­آورد که آی مردم:

    – « امیرالمؤمنین، علی بن ابی­طالب، جانشین رسول خدا (ص) به شهادت رسید. او را در سجده­ ی نماز صبح به شهادت رساندند.»

    چه می­ شنوم؟! امیرالمؤمنین شهید شد؟ حضرت علی؟ امام اول شیعیان؟

    وای بر من. یعنی او همان کسی بود که هر شب برای ما غذا می­ آورد و ما او را نمی­ شناختیم. او با آن مقام و عظمت و بزرگی، با کودکان من بازی می­ کرد و بچه ­ها را روی دوش خودش سوار می­کرد.
    ای کاش میمردم و این خبر را نمی ­شنیدم!

    خدا لعنت کند ابن ملجم را که دوباره فرزندان مرا یتیم کرد. حال این خبر را چگونه به فرزندانم برسانم؟! فرزندانم از غصه دق می­ کنند.

    داغ این مصیبت از مرگ همسرم بسیار سخت­ تر است!

    نه تنها من! بلکه همه ­ی اهل آسمان و همه­ ی مؤمنان از این مصیبت غمگین هستند و هرکس تا روز قیامت این خبر را بشنود، دلش پر از غم می شود و برای مظلومیت امام علی علیه السلام گریه و عزاداری می­ کند.

    ای امام زمان! سالروز شهادت جدتان حضرت علی را به شما تسلیت می­ گوییم و از خدا برای شما صبر می­ خواهیم.

    • اهداف:
    1. آشنایی با فرهنگ شعر سرایی و ادبیات فارسی در فضای دینی.
    2. تشویق به حفظ مفاهیم دینی توسط بچه­ ها در قالب شعر.
    • مواد لازم – شیوه اجرا:
    1. هیجان در تن صدای مربی و رسا بودن صدا از ملزومات اجرای خوب  می‌باشد.
    • زمان: 10-5 دقیقه

    بچه ­های مسلمان               کتاب خوب قرآن

    در شب قدر نازل شد           که دین ما کامل شد

    شبی به دور از گناه             بهتره از هزار ماه

    در شب قدر بچه­ ها             ثواب داره دعاها

    قرآن به سرگرفتن                به سوی توبه رفتن

    فرشته­ های خدا                  می­ نویسند بچه ­ها

    تقدیر آدما رو                      بنده ­های خدا رو

    شب قدر است و امشب راز دارم

    نگه تا صبح امشب باز دارم

    شب قدر است و باید قدر دانم

    قدم در پیشگاه قدر دانم

    شب قدر است و امشب هجر مولاست

    دلم از عشق، پر شور و غوغاست

    شب قدر است و اخترها غمین­اند

    تو گویى جملگى سر در جبینند

    بلى امشب شب بیمارى اوست

    شب تودیع یار خوب و نیكوست

    شب سرخ شهادت بین تو امشب

    شب درد سعادت بین تو امشب

    • اهداف:
    1. نتیجه گیری بحث و انتقال دوباره‌ی مفهوم کلی درباره­ ی مطالب ذکر شده ذیل موضوعات این فایل. لطفا توضیح دهید.
    • مواد لازم/شیوه اجرا:
    1. اجرای این قسمت در فضای سکوت و توجه و توسل.
    2. آغاز دعا، پس از توجه دادن بچه­ ها به اهمیت دعا برای فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
    3. سعی شود که بعد از پخش یا خواندن دعا، ترجمه آن به زبان محلّی برای بچه­ ها قرائت شود.
    • زمان: 5 دقیقه

    پایان/ نتیجه­ گیری و دعا:

    عزیزان! همان طور که گفتیم: این شب­ ها، شب دعا و نیایش است. خداوند دوست دارد صدای بندگانش را در این شب ها بشنود. خودش وعده داده که اُدعُونی أَستَجِب لَکُم: من را بخوانید تا شما را اجابت کنم. پس ما باید واقعا امیدمان فقط به خدا باشد و از ته دل از او درخواست کنیم.

    خب، حالا از خداوند چه بخواهیم؟؟ یک اسباب بازی بهتر بخواهیم؟ یک مسافرت خیلی خوب؟ یک پول حسابی؟ یک دوچرخه گران­ قیمت؟

    البته بد نیست این ها را از خداوند درخواست کنیم، ولی آدم زرنگ کسی است که چیزهای بزرگ درخواست کند.

    بله، دعا کنیم در زندگیمان موفق باشیم. عاقبتمان به خیر شود. شیطان کمتر سراغمان بیاید. گناه کمتر بکنیم. بتوانیم بیشتر اعمال نیک انجام بدهیم. خداوند سفر مکه و کربلا قسمت ما بکند…

    همه این ها که گفتید خیلی خوبه ولی باز من می­ خواهم یک دعای بهتری بهتون یاد بدهم.

    عزیزان! ما در زمان غیبت مولای مهربانمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه هستیم. ایشان هزار و چهار صد و خورده­ای سال است که در انتظار هستند.

    منتظر این که خداوند به ایشان اجازه بدهد از غیبت بیرون بیایند. منتظر اینکه ما برای او دعا کنیم، منتظر این که ما انسان­ های خوبی شویم و یاور او. حواسمون باشه که یه وقت مثل شیعیان زمان امیر مؤمنان شیعیان ضعیف و کم فکری نباشیم که زود گول آدم­ ها و دنیا رو بخوریم و اماممون رو تنها بگذاریم.

    پس بیایید اولِ همه­ ی دعاهامون، برای تعجیل در فرج این آقای بزرگ و مهربان دعا کنیم و از خداوند بخواهیم که زودتر مهدی ما را برساند، آمین!

    حالا همه با هم بایستیم و دست­هامون رو رو به آسمان بالا ببریم و دعای فرج رو با هم بخونیم.